fad

/ˈfæd//fæd/

معنی: هوس، علاقه دمدمی، مد زودگذر
معانی دیگر: (رسم یا مد یا سبک یا رفتار و غیره که برای مدت کوتاهی متداول می شود) رسم زودگذر، مد روز، ناپا، باب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: faddish (adj.), faddy (adj.), faddishness (n.), faddist (n.)
• : تعریف: a fashion or behavior taken up briefly but enthusiastically; craze.
مترادف: craze, mode, rage, trend
مشابه: dernier cri, fashion, last word, style, vogue

جمله های نمونه

1. the skating fad was soon forgotten
رسم زودگذر اسکیت بازی پس از اندک زمانی فراموش شد.

2. His interest in photography is only a passing fad.
[ترجمه گوگل]علاقه او به عکاسی فقط یک مد گذرا است
[ترجمه ترگمان]علاقه او به عکاسی تنها یک مد زودگذر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The question can't be lightly dismissed as a fad or a dream.
[ترجمه گوگل]این سوال را نمی توان به سادگی به عنوان یک مد یا رویا رد کرد
[ترجمه ترگمان]این سوال را نمی توان به سادگی به عنوان یک مد یا یک رویا رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Interest in organic food is not a fad, it's here to stay.
[ترجمه گوگل]علاقه به غذاهای ارگانیک یک مد نیست، اینجاست که بماند
[ترجمه ترگمان]علاقه به غذای ارگانیک یک مد نیست، اینجا برای ماندن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was a fad for wearing ripped jeans a few years ago.
[ترجمه گوگل]چند سال پیش یک مد برای پوشیدن شلوار جین پاره وجود داشت
[ترجمه ترگمان]چند سال پیش هوس پوشیدن شلوار جین پاره مد روز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They know this is just another fad.
[ترجمه گوگل]آنها می دانند که این فقط یک مد دیگر است
[ترجمه ترگمان]می دانند که این فقط یک سرگرمی دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But the blindingly obvious fad is that no one is around to be disturbed.
[ترجمه گوگل]اما مد کورکورانه آشکار این است که هیچ کس در اطراف نیست که مزاحم شود
[ترجمه ترگمان]اما مد روز روشن و روشن آن این است که هیچ کس در اطراف نیست تا مزاحم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is only in the fashion or fad field that the later comers get badly burned.
[ترجمه گوگل]فقط در زمینه مد یا مد است که افراد بعدی به شدت می سوزند
[ترجمه ترگمان]تنها در میدان مد و مد روز است که تازه واردان به شدت سوخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is the latest evidence that the merger fad among military contractors is far from finished.
[ترجمه گوگل]این آخرین شواهدی است که نشان می دهد مد ادغام در میان پیمانکاران نظامی هنوز به پایان نرسیده است
[ترجمه ترگمان]این آخرین مدرک است که مد روز ادغام در میان پیمانکاران نظامی به پایان رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Are video games a fad, or are they here to stay?
[ترجمه گوگل]آیا بازی‌های ویدیویی یک مد هستند یا اینجا هستند؟
[ترجمه ترگمان]آیا بازی های ویدیویی مد روز هستند، یا برای ماندن در اینجا هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Arts education may be the fad du jour.
[ترجمه گوگل]آموزش هنر ممکن است مد روز باشد
[ترجمه ترگمان]تعلیم و تربیت هنری ممکن است هوس روز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is not simply a passing fad.
[ترجمه گوگل]این یک مد گذرا نیست
[ترجمه ترگمان]این تنها یک مد زودگذر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They thereby avoid commitment to any current fad that comes up on the whirligig of fashion.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها از تعهد به هر نوع مد فعلی که در گرداب مد ظاهر می شود اجتناب می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در نتیجه از تعهد به استفاده از مد روز افزون استفاده می کنند که در گردباد of مد نظر قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. FAD ( flavin adenine dinucleotide ) A derivative of riboflavin that is a coenzyme in electron - transfer reactions.
[ترجمه گوگل]FAD (فلاوین آدنین دی نوکلئوتید) مشتقی از ریبوفلاوین است که یک کوآنزیم در واکنش های انتقال الکترون است
[ترجمه ترگمان]FAD (flavin adenine dinucleotide)یک مشتق از riboflavin است که در واکنش های انتقال الکترون یک coenzyme است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هوس (اسم)
longing, fancy, calf love, lust, caprice, fad, whim, whimsy, fantasy, whim-wham, concupiscence, crotchet, humoresque, whimsey, scape, whigmaleerie, gee, heartthrob, libido, megrim

علاقه دمدمی (اسم)
freak, caprice, fad, whim, whimsy, whim-wham

مد زودگذر (اسم)
fad

انگلیسی به انگلیسی

• fashion, trend, passing style; craze
a fad is something which is very popular for a short time.

