fearful

/ˈfɪrfəl//ˈfɪəfəl/

معنی: بیم ناک، ترسان، ژیان، ترس اور، هراسناک
معانی دیگر: ترساننده، ترس آور، هراس انگیز، خوف انگیز، وحشت انگیز، خوفناک، ترسیده، هراسیده، وحشت زده، نگران، (عامیانه) بسیار، بسیار بد، افتضاح

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: fearfully (adv.), fearfulness (n.)
(1) تعریف: having feelings of fear or apprehension.
متضاد: adventuresome, daring, dauntless, fearless, spunky, unafraid, undaunted
مشابه: afraid, apprehensive, coward, faint, nervous, scared, timid, timorous, tremendous

- She'd always been fearful of air travel, but there was no way to avoid it now.
[ترجمه گوگل] او همیشه از سفر هوایی می ترسید، اما اکنون راهی برای اجتناب از آن وجود نداشت
[ترجمه ترگمان] همیشه از سفر هوایی می ترسید، اما حالا راهی برای اجتناب از آن وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- With the takeover by the new leader, many were fearful for the future.
[ترجمه گوگل] با تصاحب رهبر جدید، بسیاری از آینده نگران بودند
[ترجمه ترگمان] با تصاحب رهبر جدید، بسیاری از آن ها برای آینده نگران بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: causing or likely to cause fear.
متضاد: reassuring
مشابه: dire, dread, dreadful, ghastly, terrible

- The fearful storm was approaching rapidly.
[ترجمه گوگل] طوفان ترسناک به سرعت نزدیک می شد
[ترجمه ترگمان] توفان وحشتناک به سرعت نزدیک می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The prime minister made the fearful announcement that the country was now at war.
[ترجمه گوگل] نخست وزیر اعلام کرد که کشور اکنون در جنگ است
[ترجمه ترگمان] نخست وزیر اعلام کرد که این کشور اکنون در حال جنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: extreme or intense.

- There is now a fearful degree of anger among the citizens.
[ترجمه گوگل] در حال حاضر درجه ای از خشم در بین شهروندان وجود دارد
[ترجمه ترگمان] در حال حاضر درجه شدت خشم در بین شهروندان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: overwhelmed by awe or reverence.

جمله های نمونه

1. fearful for the country's safety
نگران امنیت کشور

2. fearful slum conditions
وضع وحشتناک گدامحله ها

3. a fearful look
ظاهری وحشت زده

4. they spent a fearful night in the jungle
آنان شب هولناکی را در جنگل گذراندند.

5. they won the war but at a fearful price
آنان جنگ را بردند ولی به قیمت گزافی.

6. The nurse on duty was fearful that the patient should get worse.
[ترجمه گوگل]پرستار کشیک می ترسید حال بیمار بدتر شود
[ترجمه ترگمان]پرستار در حال انجام وظیفه می ترسید که بیمار بدتر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is nothing so fearful as to be alone in a combat situation.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز آنقدر ترسناک نیست که در یک موقعیت جنگی تنها باشید
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز ترسناکی وجود ندارد که در یک موقعیت جنگی تنها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. People are fearful of rising crime in the area.
[ترجمه گوگل]مردم از افزایش جرم و جنایت در این منطقه هراس دارند
[ترجمه ترگمان]مردم از افزایش جرم در منطقه می ترسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fearful of continued unrest, the government imposed a state of emergency.
[ترجمه گوگل]دولت از ترس ادامه ناآرامی ها وضعیت اضطراری را وضع کرد
[ترجمه ترگمان]دولت که از ناآرامی مداوم می ترسید، وضعیت اضطراری اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The most fearful enemy is not having a firm conviction.
[ترجمه گوگل]ترسناک ترین دشمن نداشتن اعتقاد راسخ است
[ترجمه ترگمان]خطرناک ترین دشمن این است که اعتقاد راسخ داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What a fearful waste of time and money.
[ترجمه گوگل]چه ترسناک اتلاف وقت و پول
[ترجمه ترگمان]چه اتلاف وقت و پول!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She was fearful that she would fail.
[ترجمه گوگل]او می ترسید که شکست بخورد
[ترجمه ترگمان]می ترسید که مبادا شکست بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They were fearful of tackling him.
[ترجمه گوگل]آنها از برخورد با او می ترسیدند
[ترجمه ترگمان]از این کار بیمناک بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You gave me a fearful shock!
[ترجمه گوگل]شوک ترسناکی به من وارد کردی!
[ترجمه ترگمان]تو به من شوک وحشتناکی دادی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیمناک (صفت)
abhorrent, anxious, apprehensive, careful, fearful, tremulous, umbrageous

ترسان (صفت)
fearful, tremulous, afraid, scarey, scary, tremulant, trepid

ژیان (صفت)
fearful, fierce, ferocious, terrible, gruesome, dreadful, ghastly, fearsome, atrocious, ravening, frightful, horrible, predacious, hair-raising, raptorial, rapacious, spine-chilling, truculent

ترس اور (صفت)
fearful, terrible, awesome, bloodcurdling, horrible, eye-opening

هراسناک (صفت)
fearful, panicky

انگلیسی به انگلیسی

• terrible, dreadful, causing fear; afraid, frightened, full of fear; deferential
someone who is fearful is very afraid of something; a formal word.
something that is fearful is very unpleasant or bad; a formal word.

پیشنهاد کاربران

وحشت زده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : fear
✅️ اسم ( noun ) : fear / fearfulness / fearlessness
✅️ صفت ( adjective ) : fearful / fearless / fearsome
✅️ قید ( adverb ) : fearfully / fearlessly / fearsomely
بیمناک
ترسو

پر از ترس، ترسیده، ترسان
ترسناک

بپرس