figuratively

/fɪˈɡjʊrətɪvli//ˈfɪɡjərətɪvli/

مجازا، بطورمجاز، بطریق تمثیل

جمله های نمونه

1. Europe, with Germany literally and figuratively at its centre, is still at the start of a remarkable transformation.
[ترجمه گوگل]اروپا، با آلمان به معنای واقعی و مجازی در مرکز آن، هنوز در آغاز یک تحول قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]اروپا، با آلمان به معنای واقعی و نمادین در مرکز آن، هنوز هم در آغاز یک تحول قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She is, figuratively speaking, holding a gun to his head.
[ترجمه گوگل]او به معنای واقعی کلمه اسلحه را به سرش گرفته است
[ترجمه ترگمان]او، از نظر مجازی، اسلحه را به سر گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They have a taste - figuratively speaking - for excitement.
[ترجمه گوگل]آنها ذوق - به بیان مجازی - برای هیجان دارند
[ترجمه ترگمان]اونا مزه - مجازی رو برای هیجان بیان می کنن - برای هیجان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Figuratively or otherwise, they go rather well with the Schroeder hollow-stemmed champagne glasses.
[ترجمه گوگل]به صورت تصویری یا غیر واقعی، آنها به خوبی با لیوان های شامپاین با ساقه توخالی شرودر مطابقت دارند
[ترجمه ترگمان]مجازی یا در غیر اینصورت با شیشه های شکسته Schroeder به خوبی پیش می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Figuratively, he could not kiss the hand that smote him.
[ترجمه گوگل]به طور مجازی، او نمی توانست دستی را که او را کتک می زد، ببوسد
[ترجمه ترگمان]مجازی، نمی توانست دستی را که بر او اصابت کرده بود ببوسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The word in the sentence is used figuratively or in a transferred sense.
[ترجمه گوگل]کلمه در جمله به صورت مجازی یا به معنای منتقل شده به کار می رود
[ترجمه ترگمان]واژه در جمله به طور مجازی یا به معنای انتقال استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Employees will be, figuratively speaking, in the driver's seat.
[ترجمه گوگل]کارمندان به معنای واقعی روی صندلی راننده خواهند بود
[ترجمه ترگمان]کارمندان به صورت مجازی در جایگاه راننده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Figuratively, one may imagine the radiation of such a spherical maser as resembling a little hedgehog.
[ترجمه گوگل]به طور تصویری، می توان تابش چنین میزر کروی را شبیه یک جوجه تیغی کوچک تصور کرد
[ترجمه ترگمان]figuratively، ممکن است تصور کند که این میزر کروی شبیه یک جوجه تیغی کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At times, both hands are figuratively tied behind my back.
[ترجمه گوگل]گاهی هر دو دست به صورت مجازی از پشتم بسته می شود
[ترجمه ترگمان]گاه، هر دو دست از پشت سرم بسته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The word is used figuratively in the context.
[ترجمه گوگل]این کلمه به صورت مجازی در متن استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]کلمه به طور مجازی در متن استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. English speakers like to use the word neck figuratively.
[ترجمه گوگل]انگلیسی زبانان دوست دارند از کلمه گردن به صورت مجازی استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]speakers انگلیسی مثل این هستند که به طور مجازی از واژه گردن استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After the attachment executes, the sandbox is figuratively raked smooth again, discarding any permanent file changes attempted by the attachment.
[ترجمه گوگل]پس از اجرای پیوست، جعبه ماسه‌بازی به‌طور مجازی دوباره صاف می‌شود، و هر گونه تغییر دائمی فایل که توسط پیوست انجام می‌شود، کنار گذاشته می‌شود
[ترجمه ترگمان]پس از اجرای این اتصال، sandbox به طور مجازی به طور مجازی به طور مجازی raked شده، و هر گونه تغییر فایل دائمی در رابطه با اتصال را کنار می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Notice in this sentence the word is used figuratively a transferred sense.
[ترجمه گوگل]توجه کنید که در این جمله این کلمه به صورت مجازی به معنای انتقالی به کار رفته است
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که در این جمله کلمه به طور مجازی به معنای انتقال استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A few persist in southern Florida, where, literally and figuratively, they appear to be treading water.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی در جنوب فلوریدا ادامه می‌دهند، جایی که به معنای واقعی و مجازی، به نظر می‌رسد که آب را زیر پا می‌گذارند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی باقی مانده در جنوب فلوریدا، جایی که، به صورت تحت اللفظی و مجازی، به نظر می رسد که در حال قدم زدن در آب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a figurative manner; metaphorically, symbolically
when someone is speaking figuratively, they are using a word or expression with a more abstract or imaginative meaning than its usual one.

پیشنهاد کاربران

استعاره ای ( adv )
از نظر بصری
به نحو استعاری
به صورت استعاری مثلا golden یعنی طلایی اما معنی استعاریش میشه با ارزش.
از نظر مفهومی و یا از نظر غیر فیزیکی برای مثال : به دو جمله زیر و تفاوت ان دقت کنید:
اگر غیر فیزیکی یا مفهومی نباشد:
Your bones are strong, but they can be broken. ( شکستن استخوان )
اما از نظر مفهومیfiguratively یا غیر لفظی کلمه BREAK میتواند بصورت زیر معنی بده :
...
[مشاهده متن کامل]

My girlfriend broke my heart when she said she didn’t want to be with me anymore.
شکستن قلب

بطور نمادین
به قول معروف
به طور مجازی
خیالی

بپرس