fawn

/ˈfɒn//fɔːn/

معنی: رشا، گوزن، اهوبره، حنایی، بچه زاییدن، اظهار دوستی کردن، تملق گفتن
معانی دیگر: چاپلوسی کردن، بادمجان دور قاب چیدن، مداهنه کردن، پلواس کردن، دست بوسی کردن، کرسیدن، (در مورد سگ) دم تکان دادن و لیسیدن، (به نشانه شادی یا علاقه) دم جنباندن، بچه آهو (کمتر از یک ساله)، بچه گوزن، (رنگ) قهوه ای مایل به زرد، بچه زاییدن اهویاگوزن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a young deer, esp. a suckling.

- A white-spotted fawn lay close to its mother.
[ترجمه گوگل] یک حنایی خال سفید نزدیک مادرش دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان] یک گوزن سفید خالدار نزدیک مادرش دراز کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a pale brown color with yellowish, grayish, or pink tones.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: fawns, fawning, fawned
مشتقات: fawningly (adv.), fawner (n.), fawningness (n.)
(1) تعریف: to seek attention or favor by flattery or servility.
مشابه: grovel

(2) تعریف: to display affection in the manner of a dog.

جمله های نمونه

1. The fawn ran to the top of the ridge.
[ترجمه گوگل]حنایی به بالای پشته دوید
[ترجمه ترگمان]گوزن به بالای ستیغ تپه دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You must guard against those who fawn upon you and bow obsequiously before you!
[ترجمه گوگل]شما باید در برابر کسانی که شما را حنایی می کنند و در مقابل شما تعظیم می کنند مراقب باشید!
[ترجمه ترگمان]شما باید در مقابل کسانی که به شما fawn و در مقابل شما تعظیم می کنند محافظت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I refused to fawn over her or flatter her.
[ترجمه گوگل]من حاضر نشدم برایش حنایی کنم یا از او چاپلوسی کنم
[ترجمه ترگمان]من از این که به او fawn یا تملق بگویم خودداری کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A small brown fawn hopped across the trail in front of them.
[ترجمه گوگل]یک حنایی قهوه ای کوچک از مسیر جلوی آنها پرید
[ترجمه ترگمان]یک گوزن کوچک قهوه ای رنگی از جلوی آن ها رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I hate waiters who fawn over you.
[ترجمه گوگل]من از پیشخدمت هایی متنفرم که تو را حنایی می کنند
[ترجمه ترگمان]از پیشخدمت ها متنفرم که به تو fawn
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. People fawn over you when you're famous.
[ترجمه گوگل]وقتی معروف هستید مردم از شما حنایی می کنند
[ترجمه ترگمان]وقتی مشهور شدی مردم از تو خوششون میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There was something familiar about him, his fawn raincoat, his thinness, the way he moved.
[ترجمه گوگل]چیزی در مورد او آشنا بود، بارانی حنایی اش، لاغری اش، نحوه حرکتش
[ترجمه ترگمان]چیزی آشنا در او بود، بارانی با بارانی، لاغری او، طرز حرکت او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I had borrowed one of Norris's big paramilitary-style fawn shirts to wear as a jacket over my anti Poll Tax T-shirt.
[ترجمه گوگل]یکی از پیراهن‌های حنایی بزرگ نوریس به سبک شبه‌نظامی را قرض گرفته بودم تا به عنوان ژاکت روی تی‌شرت ضد مالیات نظرسنجی‌ام بپوشم
[ترجمه ترگمان]من یکی از پیراهن های بلند paramilitary خانم نوریس را قرض گرفته بودم که به عنوان ژاکت بر روی تی شرت anti my استفاده کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A fawn jacket over the top.
[ترجمه گوگل]یک ژاکت حنایی بالای سر
[ترجمه ترگمان] یه ژاکت مردانه بیشتر از بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Matt black with tiny fawn flecks, they are just under a centimetre long.
[ترجمه گوگل]مشکی مات با لکه های حنایی ریز، طول آنها فقط کمتر از یک سانتی متر است
[ترجمه ترگمان]مت سیاه شده بود و رگه های قرمز رنگی در آن دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She wore a fawn mackintosh and a scarf patterned with neat flowers.
[ترجمه گوگل]او یک ماکینتاش حنایی و یک روسری با طرح‌های گل‌های مرتب پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]یک بارانی به تن داشت و یک شال گردن زیبا با گل های مرتب پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With just a few honourable exceptions, congressmen fawn over him whenever he comes to town.
[ترجمه گوگل]به جز چند استثناء شرافتمندانه، نمایندگان کنگره هر زمان که به شهر می‌آید او را حنایی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]با کمی استثنا، اعضای کنگره، هر وقت که به شهر می آیند، fawn را به او می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Salomon salesmen fawn over the thrift men.
[ترجمه گوگل]فروشندگان سالومون بر مردان صرفه جو حنایی می کنند
[ترجمه ترگمان]فروشندگان دوره گرد به مردان thrift تملق می گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A fawn behind the tree looked at us curiously.
[ترجمه گوگل]حنایی پشت درخت با کنجکاوی به ما نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]یک گوزن پشت درخت با کنجکاوی به ما نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He is upright and would never fawn on his boss deliberately.
[ترجمه گوگل]او راست قامت است و هرگز به عمد رئیس خود را حنایی نمی کند
[ترجمه ترگمان]راست است و هرگز از روی عمد به رئیسش شلیک نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رشا (اسم)
fawn

گوزن (اسم)
stag, fawn

اهوبره (اسم)
fawn

حنایی (صفت)
fawn, foxy

بچه زاییدن (فعل)
light, kit, fawn

اظهار دوستی کردن (فعل)
fawn

تملق گفتن (فعل)
flatter, fawn, sweet-talk

انگلیسی به انگلیسی

• baby deer; soft light brown color
lavish affection upon; flatter, act in a servile manner in order to gain favor
pale yellowish-brown
something that is fawn is pale yellowish-brown.
a fawn is a very young deer.
if people fawn on powerful or rich people, they flatter them to get something for themselves; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

غش و ضعف
رنگ قهوه ای مایل به زرد
قهوه ای مایل به زرد
تعریف و تمجید بیش از حد از کسی
تحویل گرفتن
چاپلوسی
خودشیرینی
تملق
بچه آهو با چشمان سیاه زیبا

بپرس