foundational

جمله های نمونه

1. This foundational belief gives meaning to the more popular belief in the right of the people to violence.
[ترجمه گوگل]این باور بنیادی به باور عمومی تر در مورد حق خشونت برای مردم معنا می بخشد
[ترجمه ترگمان]این باور بنیادی به معنای باور عمومی بیشتر در سمت راست مردم به خشونت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Action is the foundational key to all success. Pablo Picasso
[ترجمه گوگل]اقدام کلید اصلی تمام موفقیتهاست پابلو پیکاسو
[ترجمه ترگمان]عمل کلید اساسی برای همه موفقیت است پابلو پیکاسو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The research of sedimentary facies is an important foundational work for the exploration and evaluation of petroliferous basins.
[ترجمه گوگل]تحقیق رخساره های رسوبی یک کار اساسی مهم برای اکتشاف و ارزیابی حوضه های نفتی است
[ترجمه ترگمان]تحقیق رخساره های رسوبی برای اکتشاف و ارزیابی حوضه های petroliferous، یک کار اساسی مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It has the characteristic of foundational, public, indivisibility and so on.
[ترجمه گوگل]دارای ویژگی بنیادی، عمومی، تقسیم ناپذیری و غیره است
[ترجمه ترگمان]آن مشخصه بنیادین، عمومی، indivisibility و غیره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Intelligent decision and control are important foundational techniques of the intelligent manufacturing.
[ترجمه گوگل]تصمیم گیری و کنترل هوشمند، تکنیک های اساسی و مهم تولید هوشمند هستند
[ترجمه ترگمان]تصمیم گیری و کنترل هوشمند، تکنیک های اساسی و بنیادین تولید هوشمند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Based on these learning, the foundational way and technique approach to durability design of negative temperature concrete are accomplished.
[ترجمه گوگل]بر اساس این آموخته ها، روش اساسی و رویکرد تکنیکی برای طراحی دوام بتن با دمای منفی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]براساس این یادگیری، روش بنیادین و روش تکنیک برای دوام طراحی بتن منفی، انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This paper discuses on ten foundational problems of soft rock engineering whickare different from classical mechanics.
[ترجمه گوگل]این مقاله در مورد ده مشکل اساسی مهندسی سنگ نرم که متفاوت از مکانیک کلاسیک است بحث می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله بر روی ده مشکل اساسی مهندسی سنگ نرم whickare متفاوت از مکانیک کلاسیک تاکید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In fact one of the foundational principles of nudism is "body acceptance" or accepting others for who they are regardless of size, shape or body type.
[ترجمه گوگل]در واقع یکی از اصول اساسی برهنگی «پذیرش بدن» یا پذیرفتن دیگران بدون توجه به اندازه، شکل و تیپ بدنی است
[ترجمه ترگمان]در حقیقت یکی از اصول بنیادین of \"پذیرش بدنی\" یا پذیرش دیگران برای کسانی است که صرفنظر از اندازه، شکل و یا نوع بدن آن را می پذیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In this thesis, the foundational study on turbulent impinging jet has been accomplished.
[ترجمه گوگل]در این پایان نامه، مطالعه بنیادی در مورد جت برخورد آشفته انجام شده است
[ترجمه ترگمان]در این پایان ¬ نامه، مطالعه بنیادی در مورد جت turbulent تاثیر گذار به انجام رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The history takes the foundational long-line discipline, its employment prospect relatively so-called popular specialized is facing the major difficulty without doubt.
[ترجمه گوگل]تاریخ طول می کشد پایه و اساس رشته خط طولانی، چشم انداز اشتغال آن نسبتا به اصطلاح تخصصی محبوب با مشکل عمده مواجه است بدون شک
[ترجمه ترگمان]در طول تاریخ، رشته به رشته طولانی اساسی نیاز دارد، چشم انداز اشتغال آن نسبتا به اصطلاح معروف، بدون شک با مشکل بزرگ مواجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dendrology is one foundational course in the Specialty of Forestry.
[ترجمه گوگل]دندرولوژی یکی از دوره های پایه در تخصص جنگلداری است
[ترجمه ترگمان](Dendrology)یک دوره بنیادی در جنگل جنگلداری (جنگلداری)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Geometrical optics is the first foundational course for the students of optical engineering specialty.
[ترجمه گوگل]اپتیک هندسی اولین درس پایه برای دانشجویان رشته مهندسی اپتیک است
[ترجمه ترگمان]نورشناسی هندسی، نخستین دوره بنیادی برای دانشجویان رشته مهندسی نوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This paper discusses the foundational theory of nonuniform sampling in detail, and reveals the advantages of nonuniform sampling comparing with the uniform sampling.
[ترجمه گوگل]این مقاله نظریه بنیادی نمونه‌گیری غیریکنواخت را به تفصیل مورد بحث قرار می‌دهد و مزایای نمونه‌گیری غیریکنواخت را در مقایسه با نمونه‌گیری یکنواخت نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی تئوری بنیادین نمونه برداری nonuniform می پردازد و مزایای نمونه گیری تصادفی با نمونه گیری یکنواخت را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Message Handling System(MHS) is a foundational service which is used to adopt OSI X.
[ترجمه گوگل]سیستم مدیریت پیام (MHS) یک سرویس اساسی است که برای پذیرش OSI X استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]سیستم جابجایی پیغام (MHS)یک سرویس اساسی است که برای استفاده از OSI مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Physical quality training is an important section of foundational eurythmics training.
[ترجمه گوگل]تمرین با کیفیت بدنی بخش مهمی از آموزش اریتمی پایه است
[ترجمه ترگمان]آموزش کیفیت فیزیکی بخش مهمی از آموزش بنیادین eurythmics است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of a foundation, of a base; of an establishment; of a fund

پیشنهاد کاربران

بپرس