پیشنهاد کاربران

۱. هوس. ویر ۲. موج. مُد ۳. {مجازی} جنون
مثال:
The skating fad was soon forgotten.
هوس {و ویر} اسکیت بازی طولی نکشیدکه فراموش شد.
تب
تب و تاب
ترند
باب روز ( مد زودگذر و آنچه که در مدت زمان کوتاهی محبوب میشه و سپس کمرنگ میشه ) .
مترادف: trend/craze
fad up - محو شدن، کمرنگ شدن تا تماما محو شدن، کم کم از بین رفتن/محو شدن
Thing or behavior that achieves intense short - lived popularity and then fades away
A fad is any form of collective behavior that develops within a culture, a generation or social group in which a group of people enthusiastically follow an impulse for a short period
...
[مشاهده متن کامل]

Fads are objects or behaviors that achieve short - lived popularity but fade away. Fads are often seen as sudden, quick - spreading, and short - lived. Fads include diets, clothing, hairstyles, toys, and more. Some popular fads throughout history are toys such as yo - yos, hula hoops, and fad dances such as the Macarena, floss and the twist.
Similar to habits or customs but less durable, fads often result from an activity or behavior being perceived as emotionally popular or exciting within a peer group, or being deemed "cool" as often promoted by social networks. A fad is said to "catch on" when the number of people adopting it begins to increase to the point of being noteworthy. Fads often fade quickly when the perception of novelty is gone.
Overview
The specific nature of the behavior associated with a fad can be of any type including unusual language usage, distinctive clothing, fad diets or frauds such as pyramid schemes. Apart from general novelty, mass marketing, emotional blackmail, peer pressure, or the desire to "be hip" may drive fads. Popular celebrities can also drive fads, for example the highly popularizing effect of Oprah's Book Club.
Though some consider the term trend equivalent to fad, a fad is generally considered a quick and short behavior whereas a trend is one that evolves into a long term or even permanent change.
باب روز به مُد زودگذر و آنچه گفته می شود که در مدت زمانی کوتاه محبوب شده و سپس کمرنگ می شود. مانند یک کتاب، فیلم، برنامه تلویزیونی، ترانه، مکان یا وسیله.
از نمونه هایی از باب روز می توان به هولاهوپ، ترانه های گروه بیتلز، دیسکو، مکعب روبیک و سری کتاب های هری پاتر اشاره کرد که به ترتیب بین سال های ۱۹۵۸ تا ۲۰۰۰ میلادی محبوبیت زیادی در ایالات متحده امریکا پیدا کرده بودند.
مثلاً رقص Floss یک Fad بود
یا Orange justice

fad ( اقتصاد )
واژه مصوب: ویر
تعریف: علاقه و اشتیاق شدید برای خرید کالایی خاص در طی مدت زمانی کوتاه
رایج
امروزی. جدید
جریانی که یک شبه مد میشه و تبش همه کس و همه جا رو می گیره و خیلی زود هم فروکش می کنه
• Fads fade as fast as they become popular
• Hucksters recognize a profitable fad when they see one
•New/passing/latest/insipid/popular fads
1 - هوس، هوا و هوس، میل زودگذر 2 - گرایش عمومی، مد روز
It is a fad among young people these days
این روزا بین جوونا باب شده
دامپزشکی و علوم دامی
درماتیت آلرژیک کک ( مخفف feline allergy dermatitis )
مد شدن. Trend
There was a fad for wearing ripped jeans a few years ago
گاهی به معنی عوض شدن رنگ لباس موقع شستن هم به کار می رود
جریان زودگذر
سرگرمی زود گذر
دمادم
تب و تاب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس