fibroblast


(یاخته ی درشت و پهن که در ساختن تار نقش عمده دارد) تار زا، تار رویان

جمله های نمونه

1. A human gene can be inserted into fibroblasts using a retroviral vector, and the skin then grafted back to the donor.
[ترجمه گوگل]یک ژن انسانی را می توان با استفاده از یک ناقل رتروویروسی به فیبروبلاست ها وارد کرد و سپس پوست را به اهداکننده پیوند زد
[ترجمه ترگمان]ژن انسانی می تواند با استفاده از بردار ویروسی وارد فیبروبلاست ها شود، و سپس پوست به دهنده پیوند خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Production and maintenance of Rat-1 fibroblasts stably expressing the c-Myc-ER fusion protein and the defective c-Myc mutant protein 106-143c-Myc-ER have been described.
[ترجمه گوگل]تولید و نگهداری از فیبروبلاست های Rat-1 که به طور پایدار پروتئین همجوشی c-Myc-ER و پروتئین جهش یافته c-Myc 106-143c-Myc-ER را بیان می کنند، شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]تولید و نگهداری از فیبروبلاست های I - ۱، به طور پایدار پروتیین ترکیب c - Myc - ER و پروتیین جهش یافته c - Myc - ۱۴۳ - Myc - ER - ER توصیف شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The construction features of fibroblast in the dermis were observed by transmission electron microscope ( TEM ).
[ترجمه گوگل]ویژگی های ساختمانی فیبروبلاست در درم توسط میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM) مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]ویژگی های ساختاری فیبروبلاست ها در غشای میانی توسط میکروسکوپ الکترونی انتقالی مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Boer goat ear skin fibroblast nucleo-transferred embryos and bovine-goat(Boer) interspecies clone embryos have been evaluated by studying the ultrastructure of Boer goat embryos in vivo.
[ترجمه گوگل]جنین‌های انتقال‌یافته با هسته فیبروبلاست پوست بز و جنین‌های کلون بین‌گونه‌ای گاو-بز (Boer) با مطالعه فراساختار جنین‌های بز بوئر در داخل بدن مورد ارزیابی قرار گرفته‌اند
[ترجمه ترگمان]پوست گوش بز بوئر به فیبروبلاست های منتقل شده و جنین گاوی (بوئر)با مطالعه the of بز هندی در in vivo، مورد ارزیابی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The lamina propria contains some fibroblasts. There area lot of rough endoplasmic reticula and mitochondria in the cytoplasm of fibroblast.
[ترجمه گوگل]لامینا پروپریا حاوی مقداری فیبروبلاست است در سیتوپلاسم فیبروبلاست، مقدار زیادی شبکه آندوپلاسمی خشن و میتوکندری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]The lamina شامل برخی از فیبروبلاست ها است تعداد زیادی شبکه اندو پلاسمیک زمخت و میتوکندری در سیتوپلاسم فیبروبلاست ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Therefore, as applied in this model, basic fibroblast growth factor is not recommended for intrasynovial flexor tendon repair.
[ترجمه گوگل]بنابراین، همانطور که در این مدل اعمال می شود، فاکتور رشد فیبروبلاست پایه برای ترمیم تاندون فلکسور داخل سینوویال توصیه نمی شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، همانطور که در این مدل به کار گرفته شد، عامل رشد سلول فیبروبلاست مبنا برای تعمیر intrasynovial flexor flexor توصیه نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Acidic fibroblast growth factor: evaluation of topical formulations in a diabetic mouse wound healing model.
[ترجمه گوگل]فاکتور رشد فیبروبلاست اسیدی: ارزیابی فرمولاسیون موضعی در مدل ترمیم زخم موش دیابتی
[ترجمه ترگمان]فاکتور رشد سلول فیبروبلاست: ارزیابی فرمولاسیون های موضعی در مدل بهبود زخم موش دیابتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The present study cultured the homogeneous ear fibroblast cell of the endangered black muntjac.
[ترجمه گوگل]مطالعه حاضر سلول فیبروبلاست گوش همگن مونتجاک سیاه در خطر انقراض را کشت داد
[ترجمه ترگمان]مطالعه حاضر با کشت سلول فیبروبلاست به عنوان سلول فیبروبلاست های در معرض خطر در معرض خطر، کشت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The alveolitis that produces fibroblast proliferation and collagen deposition is progreive over time.
[ترجمه گوگل]آلوئولیت که باعث تکثیر فیبروبلاست و رسوب کلاژن می شود در طول زمان پیشرفت می کند
[ترجمه ترگمان]The که تکثیر سلول های فیبروبلاست و رسوب کلاژن را تولید می کند در طول زمان progreive است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After withdrawal of verapamil, fibroblast was able to migrate from the gingival fragment.
[ترجمه گوگل]پس از قطع وراپامیل، فیبروبلاست توانست از قطعه لثه خارج شود
[ترجمه ترگمان]فیبروبلاست های فیبروبلاست ها پس از خروج of، توانستند از بخش gingival کوچ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Acidic fibroblast growth factor prevents death of hippocampal CA 1 pyramidal cells following ischemia.
[ترجمه گوگل]فاکتور رشد فیبروبلاست اسیدی از مرگ سلول های هرمی CA 1 هیپوکامپ به دنبال ایسکمی جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]عامل رشد fibroblast فیبروبلاست ها پس از ایسکمی پس از ایسکمی، مانع از مرگ سلول های هرمی ۱ CA می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The anormal proliferation of the cardiac fibroblast can facilitate the progress of the remodeling of the cardiac ventricle and accelerate the process of the heart failure.
[ترجمه گوگل]تکثیر طبیعی فیبروبلاست قلب می تواند پیشرفت بازسازی بطن قلب را تسهیل کرده و روند نارسایی قلبی را تسریع کند
[ترجمه ترگمان]رشد anormal of قلبی می تواند پیشرفت بافت قلب را تسهیل کرده و روند شکست قلب را تسریع نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Local activation of fibroblast growth factors ( FGFs ) at the fracture site may increaseandcan affect bone healing.
[ترجمه گوگل]فعال شدن موضعی فاکتورهای رشد فیبروبلاست (FGFs) در محل شکستگی ممکن است افزایش یابد و بر بهبود استخوان تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]فعال سازی محلی عوامل رشد fibroblast (FGFs)در محل شکستگی ممکن است بر ترمیم استخوان تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusion Basic fibroblast growth factor is helpful for the healing of corneal epithelium in electric ophthalmitis, and sodium carboxymethylcellulose helps keep tear film stable.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری فاکتور رشد فیبروبلاست پایه برای بهبود اپیتلیوم قرنیه در افتالمیت الکتریکی مفید است و سدیم کربوکسی متیل سلولز به پایدار نگه داشتن لایه اشکی کمک می کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری عامل رشد fibroblast اصلی برای ترمیم بافت پوششی corneal در ophthalmitis الکتریکی مفید است و سدیم carboxymethylcellulose به حفظ پایداری فیلم کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The fibroblast also synthesizes elastic fibers, as well as the ground substance of the dermis, which is composed of glycosaminoglycans or acid mucopolysaccharides.
[ترجمه گوگل]فیبروبلاست همچنین الیاف الاستیک و همچنین ماده زمینی درم را که از گلیکوزآمینوگلیکان ها یا موکوپلی ساکاریدهای اسیدی تشکیل شده است، سنتز می کند
[ترجمه ترگمان]فیبروبلاست ها همچنین فیبرهای الاستیک synthesizes و نیز ماده اصلی غشای میانی را تشکیل می دهند که از glycosaminoglycans یا mucopolysaccharides اسید تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cell which participates in the production of connective tissue fibers

پیشنهاد کاربران

fibroblast ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: تارتَنده
تعریف: یاخته ای از بافت همبند که در مسیر تکوین به یک تار متمایز تبدیل می شود
فیبروبلاست

بپرس