faustian

جمله های نمونه

1. The town has struck a Faustian bargain, they contend -- trading something of its small-town soul for success.
[ترجمه گوگل]آنها ادعا می کنند که شهر به یک معامله فاوستی دست یافته است - چیزی از روح شهر کوچک خود را برای موفقیت معامله می کند
[ترجمه ترگمان]این شهر یک معامله بی معامله انجام داده، با تجارت، چیزی از روح کوچک و کوچک آن برای موفقیت به دست اورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But relying on it is a Faustian bargain.
[ترجمه گوگل]اما تکیه بر آن یک معامله فاوستی است
[ترجمه ترگمان]اما اتکا به آن یک معامله Faustian است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Their veins pulse with Faustian blood.
[ترجمه گوگل]رگهایشان با خون فاوستی می تپد
[ترجمه ترگمان]veins با خون Faustian می تپد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The German is all feeling, all Faustian strivng.
[ترجمه گوگل]آلمانی همه احساس است، تمام تلاش فاوستی
[ترجمه ترگمان]آلمانی سراپا احساس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I would never grasp the Christian and Faustian world idea, forever alien to me.
[ترجمه گوگل]من هرگز ایده جهان مسیحی و فاوستی را که برای همیشه با من بیگانه است درک نمی کنم
[ترجمه ترگمان]من هرگز این فکر بکر و Faustian را که برای همیشه با من بیگانه است درک نخواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Suddenly a Faustian spirit of discontent and universal reform descends on you.
[ترجمه گوگل]ناگهان روح فاوستی نارضایتی و اصلاحات جهانی بر شما فرود می آید
[ترجمه ترگمان]ناگهان روح Faustian از نارضایی و اصلاح همگانی بر شما فرود می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A former secretary of labor in the Clinton administration, Reich is a Faustian political economist.
[ترجمه گوگل]رایش که وزیر سابق کار در دولت کلینتون بود، یک اقتصاددان سیاسی فاوستی است
[ترجمه ترگمان]رایش نماینده سابق نیروی کار در دولت کلینتون، یک اقتصاددان برجسته سیاسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In making a pact with this devil, Lancaster County made a Faustian bargain.
[ترجمه گوگل]در بستن پیمان با این شیطان، شهرستان لنکستر یک معامله فاوستی انجام داد
[ترجمه ترگمان]، با این شیطان، \"لنکستر County\" معامله خوبی انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Even bonuses are back . Policymakers have made a Faustian bargain.
[ترجمه گوگل]حتی پاداش ها برگشته اند سیاستگذاران یک معامله فاوستی انجام داده اند
[ترجمه ترگمان]حتی پاداش هم بر می گردد سیاست گذاران یک معامله بزرگ انجام داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to faust; giving up spiritual values for worldly wealth or power

پیشنهاد کاربران

ضد ارزشی بودن
فاوستی ( مربوط به فاوست: شخصیت اصلی یک افسانه آلمانی است. فاوست و صفت آن فاوستی، اغلب توصیف موقعیتی است که در آن فردی جاه طلب به منظور رسیدن به قدرت و موفقیت دست از اخلاقیات می کشد. ( ویکی پدیا ) )

بپرس