field event

/ˈfiːldɪˈvent//fiːldɪˈvent/

(در مسابقات دو و میدانی) ورزش میدانی (مانند پرش طول و پرتاب وزنه و غیره)، ورزش قهرمانی میدانی، مسابقات صحرایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an event at a track meet that is not held on the running track, such as throwing or jumping.

جمله های نمونه

1. High jump and javelin throwing are field events.
[ترجمه گوگل]پرش ارتفاع و پرتاب نیزه از رویدادهای میدانی هستند
[ترجمه ترگمان]پرش ارتفاع و پرتاب نیزه، رویداده ای می دانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. New world records in the track and field events are chalked up from time to time in the past few years.
[ترجمه گوگل]رکوردهای جدید جهانی در مسابقات دو و میدانی در چند سال گذشته هر از گاهی به ثبت رسیده است
[ترجمه ترگمان]رکوردهای تازه جهان در دو سال اخیر در چند سال گذشته به ثبت رسیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Field events at Bebington start at 10am and the first track race is timed for
[ترجمه گوگل]مسابقات میدانی در Bebington از ساعت 10 صبح شروع می شود و اولین مسابقه پیست برای آن زمان تعیین شده است
[ترجمه ترگمان]رویداده ای می دانی در ساعت ۱۰ صبح از ساعت ۱۰ صبح شروع می شوند و اولین مسابقه راه برای آن ها برنامه ریزی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm interested in track event, field event, ball games and swimming.
[ترجمه گوگل]من به مسابقات دوومیدانی، مسابقات زمینی، بازی های توپ و شنا علاقه مند هستم
[ترجمه ترگمان]من به رویداده ای می دانی، رویداد می دانی، بازی های توپ و شنا علاقه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If a field event finishes before the athlete returns, the participant's opportunity to play will be deemed as lapsed.
[ترجمه گوگل]اگر یک مسابقه میدانی قبل از بازگشت ورزشکار به پایان برسد، فرصت شرکت کننده برای بازی از بین رفته تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]اگر یک رویداد می دانی قبل از بازگشت ورزش کار به پایان برسد، فرصت شرکت برای بازی در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If a field event finishes before the athlete returns, the athlete's opportunity to play will be deemed as lapsed.
[ترجمه گوگل]اگر یک مسابقه میدانی قبل از بازگشت ورزشکار به پایان برسد، فرصت ورزشکار برای بازی از بین رفته تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]اگر یک رویداد می دانی قبل از بازگشت ورزش کار به پایان برسد، فرصت ورزش کار برای بازی در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Race walking is a dominant traditional track and field event in our country. It is also the key event to win the world medal.
[ترجمه گوگل]پیاده روی مسابقه ای یک رویداد دوومیدانی سنتی غالب در کشور ما است همچنین این رویداد کلیدی برای کسب مدال جهانی است
[ترجمه ترگمان]پیاده روی مسابقه ای یک مسیر اصلی و سنتی در کشور ما است این همچنین رویدادی کلیدی برای کسب مدال جهانی نیز می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The high jump is a track and field event.
[ترجمه گوگل]پرش ارتفاع یک رویداد دو و میدانی است
[ترجمه ترگمان]پرش ارتفاع یک رویداد می دانی و می دانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She said she had traveled from Ningbo in Zhejiang province to try and get a ticket for the track and field event, so she could cheer on her idol, Liu Xiang.
[ترجمه گوگل]او گفت که از نینگبو در استان ژجیانگ سفر کرده است تا بلیت مسابقه دو و میدانی را تهیه کند تا بتواند بت خود، لیو شیانگ را تشویق کند
[ترجمه ترگمان]او گفت که او از Ningbo در استان Zhejiang برای امتحان کردن و دریافت بلیط برای رویداد می دانی و می دانی سفر کرده است تا بتواند از بت او شادی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is expected to deliver China's only gold - medal in the field event in the Beijing Olympics.
[ترجمه گوگل]انتظار می‌رود که او تنها مدال طلای چین را در مسابقات میدانی المپیک پکن به دست آورد
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که او تنها مدال طلای چین را در مسابقات المپیک پکن به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And when I was first in this stadium, my track buddies and I got in a sta tion wagon—you remember them—and I drove up here to go to a track and field event with the great Marty Liquori.
[ترجمه گوگل]و زمانی که برای اولین بار در این استادیوم حضور داشتم، من و دوستانم سوار یک استیشن واگن شدیم - شما آنها را به خاطر دارید - و من به اینجا رفتم تا با مارتی لیکووری بزرگ به یک مسابقه دو و میدانی بروم
[ترجمه ترگمان]و وقتی که من اولین بار در این استادیوم بودم، رفقای من و من سوار گاری شدیم - تو آن ها را به یاد میاری - و من به اینجا امدم تا به یک مسابقه و گردش علمی با مارتی Liquori بزرگ بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Therefore, research on the arena of the China's large-scale track and field event is an extremely necessary work to do.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تحقیق در عرصه مسابقات دوومیدانی بزرگ چین یک کار بسیار ضروری است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تحقیقات در زمینه میدان بزرگ و رویداد می دانی در مقیاس بزرگ چین کاری بسیار ضروری است که باید انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Liu Xiang, the 110m hurdler, is an Olympic gold medalist and world champion. His 2004 Olympic gold medal was the first in a men's track and field event for China.
[ترجمه گوگل]لیو شیانگ، دوی 110 متر با مانع، دارنده مدال طلای المپیک و قهرمان جهان است مدال طلای المپیک 2004 او اولین مدال دوومیدانی مردان برای چین بود
[ترجمه ترگمان]لیو ژیانگ یو، ۱۱۰ متر hurdler، برنده مدال طلای المپیک و قهرمان جهان است مدال طلای المپیک ۲۰۰۴ او اولین مدال طلای المپیک برای چین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He is expected to deliver China's only gold-medal in the track and field event in the Beijing Olympics.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که او تنها مدال طلای چین در رشته دو و میدانی را در المپیک پکن به دست آورد
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که او تنها مدال طلای چین را در مسابقات المپیک پکن و المپیک پکن به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a field event is an athletics contest such as the high jump or throwing the discus or javelin, rather than a race.

پیشنهاد کاربران

بپرس