finesse

/fəˈnes//fɪˈnes/

معنی: دقت، نکته بینی، زیرکی بکار بردن
معانی دیگر: کمال و زیبایی، ظرافت، خلوص، بی غشی، بی آمیغی، درجه ی خلوص، نازکی (ریسمان یا سیم نقره)، باریکی، موی سانی، برندگی، تیزی، (تشکیل شدن از دانه های بسیار ریز مانند پودر) آرد سانی، ریز دانگی، نرمی، مهارت (در پرداختن به مسایل انسانی و سیاسی و غیره)، ملاحظه کاری و تبحر، مردم داری، زبر دستی (اجتماعی)، مرد رندی، حیله گری، جلب بودن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: refined and delicate skill or tact in executing a task or coping with a situation.
مشابه: grace, mastery, tact

- He handled his business partner with such finesse that the partner never realized he was being manipulated.
[ترجمه گوگل] او با چنان ظرافتی با شریک تجاری خود رفتار می کرد که شریک هرگز متوجه نمی شد که در حال دستکاری است
[ترجمه ترگمان] او شریک تجاری خود را با چنان ظرافتی انجام داد که شریک هرگز متوجه نشد که او دستکاری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a clever maneuver or trick.
مشابه: dodge, maneuver
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: finesses, finessing, finessed
• : تعریف: to achieve by the use of finesse.
مشابه: maneuver

جمله های نمونه

1. the finesse of a razor's edge
تیزی لبه ی تیغ

2. the finesse of the gold
بی غشی طلا

3. the finesse of the surgeon's hand movements
ظرافت حرکت دست های جراح

4. the finesse of this kind of sand
نرمی این نوع شن

5. the finesse of wire
موی سانی (یا نازکی) سیم

6. the pianist's finesse
مهارت و ظرافت نوازنده ی پیانو

7. He wheedled money from his father with considerable finesse.
[ترجمه گوگل]او با ظرافت قابل توجهی از پدرش پول می گرفت
[ترجمه ترگمان]او پول زیادی را با دقت زیادی از پدرش دور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dario played the sonata with great finesse.
[ترجمه گوگل]داریو سونات را با ظرافت می نواخت
[ترجمه ترگمان]داری به دقت سونات را با دقت فراوان می نواخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mr Chen's approach is to finesse the problem of reunification through a mixture of goodwill and verbal subtlety.
[ترجمه گوگل]رویکرد آقای چن این است که مشکل اتحاد مجدد را از طریق آمیزه ای از حسن نیت و ظرافت کلامی حل کند
[ترجمه ترگمان]رویکرد آقای چن به دقت در مورد مساله اتحاد مجدد از طریق ترکیبی از حسن نیت و زیرکی شفاهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Flame control: a certain amount of finesse is required to fine tune the heat output.
[ترجمه گوگل]کنترل شعله: مقدار مشخصی ظرافت برای تنظیم دقیق حرارت خروجی مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]کنترل شعله: یک مقدار مشخص از ظرافت برای تنظیم دقیق خروجی گرما مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They disliked his aggression, his finesse, his lack of respect for tradition, his obsession with media coverage.
[ترجمه گوگل]آنها از پرخاشگری، ظرافت او، عدم احترام به سنت، وسواس او در پوشش رسانه ای بیزار بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها از پرخاش او، زیرکی، عدم احترام به سنت، وسواس او در پوشش رسانه ای نفرت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What did finesse have to do with that wild upsurge of feeling which had almost overwhelmed her?
[ترجمه گوگل]ظرافت چه ربطی به آن خیزش وحشی احساسی داشت که تقریباً بر او چیره شده بود؟
[ترجمه ترگمان]چه نیازی به این احساس وحشی ناگهانی نسبت به آن احساس داشت که تقریبا او را تحت تاثیر قرار داده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Helene Curtis is to spend £5m advertising Finesse and Salon Selectives hair products.
[ترجمه گوگل]هلن کورتیس قرار است 5 میلیون پوند برای تبلیغات محصولات موی Finesse و Salon Selectives هزینه کند
[ترجمه ترگمان]هلن کورتیس)قرار است ۵ میلیون پوند از Finesse و محصولات مو Selectives را خرج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Finesse Intensive Conditioner is an ideal way of treating holiday hair, repairing damage done by sun, sea and chlorine.
[ترجمه گوگل]نرم کننده فشرده فینس یک راه ایده آل برای درمان موهای تعطیلات، ترمیم آسیب های ناشی از آفتاب، دریا و کلر است
[ترجمه ترگمان]Finesse فشرده یک روش ایده آل برای درمان موی تعطیلات، تعمیر آسیب ناشی از خورشید، دریا و کلر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. At least he enjoyed his perks with finesse.
[ترجمه گوگل]حداقل او با ظرافت از مزایای خود لذت می برد
[ترجمه ترگمان]حداقل از مزایای خودش با ظرافت لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The game was a hard slog with no finesse, despite the promotion aspirations of both sides.
[ترجمه گوگل]علیرغم آرزوهای صعود هر دو طرف، بازی سخت و بدون ظرافت بود
[ترجمه ترگمان]این بازی علی رغم آرمان های توسعه هر دو طرف، بدون هیچ ظرافتی پیش می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Even if it wasn't quite enough finesse to keep him out of the loony bin.
[ترجمه گوگل]حتی اگر ظرافت کافی برای دور نگه داشتن او از سطل زباله نبود
[ترجمه ترگمان]حتی اگر به اندازه کافی ظرافت نداشته باشه که اون رو از دیوونه خونه بیرون نگه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دقت (اسم)
resolution, accuracy, precision, attention, punctuality, exactitude, severity, delicacy, nicety, certitude, definitude, double precision, finesse

نکته بینی (اسم)
finesse

زیرکی بکار بردن (فعل)
finesse

انگلیسی به انگلیسی

• delicacy, grace, refinement; tact; ability to manipulate; deception, artifice; move in a card game
scheme, deceive; obtain through cunning
if you do something with finesse, you do it with great skill and elegance.

پیشنهاد کاربران

این کلمه هم نقش فعل و هم نقش اسم را ایفا می کند. در دیکشنری زیر برای هر یک از نقش های دستوریِ این لغت، سه تعریف وجود دارد که در اینجا دو معنایی که کاربرد بیشتری داشته و توسط کاربران عزیز به شکل های مختلف پیشنهاد شده است را ذکر می کنیم و معنی سوم که مربوط به ورق بازی است را به دوستداران این بازی محول می کنیم : )
...
[مشاهده متن کامل]

New Oxford American Dictionary ⤵️
تعاریف مربوط به نقش لغت به عنوان فعل:
1. ( v ) bring about or deal with ( something ) by using great delicacy and skill.
ایجاد یا انجام چیزی با ظرافت و مهارت زیاد و یا با تبحر
Example: 👇
Karen spent ten months finessing the financing for the property.
کارِن با نشان دادن تبحر و کاردانی، ده ماه صرفِ تأمین مالی ملک کرد
2. ( v - mainly North American English ) slyly attempt to avoid blame or censure when dealing with a situation or problem.
تلاش مخفیانه برای اجتناب از سرزنش یا محکوم شدن هنگام برخورد با یک موقعیت؛ زیرآبی رفتن؛ خود را معصوم نشان دادن؛ با مرد رندی لاپوشانی کردن؛ با استادی تمام در رفتن از اتهام؛ سرپوش گذاشتن
Example: 👇
Despite the administration's attempts to finesse its mishaps, the public remained wary.
علیرغم تلاش های ماهرانه ی دولت برای سرپوش گذاشتن بر روی اتفاقات ناگوار، مردم همچنان محتاط بودند.
تعاریف مربوط به نقش لغت به عنوان اسم:
1. great subtlety and tact in handling or manipulating people or difficult situations.
ظرافت و درایت کافی در برخورد یا اداره ی افراد یا موقعیت های دشوار؛ چیره دستی، زِبِلی و فراست
Example 1: 👇
Clients want advice and action that calls for considerable finesse.
مشتریان، مشاوره و اقدامی می خواهند که نیاز به ظرافت قابل توجهی دارد.
Example 2: 👇
GITTES ( tossing down the photos in disgust ) : Jesus Christ, Walsh - - that's what you spent your day doing?
WALSH: Look, you tell me to take pictures, I take pictures.
GITTES: Let me explain something to you, Walsh - - this business requires a certain finesse.
Chinatown - Screenplay: Robert Towne. Director: Roman Polanski
گیتس ( عکس ها را با انزجار پایین می اندازد ) :یا عیسی مسیح، والش— تمامِ روزت رو صرف این کار کردی؟
والش: ببین، تو به من می گی عکس بگیرم، من هم عکس می گیرم.
گیتس: اجازه بده چیزی رو برات توضیح بِدَم، والش— این تجارت به ظرافت و تبحرِ خاصی نیاز داره.
* گفتگوی انتخابی: از فیلمنامه ی فیلم #محله چینی ها#
فیلمنامه: رابرت تاون
کارگردان: رومن پولانسکی

finesse
کیاست
to do something with a lot of skill and style
کاری را با فِرط مهارت و ظرافت انجام دادن.
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/finesse
زرنگی کردن
با زرنگی موضوع رو از بحث در مورد نتیجه امتحان خودش منحرف کرد.
تدقیق کردن
مهارت و تبحر
با مهارت انجام دادن
ظرافت ها

بپرس