fabulous

/ˈfæbjələs//ˈfæbjʊləs/

معنی: شگفت اور، افسانهای، افسانهوار
معانی دیگر: (عامیانه) خیلی خوب، عالی، محشر، معرکه، افسانه مانند، داستانگونه، داستانی، دستان، شگفت انگیز، باور نکردنی، اعجاب آور، محیرالعقول، مجهول

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: fabulously (adv.), fabulousness (n.)
(1) تعریف: almost beyond belief; astounding.
مترادف: astounding, incredible, stupendous, unbelievable
مشابه: inconceivable, marvelous, phenomenal, prodigious, tall

- Harry Houdini was famous for his fabulous escapes.
[ترجمه Bloomyth] هری هودینی برای فرار افسانه ای خود معروف بود
|
[ترجمه احمد قربانی] هری هودینی به خاطر فرارهای شگفت انگیزش مشهور بود.
|
[ترجمه گوگل] هری هودینی به خاطر فرارهای افسانه ای اش مشهور بود
[ترجمه ترگمان] هری هودینی برای فرار افسانه ای او مشهور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She wasn't planning to take the job, but the company made her a fabulous offer.
[ترجمه سعید پارساپور ] او تصمیمی برای پذیرفتن آن شغل نداشت ، با وجود این شرکت پیشنهادی باور نکردنی به او داد.
|
[ترجمه Bloomyth] او قصد نداشت که شغل را بپذیرد اما شرکت به او یک پیشنهاد شگفت انگیز ارائه داد
|
[ترجمه احمد قربانی] - او قصد نداشت این کار را بپذیرد، اما شرکت پیشنهاد شگفت انگیزی به او داد.
|
[ترجمه گوگل] او قصد نداشت این کار را بپذیرد، اما شرکت پیشنهاد شگفت انگیزی به او داد
[ترجمه ترگمان] او قصد نداشت شغل را بگیرد، اما شرکت پیشنهاد خوبی به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: like or from a fable; legendary.
مترادف: legendary
مشابه: epic, fabled, mythical, storied

- They had been told of a fabulous kingdom whose streets were paved with gold.
[ترجمه Bloomyth] آن ها از یک پادشاهی افسانه ای که خیابان هایش با طلا مفروش شده بود ، سخن گفته بودند.
|
[ترجمه احمد قربانی] به آنها درباره پادشاهی افسانه ای گفته شده بود که خیابان هایش با طلا سنگفرش شده بود.
|
[ترجمه گوگل] به آنها درباره پادشاهی افسانه ای گفته شده بود که خیابان هایش با طلا سنگ فرش شده بود
[ترجمه ترگمان] به یک پادشاهی افسانه ای گفته بودند که خیابان ها با طلا فرش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (informal) exceptionally pleasing; excellent.
مترادف: excellent, marvelous, tremendous, wonderful
مشابه: bad, great, incredible, super, superb

- Wasn't that a fabulous party?
[ترجمه احمد قربانی] آیا این یک مهمانی افسانه ای نبود؟
|
[ترجمه گوگل] آیا این یک مهمانی افسانه ای نبود؟
[ترجمه ترگمان] آیا این یک جشن عالی نبود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- This restaurant has fabulous desserts!
[ترجمه احمد قربانی] این رستوران دسرهای شگفت انگیزی دارد!
|
[ترجمه گوگل] این رستوران دسرهای شگفت انگیزی دارد!
[ترجمه ترگمان] این رستوران دسرهای بی نظیر خود را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a fabulous trip to hamadan
یک سفر عالی به همدان

