fission

/ˈfɪʃn̩//ˈfɪʃn̩/

معنی: هیجان، انشقاق، شکستن هسته اتمی، شکافتن
معانی دیگر: (اتم) کافش، شکافش، (زیست شناسی - تولید مثل از راه تقسیم به دو یا چند بخش برابر) شکافت، شکافتگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: fissionable (adj.)
(1) تعریف: the act or process or an instance of breaking apart.
متضاد: fusion

(2) تعریف: the splitting of an atomic nucleus into two or more nuclei, thus producing atoms of lighter elements and releasing large amounts of energy. (Cf. fusion.)
متضاد: fusion

(3) تعریف: in many one-celled organisms, reproduction by splitting into two genetically identical organisms.

جمله های نمونه

1. nuclear fission
کافش اتمی

2. The fission of the cell could be inhibited with certain chemicals.
[ترجمه گوگل]شکافت سلول را می توان با مواد شیمیایی خاصی مهار کرد
[ترجمه ترگمان]شکستن سلول می تواند با مواد شیمیایی خاصی مهار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All commercial nuclear power is provided by fission at the present time.
[ترجمه گوگل]تمام انرژی هسته ای تجاری در حال حاضر از طریق شکافت تامین می شود
[ترجمه ترگمان]تمام قدرت هسته ای تجاری توسط شکافت در زمان حاضر تامین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. So fission power is an even worse idea.
[ترجمه گوگل]بنابراین قدرت شکافت ایده بدتری است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، قدرت شکافت هسته ای ایده بسیار بدتری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The objective was to use a relatively small fission device to trigger-off a thermonuclear reaction of arbitrarily large yield.
[ترجمه گوگل]هدف این بود که از یک دستگاه شکافت نسبتا کوچک برای راه اندازی یک واکنش گرما هسته ای با تسلیم خودسرانه زیاد استفاده کنیم
[ترجمه ترگمان]هدف از این کار، استفاده از یک دستگاه نسبتا کوچک شکافت برای تریگر کردن یک واکنش هسته ای با یک بازده بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the mid-1950's nuclear fission had still to be turned into a commercial power source.
[ترجمه گوگل]در اواسط دهه 1950 شکافت هسته ای هنوز باید به یک منبع انرژی تجاری تبدیل می شد
[ترجمه ترگمان]در اواسط دهه ۱۹۵۰ شکافت هسته ای هنوز تبدیل به یک منبع قدرت تجاری شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Both radioactive fission products and induced radioactivity in structural materials contribute to the problem of radioactive waste.
[ترجمه گوگل]هم محصولات شکافت رادیواکتیو و هم رادیواکتیویته القایی در مواد ساختاری به مشکل زباله های رادیواکتیو کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]هم محصولات شکافت هسته ای و هم رادیواکتیویته ناشی از مواد ساختمانی به مشکل ضایعات رادیو اکتیو کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Controlled fusion has fewer obvious negative aspects than fission.
[ترجمه گوگل]همجوشی کنترل شده دارای جنبه های منفی آشکار کمتری نسبت به شکافت است
[ترجمه ترگمان]ترکیب کنترل شده، جنبه های منفی کمتری نسبت به شکافت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Start to phase out nuclear fission power stations, which are prohibitively expensive and potentially hazardous.
[ترجمه گوگل]شروع به حذف تدریجی نیروگاه های شکافت هسته ای، که بسیار گران و بالقوه خطرناک هستند
[ترجمه ترگمان]شروع به بیرون کردن نیروگاه های هسته ای شکافت هسته ای، که بسیار گران بوده و به طور بالقوه خطرناک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They get electrical power from fission rods, and then they throw the fission rods into the briny sea.
[ترجمه گوگل]آنها نیروی الکتریکی را از میله های شکافت دریافت می کنند و سپس میله های شکافت را به دریای شور می اندازند
[ترجمه ترگمان]آن ها نیروی الکتریکی را از میله های fission شکافت و سپس میله های fission را به دریای briny پرتاب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some of the fission fragments are themselves radioactive.
[ترجمه گوگل]برخی از قطعات شکافت خود رادیواکتیو هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از قطعات شکافت هسته ای، خود رادیو اکتیو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the paper, large deformation of symmetry fission has been described by a biquadratic surface revolution instead of several quadratic equations.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، تغییر شکل بزرگ شکافت تقارن با یک چرخش سطحی دو درجه‌ای به جای چندین معادله درجه دوم توصیف شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله تغییر شکل بزرگ شکافت تقارن به جای چند معادله درجه دو توسط یک انقلاب سطحی biquadratic توصیف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The latter property of nuclear fission has a significant implication.
[ترجمه گوگل]ویژگی اخیر شکافت هسته ای پیامد قابل توجهی دارد
[ترجمه ترگمان]ویژگی دوم شکافت هسته ای مفهوم قابل توجهی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fission begins with division of the nucleus by mitosis, followed by cytoplasmic division, and sometimes sporulation .
[ترجمه گوگل]شکافت با تقسیم هسته توسط میتوز شروع می شود و به دنبال آن تقسیم سیتوپلاسمی و گاهی اسپورزایی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]Fission با تقسیم هسته توسط mitosis آغاز می شود و پس از آن، division cytoplasmic و گاهی اوقات sporulation
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Principal Fission is defined as the reality of society based on computing network, which exists while the virtual society is, symbolized.
[ترجمه گوگل]شکافت اصلی به عنوان واقعیت جامعه مبتنی بر شبکه محاسباتی تعریف می شود که در حالی وجود دارد که جامعه مجازی نمادین است
[ترجمه ترگمان]Fission اصلی به عنوان واقعیت جامعه براساس شبکه محاسباتی تعریف می شود، که در حالی که جامعه مجازی، نمادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هیجان (اسم)
fit, fret, boil, excitation, agitation, excitement, thrill, frenzy, dither, titillation, fission, ignition, tornado, fever, tempest, lather, hysterics, unco, snit, stour

انشقاق (اسم)
crack, fission

شکستن هسته اتمی (اسم)
fission

شکافتن (فعل)
fracture, rift, dispart, excise, split, rive, pierce, chink, slot, cleave, hackle, slit, fission, rip

تخصصی

[شیمی] شکافت
[برق و الکترونیک] شکاف، شکافتگی
[زمین شناسی] شکافت (تکامل): تقسیم؛ تولید مثل غیرجنسی که زمانی ظاهر می شود که یک سلول مجزا یا منفرد یا پولیپ به دو بخش که بطور تئوری با هم برابر هستند، تقسیم می شود. (ایزوتوپ): جدایش خودانگیخته یا القایی، توسط تصادم هسته های سنگین به یک جفت (به ندرت چندین جفت) ذرات شکافتی تقریباً برابر به علاوه تعدادی نوترون. شکافت توسط آزادسازی مقدار زیادی انرژی همراهی می شود. مقایسه شود با: ذوب، هم جوشی. (ایزوتوپ). نیز ببینید: پراش. مترادف: شکافت هسته ای.
[نساجی] تجزیه اتمی
[ریاضیات] شکافتن، انشقاق

انگلیسی به انگلیسی

• splitting, cleaving; reproduction through division; splitting of an atom (physics)
nuclear fission is the splitting of the nucleus of an atom to produce a large amount of energy.

پیشنهاد کاربران

Fission yeast : مخمر شکافتی
Budding yeast : مخمر جوانه زن
fission ( فیزیک )
واژه مصوب: شکافت
تعریف: واکنشی هسته‏ای که در آن هستۀ سنگین به دو یا چند هستۀ سبک‏تر تقسیم شود
fission yeast = مخمر شکافدار ( شیزوساکارومایسس پومبه )
جوانه زدن

بپرس