fictive


معنی: ساختگی، افسانهای
معانی دیگر: وابسته به داستان سرایی، داستان پردازانه، داستان سرایانه، fictional ساختگی

جمله های نمونه

1. I have the impression that this fictive marriage of ours is like ghosts in a play.
[ترجمه گوگل]من این تصور را دارم که این ازدواج خیالی ما مانند ارواح در یک نمایش است
[ترجمه ترگمان]من تصور می کنم که این ازدواج fictive مثل ارواح در یک نمایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It happens sometimes that the fictive marriage turns into a real one, but that depends on the couple.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات اتفاق می افتد که ازدواج ساختگی به ازدواج واقعی تبدیل می شود، اما این بستگی به زن و شوهر دارد
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات این اتفاق می افتد که ازدواج fictive تبدیل به یک ازدواج واقعی می شود، اما این به زوج بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mail a post card to a fictive address, it end up to go back to the sender.
[ترجمه گوگل]یک کارت پستال را به یک آدرس ساختگی پست کنید، در نهایت به فرستنده باز می گردد
[ترجمه ترگمان]نامه پست به آدرس fictive ارسال می شود و به فرستنده برمی گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Declaration: This is a fictive MV, all similarities are coincidences.
[ترجمه گوگل]اعلامیه: این یک MV ساختگی است، همه شباهت ها تصادفی هستند
[ترجمه ترگمان]اعلامیه: این یک fictive MV است، همه شباهت هایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The guide presents how a fictive company has implemented SSO using claims offering its employees external access to its applications without having to create a VPN connection first.
[ترجمه گوگل]این راهنما نشان می‌دهد که چگونه یک شرکت خیالی SSO را با استفاده از ادعاهایی که به کارکنان خود دسترسی خارجی به برنامه‌های خود را بدون نیاز به ایجاد اتصال VPN در ابتدا ارائه می‌دهد، پیاده‌سازی کرده است
[ترجمه ترگمان]این راهنما نشان می دهد که چگونه یک شرکت fictive با استفاده از ادعاهایی مبنی بر ارائه دسترسی خارجی به برنامه های خود بدون نیاز به ایجاد یک اتصال VPN و first، sso را پیاده کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Literature knows itself to be fictive.
[ترجمه گوگل]ادبیات خود را تخیلی می داند
[ترجمه ترگمان]ادبیات خودش را خوب می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As a man-made expanded form of kinship, the fictive kinship is widespread in Zhuang society with "making Laotong" being its typical relation.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک شکل توسعه یافته خویشاوندی ساخته دست بشر، خویشاوندی خیالی در جامعه ژوانگ گسترده است و "ساخت لائوتونگ" رابطه معمولی آن است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک شکل گسترده از خویشاوندی، خویشاوندی fictive در جامعه Zhuang گسترده است و \"making\" رابطه معمولی خود را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Anna and Max are a teen fictive pair experience together.
[ترجمه گوگل]آنا و مکس یک تجربه جفت تخیلی نوجوان با هم هستند
[ترجمه ترگمان]آنا و ماکس یک جفت تجربه عاشقانه نوجوان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The lowest fixed price, or arbitrary or fictive prices.
[ترجمه گوگل]پایین ترین قیمت ثابت، یا قیمت های دلخواه یا خیالی
[ترجمه ترگمان]پایین ترین قیمت ثابت، یا قیمت arbitrary یا fictive
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the text of game, the fictive and the imaginary develop themselves in the process of their interaction.
[ترجمه گوگل]در متن بازی، امر تخیلی و خیالی در فرآیند تعامل خود رشد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]در متن بازی، fictive و تصورات خود را در فرآیند تعامل شان توسعه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An honest authoritarianism is better than the fictive babelism today, which is more constructive to build new nationality of China in some time.
[ترجمه گوگل]اقتدارگرایی صادقانه بهتر از بابلیسم ساختگی امروز است، که برای ساختن ملیت جدید چین در مدت زمان کوتاهی سازنده تر است
[ترجمه ترگمان]یک استبداد صادقانه بهتر از the fictive امروزی است، که بیشتر سازنده برای ساخت ملیت جدید در چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Consider another fictive scenario.
[ترجمه گوگل]یک سناریوی خیالی دیگر را در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]یک سناریوی fictive دیگر را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The writer has fictive talent.
[ترجمه گوگل]نویسنده استعداد خیالی دارد
[ترجمه ترگمان]نویسنده استعداد fictive دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To achieve this transformation from the status of unwelcome stranger to that of fictive kinsman calls for great tact and patience.
[ترجمه گوگل]دستیابی به این تبدیل از وضعیت غریبه ناخواسته به خویشاوند خیالی نیاز به درایت و صبر دارد
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به این تغییر، از وضعیت یک غریبه ناخوشایند به یکی از خویشاوندان fictive، با درایت و شکیبایی زیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساختگی (صفت)
artificial, false, dummy, bogus, make-believe, fictitious, apocryphal, fictional, phony, phoney, made-up, fictive, factitious, factitive

افسانهای (صفت)
fictional, incredible, fabulous, legendary, fictive

انگلیسی به انگلیسی

• fabricated, imaginary, made-up; pertaining to the creation of fiction

پیشنهاد کاربران

fictionalافسانه
داستان پردازانه
حالت خیالاتی
ساختگی

فرضی

بپرس