2. A girl should be two things: classy and fabulous.
[ترجمه Bloomyth] یک دختر باید دوتا ویژگی داشته باشه : درجه ی یک و شگفت انگیز بودن
|
[ترجمه گوگل]یک دختر باید دو چیز باشد: باکلاس و افسانه ای
[ترجمه ترگمان] یه دختر باید دو چیز باشه عالی و افسانه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A fabulous breakfast matters more than anything else.
[ترجمه سعید پارساپور ] یک صبحانه بیاد ماندنی ( ناب ) به هر چیز دیگری می ارزد.
|
[ترجمه گوگل]یک صبحانه افسانه ای بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد
[ترجمه ترگمان]یک صبحانه عالی بیش از هر چیز دیگر اهمیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is a fabulous sum of money.
[ترجمه گوگل]این مبلغ فوق العاده ای است
[ترجمه ترگمان]این مبلغ بسیار جالبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is a fabulous album. It's fresh, varied, fun.
[ترجمه گوگل]این یک آلبوم افسانه ای است تازه، متنوع، سرگرم کننده است
[ترجمه ترگمان]این یک آلبوم عالی است تازه، متنوع و سرگرم کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She looked absolutely fabulous in her dress.
[ترجمه گوگل]او در لباس خود کاملاً شگفت انگیز به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان] اون کاملا تو لباسش عالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We had a fabulous time at the party.
[ترجمه گوگل]در مهمانی لحظات شگفت انگیزی داشتیم
[ترجمه ترگمان] ما تو مهمونی خیلی خوش گذروندیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The unicorn is a fabulous creature/beast.
[ترجمه Bloomyth] تک شاخ ، یک موجود ( جانور ) افسانه ای است
|
[ترجمه گوگل]اسب شاخدار موجود/جانور افسانه ای است
[ترجمه ترگمان]تک شاخ یک حیوان افسانه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She bagged a fabulous fortune according to the will.
[ترجمه گوگل]او طبق وصیتش ثروت حیرت انگیزی به دست آورد
[ترجمه ترگمان]اون براساس وصیت نامه یه شانس فوق العاده رو به دست گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The room has fabulous views across the lake.
[ترجمه گوگل]این اتاق دارای منظره های شگفت انگیزی از دریاچه است
[ترجمه ترگمان]این اتاق نمای شگفت انگیزی از دریاچه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We're offering a fabulous free gift with each copy you buy.
[ترجمه Bloomyth] با هر کپی که خریداری میکنید ، ما یک هدیه ی رایگان شگفت انگیز به شما ارائه میکنیم.
|
[ترجمه گوگل]ما با هر نسخه ای که خریداری می کنید یک هدیه رایگان شگفت انگیز ارائه می دهیم
[ترجمه ترگمان]ما با هر کپی که می خرید یک هدیه مجانی ارائه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The house had a fabulous view out to the Strait of Georgia and the Rockies beyond.
[ترجمه گوگل]این خانه منظره ای فوق العاده به سمت تنگه جورجیا و کوه های راکی ​​فراتر داشت
[ترجمه ترگمان]این خانه نمای شگفت انگیزی از تنگه جورجیا و کوه های راکی فراتر از آن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. During each war the monopoly capitalists amassed fabulous wealth.
[ترجمه گوگل]در طول هر جنگ، سرمایه داران انحصاری ثروت افسانه ای جمع می کردند
[ترجمه ترگمان]در طی هر جنگ، سرمایه داران انحصاری ثروت عالی گرد آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. During each show we will be raffling a fabulous prize.
[ترجمه گوگل]در طول هر نمایش ما یک جایزه شگفت انگیز قرعه کشی خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]در طی هر نمایش یک جایزه فوق العاده دریافت خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The scenery and weather were fabulous.
[ترجمه گوگل]مناظر و آب و هوا فوق العاده بود
[ترجمه ترگمان]منظره و هوا شگفت انگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شگفت اور (صفت)
extraordinary, wonderful, exclamatory, fabulous

افسانهای (صفت)
fictional, incredible, fabulous, legendary, fictive

افسانه وار (صفت)
fabulous

انگلیسی به انگلیسی

• wonderful, marvelous; unbelievable; legendary, imaginary; from a legend
you use fabulous to say how wonderful or impressive something is; an informal use.
fabulous creatures, places, or things occur in stories or legends, but are not real or true; a literary use.

پیشنهاد کاربران

رویایی💙❄️
معرکه
فوق العاده
محشر
زیبا ، خوشگل
بی نظیر
۱. بسیار خوب - عالی
۲. عظیم - بزرگ
۳. غیر واقعی - تخیلی - افسانه ای
adjective
1 [more fabulous; most fabulous] a : very good
◀️I had a fabulous time.
◀️The weather has been fabulous.
...
[مشاهده متن کامل]

🔴b : very large in amount or size
◀️fabulous wealth/riches
◀️He is making fabulous amounts of money.
2 literary : not real
◀️fabulous beasts
: told about in a story
◀️a fabulous [=mythical] creature
⬛ FABULOUSLY ⬛
adverb
◀️fabulously rich
◀️a fabulously successful executive

extremely good or impressive😀
Fabulous:fantastic
I want you to look fabulous.
من میخوام که تو خارق العاده به نظر برسی.
● محشر
● افسانه ای
● بسیار زیاد
شگفت انگیز
معرکه
wondeful=incredible
افسانه ای
شگفت انگیز

هیجان اور
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس