forum

/ˈfɔːrəm//ˈfɔːrəm/

معنی: بازار، میدان، محکمه، دادگاه، دیوانخانه، محل اجتماع عموم
معانی دیگر: (بخشی از روزنامه یا برنامه ی رادیویی و یا هرجایی که در آن امور اجتماعی و همگانی مورد بحث و شور قرار می گیرد) محل تبادل نظر، محل برخورد آرا، سگالگاه، کنگاشگاه، (روم باستان) میدان شهر (که برخی امور سیاسی و قانونی در آنجا کنکاش یا رسیدگی می شد)، محکمه ی عدل، تبادل نظر، کنکاش، سگالش، هم اندیشی، گردهمایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: fora, forums
(1) تعریف: the central place in ancient Roman cities for the conduct of public and business affairs and for public assembly.

(2) تعریف: a meeting place or media channel for open discussion of issues.

(3) تعریف: a court of law.
مشابه: tribunal

(4) تعریف: a public meeting to discuss some issue of public or general interest.

جمله های نمونه

1. this journal is the opposition's only forum
این نشریه یگانه وسیله ی ابراز عقیده ی مخالفین است.

2. the role of the parliament as a forum for the exchange of ideas
نقش پارلمان به عنوان محلی برای تبادل نظر

3. The forum is now open to all budding entrepreneurs.
[ترجمه گوگل]این انجمن اکنون برای همه کارآفرینان نوپا باز است
[ترجمه ترگمان]این فروم اکنون برای همه کارآفرینان نوپا باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The conference provides a useful forum for the exchange of views and ideas.
[ترجمه گوگل]این کنفرانس یک انجمن مفید برای تبادل نظر و ایده فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس برای تبادل دیدگاه ها و ایده ها، مجمعی مفید فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The letters page of this newspaper is a forum for public argument.
[ترجمه گوگل]صفحه نامه های این روزنامه محل بحث عمومی است
[ترجمه ترگمان]صفحه اول این روزنامه، انجمنی برای بحث های عمومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is the only forum where East and West can get together.
[ترجمه گوگل]این تنها انجمنی است که شرق و غرب می توانند در آن گرد هم آیند
[ترجمه ترگمان]این تنها جایی است که در آن شرق و غرب می توانند به هم برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The group provides a forum for the discussion of ideas.
[ترجمه گوگل]این گروه یک انجمن برای بحث درباره ایده ها فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این گروه برای بحث در مورد ایده ها، مجمعی ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An international forum on economic development took place in Brussels.
[ترجمه گوگل]مجمع بین المللی توسعه اقتصادی در بروکسل برگزار شد
[ترجمه ترگمان]یک گردهمایی بین المللی در زمینه توسعه اقتصادی در بروکسل برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The journal aims to provide a forum for discussion and debate.
[ترجمه گوگل]هدف این مجله ایجاد یک انجمن برای بحث و گفتگو است
[ترجمه ترگمان]این دفتر قصد دارد برای بحث و گفتگو یک فروم ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Television is now an important forum for political debate.
[ترجمه گوگل]تلویزیون اکنون یک تریبون مهم برای بحث های سیاسی است
[ترجمه ترگمان]تلویزیون اکنون یک فروم مهم برای مباحثات سیاسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A monthly forum was set up to deal with all issues appertaining to Everton Park.
[ترجمه گوگل]یک انجمن ماهانه برای رسیدگی به تمام مسائل مربوط به اورتون پارک راه اندازی شد
[ترجمه ترگمان]یک گردهمایی ماهانه برای مقابله با همه مسایل appertaining به اورتون پارک انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The letters page serves as a useful forum for the exchange of readers' views.
[ترجمه گوگل]صفحه نامه به عنوان یک انجمن مفید برای تبادل نظر خوانندگان عمل می کند
[ترجمه ترگمان]این صفحه به عنوان یک انجمن مفید برای تبادل دیدگاه های خوانندگان عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They're holding a forum on new ways of teaching history.
[ترجمه گوگل]آنها در حال برگزاری یک انجمن در مورد روش های جدید آموزش تاریخ هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال برگزاری یک گردهمایی درباره راه های جدید آموزش تاریخ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The housing forum in Wensleydale was set up to assess the severity of the problem.
[ترجمه گوگل]انجمن مسکن در Wensleydale برای ارزیابی شدت مشکل راه اندازی شد
[ترجمه ترگمان]انجمن مسکن در Wensleydale برای ارزیابی شدت این مشکل تشکیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بازار (اسم)
agora, market, marketplace, bazaar, mart, plaza, forum

میدان (اسم)
amplitude, ground, place, field, plaza, ring, scope, square, battlefield, forum, band, purview

محکمه (اسم)
assize, tribunal, forum, court of justice, law court

دادگاه (اسم)
bar, court, forum, courtroom, courthouse, witness box

دیوانخانه (اسم)
forum

محل اجتماع عموم (اسم)
forum

تخصصی

[کامپیوتر] گردهمایی
[حقوق] مرجع رسیدگی، دادگاه
[ریاضیات] انجمن، مجمع

انگلیسی به انگلیسی

• city square or market, place of assembly, place for conducting official business (in ancient rome); court; place where discussions are held; message board on the internet focused on a particular subject (computers)
a forum is a place or event in which people exchange ideas and discuss things.

پیشنهاد کاربران

تالار گفتمان
دادگاه - محکمه
عرصه - پهنه مبارزه - محل تبادل اندیشه
عرصه - محل تبادل دیدگاه و اندیشه
در شهرهای روم باستان، فروم میدانی بود که مردم برای بحث در مورد مسائل تجاری و سیاسی گرد هم می آمدند.
a public meeting place for open discussion
جلسه عمومی، مجمع، اجلاس
They plan to discuss the survey results in a public forum/ At its summer policy forum, Labour appears to have offered a compromise/ The university sponsored a forum on affirmative action
association
سازمان
سازمان گاز :Gas Forum
هم اندیشی _ گردهمایی _ انجمن
تشکل
محفل
forum ( عمومی )
واژه مصوب: نظرآزمایی
تعریف: جلسۀ تبادل نظر و برخورد آرا یا سلسله سخنرانی هایی که برای بیان دیدگاه های گوناگون در زمینه‏ای خاص برگزار شود
نشست هم اندیشی
مجمع
گردهمایی، انجمن، جلسه، اجلاس
کنشگاه
Meeting
نِشَست، میزگرد
انجمن - تالار گفتگو ( بیشتر اینترنتی )
محل تبادل نظر
نظرگاه
اجلاس
اجماع
provide a forum for something
فراهم آوردن مکان یا موقعیتی به هدف چیزی
گرد همایی ، میزگرد ( در مصاحبه های تلویزیون )
جلسه بحث و تبادل نظر
اتاق فکر
هم اندیشگاه
Place for public argument
وبسایتی که افراد علاقمند به موضوعی خاص در آن وبسایت به تبادل نظر میپردازند
محکمه - پرسش و پاسخ
نهاد و موسسات
نظر آزمایی
میزگرد ، نشست
نشستگاه ، همایشگاه
تالار گفتگو ، انجمن گفتگو ، اتاق گفتگو
انجمن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٥)

بپرس