fall asleep

/fɔl əˈslip//fɔl əˈslip/

معنی: مردن

جمله های نمونه

1. After changing the bed, I would fall asleep quickly.
[ترجمه ا] بعد از عوض کردن تخت، من خوابم برد بطور سریع.
|
[ترجمه گوگل]بعد از تعویض تخت سریع خوابم می برد
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه تخت رو عوض کردم سریع خوابم برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I tossed about all night, unable to fall asleep.
[ترجمه سارا] تمام شب را غلت زدم نتونستم بخوابم
|
[ترجمه گوگل]تمام شب را در حال دویدن بودم، نمی توانستم بخوابم
[ترجمه ترگمان]تمام شب را به اطراف پرت کردم و نمی توانستم به خواب بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. No, I couldn't fall asleep.
[ترجمه کاشانی] نه، نتوانستم بخوابم
|
[ترجمه Arnika] نه، نمی تونستم بخوابم.
|
[ترجمه گوگل]نه من نتونستم بخوابم
[ترجمه ترگمان]نه، نمی توانستم بخوابم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was wont to fall asleep after supper.
[ترجمه گوگل]او عادت داشت بعد از شام بخوابد
[ترجمه ترگمان]بعد از شام به خواب فرو نمی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Maybe you fall asleep in class because of uncorrected astigmatism.
[ترجمه گوگل]ممکن است به دلیل آستیگماتیسم اصلاح نشده در کلاس به خواب بروید
[ترجمه ترگمان] شاید به خاطر \"uncorrected astigmatism\" تو کلاس بخوابی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Never fall asleep in direct sunlight.
[ترجمه گوگل]هرگز زیر نور مستقیم خورشید نخوابید
[ترجمه ترگمان]هرگز در زیر نور مستقیم آفتاب به خواب نروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This cold medicine makes me fall asleep.
[ترجمه M.TAK DEHGHAN] این داروی سرما خوردگی باعث می شود تا خوابم ببرد.
|
[ترجمه گوگل]این داروی سرماخوردگی خوابم می برد
[ترجمه ترگمان]این داروی سرد باعث میشه خوابم ببره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I fall asleep to the drone of sirens and helicopters overhead.
[ترجمه گوگل]با پهپاد آژیر و هلیکوپتر بالای سرم خوابم می برد
[ترجمه ترگمان]با صدای آژیر و هلیکوپتر بالای سرم به خواب می روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What would it be like to fall asleep in the protecting shelter of his arms?
[ترجمه گوگل]خوابیدن در پناه محافظ آغوش او چگونه خواهد بود؟
[ترجمه ترگمان]چه اتفاقی خواهد افتاد که در پناه بازوان خود به خواب فرو رود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When I fall asleep in my chair he always sits on my lap.
[ترجمه گوگل]وقتی روی صندلیم می خوابم او همیشه روی بغلم می نشیند
[ترجمه ترگمان]وقتی روی صندلیم خوابم می برد همیشه روی زانوی من می نشیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He seemed to fall asleep, leaning heavily on to Cameron.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که خوابش برده و به شدت به کامرون تکیه داده بود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که خوابش برده و به سنگینی روی کامرون خم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She was dead tired, but she couldn't fall asleep.
[ترجمه گوگل]او خسته بود، اما نمی توانست بخوابد
[ترجمه ترگمان]خیلی خسته بود، اما خوابش نمی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Not being able to fall asleep and not allowing oneself to move in the marital bed.
[ترجمه گوگل]عدم توانایی به خواب رفتن و عدم امکان حرکت در بستر زناشویی
[ترجمه ترگمان]قادر نخواهید بود به خواب فرو رود و به خود اجازه حرکت در بس تر زناشویی را ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Does she fall asleep in the late afternoon or early evening?
[ترجمه گوگل]آیا او در اواخر بعد از ظهر یا اوایل عصر به خواب می رود؟
[ترجمه ترگمان]آیا در همان بعدازظهر یا اوایل شب به خواب فرو می رود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Unfortunately both he and Marie fall asleep, and Haimet now spears and steals a piece of bacon from the boiling cauldron.
[ترجمه گوگل]متأسفانه هم او و هم ماری به خواب می روند و هایمت اکنون نیزه می زند و تکه ای بیکن را از دیگ در حال جوش می دزدد
[ترجمه ترگمان]متاسفانه هر دو او و ماری به خواب فرو می روند، و حالا نیزه های خود را از پاتیل جوشان بیرون می کشند و تکه ای گوشت خوک را از پاتیل جوشان بیرون می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مردن (اصطلاح)
be gathered to one's father, fall asleep, kick the bucket, take the ferry, give up the ghost, go off the hooks, breathe one's last, cash in one's chips, go to glory, go the way of all flesh, go to one's grave, go to one's last account, go to one's last resting place, go to one's long home, go to one's long rest, go west, hand in one's checks, hand in one's dinner pail, join the great majority, lay down one's life, pass beyond the veil, pay the debt of nature, peg out, pop one's clogs, shuffle off this mortal coil, snuff it, turn up one's toes, yield one's breath

انگلیسی به انگلیسی

• doze off, nod off

پیشنهاد کاربران

یهویی خوابیدن مثل جلو تلویزیون خوابیدن
Don't fall asleep : این یک جمله ی امریه به معنی نخواب، به خواب نریا، نگیری بخوابی ( به انگلیسی to NOT sleep at all )
Don't fall asleep again : دوباره نگیری بخوابیا - دوباره نخوابی - دیگه نگیری بخوابی
...
[مشاهده متن کامل]

Don't asleep on me : این رو یکمی سخته تو یک جمله ی کوتاه ترجمه کرد ولی منظورش اینه که در حضور من، وقتی که من اینجام یا باهات کار دارم و دارم باهات حرف میزنم نگیر بخواب. بی محلی نکن و احترام بزار و کلاً پاشو نخواب که کارت دارم
It means "don't go to sleep while I'm here" or "~ while you're talking to me".

خواب بردن، خواب آمدن
یکدفعه خوابیدن
اصلاح کنید
میشه خواب بردن
To start sleeping
خواب رفتن غیر ارادی
To being sleeping
She falls asleep befor 10:00
او قبل از ساعت 10 میخوابد
to start to sleep
چرت زدن
خوابم میبره
dozed off or nodded off or dropped off

خواب رفتن
به خواب رفتن_به تخت خواب رفتن
خوابیدن - - به خواب فرو رفتن

به خواب رفتن
خوابیدن - - به خواب فرو رفتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس