fracas

/ˈfreɪkəs//ˈfrækɑːz/

معنی: زد و خورد، قیل و قال، بلوا
معانی دیگر: کتک کاری، جنگ و دعوا، کلنجار، مزاحمت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a noisy disturbance or quarrel.
مشابه: affray, altercation, brawl, commotion, fray

- There was a fracas in the pool room, and customers from the bar rushed in to see what was happening.
[ترجمه گوگل] در اتاق استخر جرقه‌ای بود و مشتریان بار به سرعت وارد شدند تا ببینند چه اتفاقی دارد می‌افتد
[ترجمه ترگمان] جست وخیز کنان در اتاق استخر وجود داشت و مشتریان از بار به داخل هجوم بردند تا ببینند چه اتفاقی دارد می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the principal of the school had to come and stop the fracas in the hallway
مدیر مدرسه مجبور شد به سرسرا بیاید و به کتک کاری خاتمه بدهد.

2. He was injured in a Saturday-night fracas outside a disco.
[ترجمه سامان قهرمانی] تو دعوای شنبه شب بیرون دیسکو اون زخمی شد.
|
[ترجمه گوگل]او در یک درگیری شنبه شب در بیرون یک دیسکو مجروح شد
[ترجمه ترگمان]او در یک شورش شبانه شنبه شب در بیرون یک دیسکو زخمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Prime Minister has joined the fracas over the proposed changes to the health service.
[ترجمه گوگل]نخست وزیر نیز به اختلافات در مورد تغییرات پیشنهادی در سرویس بهداشتی پیوسته است
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر در اعتراض به تغییرات پیشنهادی در خدمات بهداشتی به the پیوسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Eight people were injured in the fracas.
[ترجمه گوگل]هشت نفر بر اثر این شکستگی زخمی شدند
[ترجمه ترگمان]در این شورش هشت نفر زخمی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We got into a big fracas.
[ترجمه گوگل]وارد یک درگیری بزرگ شدیم
[ترجمه ترگمان]ما وارد یک جنگ بزرگ و بزرگ شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The resulting fracas led to the suspension of proceedings for two hours on Wednesday and further rancorous debate yesterday.
[ترجمه گوگل]درگیری‌های ناشی از آن منجر به تعلیق دو ساعت رسیدگی در روز چهارشنبه و بحث‌های کینه توزانه‌تر در روز گذشته شد
[ترجمه ترگمان]این شورش منجر به تعلیق جلسات به مدت دو ساعت در روز چهارشنبه و debate further دیروز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The sentinels of the media swarmed the fracas.
[ترجمه گوگل]نگهبانان رسانه‌ها به شدت درگیر جنجال‌ها شدند
[ترجمه ترگمان]نگهبانان رسانه ها شورش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In November a fracas developed between two factions within the Lab, but Haynes and Moore remained.
[ترجمه گوگل]در ماه نوامبر، درگیری بین دو گروه در آزمایشگاه ایجاد شد، اما هاینز و مور باقی ماندند
[ترجمه ترگمان]در ماه نوامبر، fracas میان دو جناح در داخل آزمایشگاه ایجاد شد، اما هینز و مور باقی ماندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The women glanced at the fracas and stepped delicately aside on the steps as they passed by.
[ترجمه گوگل]زن ها نگاهی به پارگی ها انداختند و با ظرافت روی پله ها کنار رفتند
[ترجمه ترگمان]زنان به the نگاه کردند و با احتیاط از پله ها به کناری قدم گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, it developed into a full scale fracas involving a dozen players from either side.
[ترجمه گوگل]با این حال، آن را به یک fracas در مقیاس کامل شامل دوجین بازیکن از هر دو طرف تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن به یک جنگ تمام عیار تبدیل شد که شامل ده ها بازیکن از هر دو طرف می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Now the fracas involves him directly.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر fracas به طور مستقیم او را درگیر می کند
[ترجمه ترگمان]حالا این دعوا و هیاهو به طور مستقیم شامل حال او هم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. During the fracas, a hand drier was pulled off the wall, and Mr Cunningham was beaten senseless with it.
[ترجمه گوگل]در حین درگیری، یک دست خشک کن از دیوار بیرون کشیده شد و آقای کانینگهام با آن بی معنی کتک خورد
[ترجمه ترگمان]در این هیاهو، یک دست خشک تر از دیوار کنده می شد و آقای کانینگهام نیز با آن ضرب گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Quitting after a fracas he had gone to work as a literary agent and had prospered.
[ترجمه گوگل]پس از یک جنجال از کار کناره گیری کرده بود و به عنوان یک کارگزار ادبی کار می کرد و پیشرفت کرده بود
[ترجمه ترگمان]پس از یک دعوا و دعوا، به عنوان یک مامور ادبی به کار رفت و ترقی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This fracas was at the end of the 1995 Rugby World Cup.
[ترجمه گوگل]این fracas در پایان جام جهانی راگبی 1995 بود
[ترجمه ترگمان]این شورش در پایان جام جهانی راگبی ۱۹۹۵ به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. How to set up and execute FRACAS with product teams and manage reliability growth?
[ترجمه گوگل]چگونه FRACAS را با تیم های محصول راه اندازی و اجرا کنیم و رشد قابلیت اطمینان را مدیریت کنیم؟
[ترجمه ترگمان]چگونه fracas را با تیم های محصول راه اندازی و اجرا کنید و رشد قابلیت اطمینان را مدیریت کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زد و خورد (اسم)
battle, fight, combat, warfare, skirmish, medley, fracas, tilt, set-to

قیل و قال (اسم)
noise, row, fracas, jangle, ruction

بلوا (اسم)
uproar, riot, fracas, uprising

انگلیسی به انگلیسی

• riot; noise; tumult; skirmish
a fracas is a rough, noisy quarrel or fight; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس