fritter away


معنی: تلف کردن

مترادف ها

تلف کردن (فعل)
lose, depredate, squander, fritter away, misspend

پیشنهاد کاربران

تلف کردن
مایه را خایه کردن ؛ یعنی همه سرمایه را تلف کردن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . و رجوع به امثال و حکم شود.
هدر دادن پول یا زمان

بپرس