facilities

/fəˈsɪl.ət̬.iz//fəˈsɪl.ət̬.iz/

معنی: تسهیلات، امکانات
معانی دیگر: تسهیلات، امکانات

جمله های نمونه

1. sports facilities
افزارگان ورزشی

2. other sports facilities are also on tap
تسهیلات ورزشی دیگری نیز در دسترس است.

3. our medical facilities are being upgraded
تاسیسات پزشکی ما در دست بهسازی است.

4. this hotel offers the latest facilities
این هتل دارای آخرین تسهیلات می باشد.

5. a swimming pool is one of the facilities planned for this building
استخر شنا یکی دیگر از تسهیلاتی است که در این ساختمان پیش بینی شده است.

6. It is not helps, but obstaceles, not facilities but difficulties, that make men.
[ترجمه گوگل]این کمک ها نیست، بلکه موانع است، نه امکانات، بلکه دشواری ها است که مردان را می سازد
[ترجمه ترگمان]این کار کمک نمی کند، بلکه obstaceles، نه امکانات، بلکه مشکلاتی نیز هست که انسان می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The local provision of facilities is decidedly patchy.
[ترجمه گوگل]تدارک محلی تسهیلات قطعاً ناهموار است
[ترجمه ترگمان]تامین محلی امکانات، به طور قطع و تکه تکه (گسسته)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The hotel has special facilities for welcoming disabled people.
[ترجمه زینب سرآمد] این هتل تسهیلات ویژه ای برای استقبال از افراد ناتوان دارد.
|
[ترجمه عسل] این هتل امکانات خاصی را برای خوش امد گویی به افراد ناتوان دارد
|
[ترجمه گوگل]این هتل امکانات ویژه ای برای پذیرایی از افراد معلول دارد
[ترجمه ترگمان]این هتل دارای امکانات ویژه ای برای خوش آمدگویی به افراد معلول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I can dive under the water without any facilities but I can't stop down there too much time.
[ترجمه گوگل]من می توانم بدون هیچ امکاناتی زیر آب شیرجه بزنم اما نمی توانم زمان زیادی در آنجا توقف کنم
[ترجمه ترگمان]من می توانم بدون هیچ تسهیلات زیر آب شیرجه بروم، اما نمی توانم زمان زیادی را آنجا متوقف کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The hotel offers a wide range of facilities and services.
[ترجمه گوگل]این هتل امکانات و خدمات گسترده ای را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این هتل طیف وسیعی از امکانات و خدمات را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The museum offers extensive facilities for study.
[ترجمه گوگل]این موزه امکانات گسترده ای را برای مطالعه ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این موزه امکانات وسیعی برای تحصیل ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The parking facilities are inadequate for a busy shopping centre.
[ترجمه گوگل]امکانات پارکینگ برای یک مرکز خرید شلوغ ناکافی است
[ترجمه ترگمان]تسهیلات پارکینگ برای یک مرکز خرید شلوغ کافی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The party's policy on childcare facilities has struck a responsive chord with women voters.
[ترجمه گوگل]سیاست حزب در مورد تسهیلات مهدکودک با رای‌دهندگان زن واکنش نشان داده است
[ترجمه ترگمان]سیاست این حزب بر روی تسهیلات مراقبت از کودکان در واکنش با رای دهندگان زن تاثیر مثبتی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The facilities are excellent for a town that size.
[ترجمه گوگل]امکانات برای شهری به این وسعت عالی است
[ترجمه ترگمان]این امکانات برای یک شهر به این اندازه عالی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Facilities for people with disabilities are still insufficient.
[ترجمه گوگل]امکانات برای افراد دارای معلولیت هنوز ناکافی است
[ترجمه ترگمان]امکانات برای افراد دارای معلولیت هنوز ناکافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. There are excellent facilities for sport and recreation.
[ترجمه گوگل]امکانات عالی برای ورزش و تفریح ​​وجود دارد
[ترجمه ترگمان]امکانات عالی برای ورزش و سرگرمی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The bank plans various extensions to its credit facilities.
[ترجمه گوگل]این بانک تمدیدات مختلفی برای تسهیلات اعتباری خود در نظر گرفته است
[ترجمه ترگمان]این بانک برنامه های توسعه مختلفی را برای تسهیلات اعتباری خود برنامه ریزی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. We are looking to upgrade the existing facilities.
[ترجمه محمد] ما در راستای ارتقا تسهیلات هاکی هستیم
|
[ترجمه گوگل]به دنبال ارتقای امکانات موجود هستیم
[ترجمه ترگمان]ما به دنبال ارتقا امکانات موجود هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تسهیلات (اسم)
convenience, facilities

امکانات (اسم)
facilities

تخصصی

[عمران و معماری] تسهیلات
[کامپیوتر] امکانات ؛ وسائل
[زمین شناسی] امکانات، تسهیلات
[صنعت] تسهیلات، امکانات

انگلیسی به انگلیسی

• place used for a specific purpose; means, resources, tools, appliances

پیشنهاد کاربران

[عمران و معماری] تأسیسات ساختمان
the buildings, equipment, etc. which are provided for a particular purpose
تجهیزات
Nursing care facilities
خدمات مراقبت پرستاری
موسسات
مکان ( بیشتر مکانی که ساختمان داره )
امکانات
در بافت اداری، می تواند به بخشی نیز اشاره کند که کارهای خدمات پشتیبانی کارمندان را برعهده دارد. بنابراین می تواند به معنای اداره امور پشتیبانی یا خدمات نیز ترجمه شود.
You can always call Facilities, if you have a problem in your office
لطفا نظر کاربر "الف" در ترجمه اصلی قرار گیرد.
ابزار و وسایل و امکانات . وقتی می گوییم sports facilities به معنی امکانات و وسایل ورزشی است
تأسیسات
پالایشگاه
تسهیلات
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس