flesh wound

/ˈfleʃˈwaʊnd//fleʃwuːnd/

زخم سطحی، زخم گوشتی، زخم جزئی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a wound that does not damage vital organs or bones.

جمله های نمونه

1. The doctor said it was only a flesh wound .
[ترجمه گوگل]دکتر گفت این فقط یک زخم گوشتی است
[ترجمه ترگمان]دکتر گفت که این فقط یک جراحت سطحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The injury was only a flesh wound and would heal in ten days or so.
[ترجمه گوگل]جراحت فقط یک زخم گوشتی بود و ظرف ده روز یا بیشتر خوب می شد
[ترجمه ترگمان]زخم فقط یک زخم سطحی بود و تا ده روز دیگر خوب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was treated for a flesh wound and released.
[ترجمه گوگل]او به دلیل زخم گوشتی تحت درمان قرار گرفت و آزاد شد
[ترجمه ترگمان]او با یک زخم سطحی برخورد کرده و آزاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Even so, it's only a flesh wound and will heal in ten days or so.
[ترجمه گوگل]با این حال، این فقط یک زخم گوشتی است و ظرف ده روز یا بیشتر خوب می شود
[ترجمه ترگمان]با این وجود، فقط یک زخم سطحی است و تا ده روز دیگر خوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The attention foot health and avoids the foot flesh wound being possible to prevent the fine urine to get sick effectively the full occurrence and the development.
[ترجمه گوگل]توجه به سلامت پا و جلوگیری از زخم گوشتی پا امکان پذیر است تا از ادرار ریز به طور موثری از بروز کامل و ایجاد بیماری جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]سلامتی پای توجه و جلوگیری از جراحت پا پا برای جلوگیری از شیوع کامل ادرار و رشد جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The common reason is the skull flesh wound, the spheroidal ash from the nature inflammation, the encephalitis, the brain tumor and so on.
[ترجمه گوگل]دلیل رایج زخم گوشت جمجمه، خاکستر کروی ناشی از التهاب طبیعت، آنسفالیت، تومور مغزی و غیره است
[ترجمه ترگمان]دلیل مشترک زخم جمجمه، خاکستر spheroidal ناشی از التهاب مغز، آنسفالیت، تومور مغزی و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The haemorrhage after initiative or flesh wound, small operation is this ill characteristic.
[ترجمه گوگل]خونریزی پس از ابتکار عمل یا زخم گوشتی، عمل کوچک این ویژگی بد است
[ترجمه ترگمان]خونریزی بعد از ابتکار عمل جراحی و یا خونریزی، این مشخصه بد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Methods: Choice129After the example nose department flesh wound the damage patient, using the auricle compound tissue block transplant repair nose department damage, observes its clinical effect.
[ترجمه گوگل]روش ها: Choice129پس از نمونه زخم گوشت بخش بینی، بیمار آسیب دیده، با استفاده از پیوند بافت مرکب لاله گوش، آسیب بخش بینی را ترمیم می کند، اثر بالینی آن را مشاهده می کند
[ترجمه ترگمان]روش ها: Choice۱۲۹After نمونه از گوشت بخش بینی، بیمار آسیب را مجروح کرده، با استفاده از پیوند بلوک بافتی auricle بافت ترمیم پیوند با آسیب بخش بینی، اثر بالینی آن را مشاهده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If the foreign matter pricks, throat flesh wound, and when endoscopy or trachea cannula damages.
[ترجمه گوگل]در صورت خراش ماده خارجی، زخم گوشت گلو و زمانی که آندوسکوپی یا کانول نای آسیب می‌بیند
[ترجمه ترگمان]اگر مساله خارجی تحریک شود، گوشت گلو آسیب می بیند و وقتی نای یا نای به آسیب می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Despite the large amount of blood, it was only a flesh wound.
[ترجمه گوگل]با وجود حجم زیاد خون، فقط یک زخم گوشتی بود
[ترجمه ترگمان]با وجود مقدار زیادی خون فقط یه زخم سطحی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The healthy kind is analogous to how the body treats a simple flesh wound.
[ترجمه گوگل]نوع سالم شبیه به نحوه درمان یک زخم گوشتی ساده است
[ترجمه ترگمان]نوع سالم مشابه نحوه برخورد بدن با زخم ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the first week of December he received a nasty flesh wound in the mountains west of Chu Lai.
[ترجمه گوگل]در هفته اول دسامبر او یک زخم گوشتی بد در کوه های غرب چو لای دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]در هفته اول دسامبر زخم بدی در کوه های غربی چو لای دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In Monday's attack Mr. Drumgoole was wounded twice and picked part of one bullet from a flesh wound to the arm.
[ترجمه گوگل]در حمله روز دوشنبه آقای Drumgoole دو بار مجروح شد و بخشی از یک گلوله را از زخم گوشتی به بازو برداشت
[ترجمه ترگمان]حمله دوشنبه به آقای Drumgoole دو بار مجروح شد و قسمتی از یک گلوله را از گوشت روی بازوی او برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Eye socket located at skull dough making bone, when forehead flesh wound bears the brunt.
[ترجمه گوگل]حفره چشم در محل خمیر جمجمه قرار دارد که باعث استخوان سازی می شود، زمانی که زخم گوشت پیشانی بیشترین آسیب را تحمل می کند
[ترجمه ترگمان]سوکت چشم که در خمیر استخوان جمجمه واقع شده است باعث می شود که استخوان پیشانی به آسیب برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• superficial injury, slight injury

پیشنهاد کاربران

بپرس