free fall

/ˈfriːˈfɑːl//friːfɔːl/

سقوط آزاد (به ویژه سقوط پیش از باز شدن چتر نجات)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the unconstrained fall of a body within a gravitational field.

(2) تعریف: the initial stage of a parachute jump, prior to the opening of the parachute.

جمله های نمونه

1. The spacecraft is now in free fall towards the Earth.
[ترجمه بهادرخان] سفینه فضایی هم اکنون در فضای آزاد در حال حرکت به سمت زمین است
|
[ترجمه گوگل]فضاپیما اکنون در حال سقوط آزاد به سمت زمین است
[ترجمه ترگمان]حالا سفینه فضایی در حال حاضر به طور رایگان به سوی زمین سقوط می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The price did a free fall.
[ترجمه گوگل]قیمت سقوط آزاد انجام داد
[ترجمه ترگمان]قیمت یک سقوط آزاد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Share prices have gone into free fall.
[ترجمه گوگل]قیمت سهام به سقوط آزاد رسیده است
[ترجمه ترگمان]قیمت سهام به زودی کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sterling went into free fall.
[ترجمه گوگل]استرلینگ به سقوط آزاد رفت
[ترجمه ترگمان]استرلینگ رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The economy is in free fall.
[ترجمه گوگل]اقتصاد در سقوط آزاد است
[ترجمه ترگمان]اقتصاد در حال سقوط آزاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The metric equation for free fall is so that.
[ترجمه گوگل]معادله متریک سقوط آزاد به این صورت است که
[ترجمه ترگمان]معادله متریک برای سقوط آزاد آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Over the next hours the spacecraft is in free fall toward the lunar surface, constantly accelerating in the lunar gravity.
[ترجمه گوگل]طی ساعات بعدی فضاپیما در حال سقوط آزاد به سمت سطح ماه است و دائماً در گرانش ماه شتاب می گیرد
[ترجمه ترگمان]در ساعت های بعد سفینه فضایی در حال سقوط آزاد به سمت سطح ماه است و به طور مداوم در جاذبه ماه شتاب می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is always possible, even in free fall, to obtain non-vanishing metric connections by choosing Gaussian rather than Cartesian coordinates.
[ترجمه گوگل]همیشه ممکن است، حتی در سقوط آزاد، با انتخاب مختصات گاوسی به جای دکارتی، اتصالات متریک غیر محو شونده به دست آید
[ترجمه ترگمان]همیشه امکان پذیر است، حتی در سقوط آزاد، برای بدست آوردن اتصالات متریک غیر از بین رفته با انتخاب گاوسی به جای مختصات دکارتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Floyd investigated it soon after free fall had begun.
[ترجمه گوگل]فلوید بلافاصله پس از شروع سقوط آزاد، آن را بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]فلوید آن را خیلی زود پس از اینکه سقوط آزاد شروع شده بود بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In addition the metric of the frame in free fall is locally that of special relativity.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، متریک قاب در سقوط آزاد به صورت محلی از نسبیت خاص است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، متریک یک چارچوب در سقوط آزاد به صورت محلی مربوط به نسبیت خاص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A procedure for transforming to a frame in free fall is described in Section
[ترجمه گوگل]یک روش برای تبدیل به یک قاب در سقوط آزاد در بخش توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش برای تبدیل به یک چارچوب در سقوط آزاد در بخش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Notice that one frame in free fall can have a very different velocity and acceleration from another such frame.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که یک فریم در سقوط آزاد می تواند سرعت و شتاب بسیار متفاوتی با قاب دیگری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که یک چارچوب در سقوط آزاد می تواند سرعت و شتاب بسیار متفاوتی از چنین فریم دیگری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What is essential for free fall is that the capsule is not powered and that the atmospheric drag is negligibly small.
[ترجمه گوگل]چیزی که برای سقوط آزاد ضروری است این است که کپسول انرژی نداشته باشد و کشش اتمسفر به طرز چشمگیری کم باشد
[ترجمه ترگمان]چیزی که برای سقوط آزاد ضروری است این است که کپسول برق ندارد و کشش جوی کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In free fall, only the force of gravity is acting so the body is not in compression.
[ترجمه گوگل]در سقوط آزاد، تنها نیروی گرانش عمل می کند، بنابراین بدن تحت فشار نیست
[ترجمه ترگمان]در سقوط آزاد، تنها نیروی جاذبه حرکت می کند بنابراین بدن در فشرده سازی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Other recent television credits include Purple Haze and Free Fall.
[ترجمه گوگل]دیگر آثار تلویزیونی اخیر عبارتند از Purple Haze و Free Fall
[ترجمه ترگمان]دیگر اعتبارات تلویزیونی اخیر شامل Haze بنفش و سقوط آزاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] آبشار آزاد
[زمین شناسی] سقوط آزاد- ریزش آزاد

انگلیسی به انگلیسی

• motion of a body being acted on only by gravity (physics); part of a parachute jump before the parachute opens
in parachuting, free fall is the part of the jump before the parachute opens.
if things such as prices go into free fall, they start to fall uncontrollably.

پیشنهاد کاربران

سقوط آزاد
free fall ( فیزیک )
واژه مصوب: سقوط آزاد
تعریف: حرکت آرمانی جسم براثر نیروی گرانشی
گرانشی ، ثقل

بپرس