flirtatious

/flərˈteɪʃəs//flɜːˈteɪʃəs/

معنی: اهل لاس زنی
معانی دیگر: لاسی، لوند، عشوه گر (flirty هم می گویند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: flirtatiously (adv.), flirtatiousness (n.)
(1) تعریف: inclined to flirt.
مشابه: gallant

- She attracts men because she is very flirtatious, but some women find her objectionable.
[ترجمه گوگل] او مردان را جذب می کند زیرا او بسیار معاشقه است، اما برخی از زنان او را قابل اعتراض می دانند
[ترجمه ترگمان] او مردها را به این دلیل جذب می کند، چون خیلی عشوه گر است، اما بعضی از زن ها او را ناراحت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: involved in or inviting flirting.
مشابه: gallant

- a flirtatious wink
[ترجمه گوگل] یک چشمک معاشقه
[ترجمه ترگمان] یک چشمکی به هم زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an attractive, flirtatious woman
زن جذاب و پرکرشمه

2. She gave him a flirtatious smile.
[ترجمه گوگل]لبخند لاستیکی به او زد
[ترجمه ترگمان]لبخند زنان به او لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was dashing, self-confident and flirtatious.
[ترجمه گوگل]او شجاع، با اعتماد به نفس و لاس زدن بود
[ترجمه ترگمان]اون خوش تیپ بود، اعتماد به نفس، اعتماد به نفس و لاس زدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her flirtatious manners are intended to attract.
[ترجمه گوگل]آداب معاشقه او برای جذب در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]رفتار flirtatious برای جذب شدن در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He remembered Lisette's flushed, flirtatious look and the way she had taken his hand and placed it on her body.
[ترجمه گوگل]نگاه برافروخته و عشوه گر لیست را به یاد آورد و به یاد آورد که او دستش را گرفته بود و روی بدنش گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]به خاطر آورد که این خانم برافروخته و سر و وضعش طوری است که دستش را گرفته و روی بدن او قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Besides, the words could be construed as flirtatious, and she didn't want him getting the wrong impression again.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این کلمات را می‌توان به عنوان عشوه‌گر تعبیر کرد، و او نمی‌خواست دوباره برداشت اشتباهی از او شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، کلمات ممکن بود به عنوان یک عشوه گر تعبیر شود، و او نمی خواست که او دوباره تاثیر اشتباه را بر او بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cressida's action is in keeping with her flirtatious character, which she herself can analyse: Troilus, farewell.
[ترجمه گوگل]اقدام کرسیدا با شخصیت لاس زدن او مطابقت دارد که خودش می تواند آن را تحلیل کند: ترویلوس، خداحافظ
[ترجمه ترگمان]کار Cressida در حفظ شخصیت her است که خودش می تواند آن را تحلیل کند: Troilus، وداع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His manner was mildly flirtatious and he had a tendency to glance in my direction, showing off, I suspect.
[ترجمه گوگل]رفتار او کمی عشوه گرانه بود و به گمان من تمایل داشت به سمت من نگاه کند و خودنمایی کند
[ترجمه ترگمان]رفتارش ملایم بود و او تمایل داشت به سمت من نگاه کند، و من مظنون بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Graham plays Benedict's flirtatious daughter.
[ترجمه گوگل]گراهام نقش دختر عشوه گر بندیکت را بازی می کند
[ترجمه ترگمان]گراه ام دختر flirtatious بندیکت را بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Your flirtatious ways will lead to trouble.
[ترجمه گوگل]راه های معاشقه شما به دردسر می انجامد
[ترجمه ترگمان]راه flirtatious شما باعث دردسر میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was more than their flirtatious little games; it was a way of.
[ترجمه گوگل]این بیشتر از بازی های کوچک عشوه گر آنها بود این یک راه بود
[ترجمه ترگمان]بیشتر از یک بازی کوچک و پر سر و صدا بود؛ یک راه برای آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tink has since gathered an entourage of fellow flirtatious fairies.
[ترجمه گوگل]تینک از آن زمان به بعد گروهی از پری های عاشق را جمع کرده است
[ترجمه ترگمان]به بچه ها فکر می کنند که از آن زمان تا حالا یکی از entourage و زن های عشوه گر را جمع کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Shan the folk custom with peculiar head flirtatious expressions, tide agitation rhyme is Shan first sign.
[ترجمه گوگل]شان رسم عامیانه با عبارات عجیب و غریب سر عشوه گر، قافیه آشفتگی جزر و مد است شان اولین علامت است
[ترجمه ترگمان]اما مردم عادت به عادت عجیب و غریبی دارند که نخستین نشانه آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With a glint in his eyes, he replied flirtatious - ly: " Maybe you want me? "
[ترجمه گوگل]در حالی که برق در چشمانش بود، با عشوه گری پاسخ داد: "شاید من را بخواهی؟"
[ترجمه ترگمان]در چشمانش برق زد و گفت: شاید تو منو می خو ای؟ \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Apart from being a flirtatious rebel, Madonna was very good at her schoolwork.
[ترجمه گوگل]مدونا جدا از اینکه یک شورشی عشوه گر بود، در تکالیف مدرسه نیز بسیار خوب بود
[ترجمه ترگمان]\"مدونا\" جدا از یک فرد یاغی و چند نفری، در مورد تکالیف مدرسه بسیار خوب عمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اهل لاس زنی (صفت)
flirtatious

انگلیسی به انگلیسی

• tending to flirt, flirty, amorous; pertaining to flirtation
if someone is flirting, you can say they are being flirtatious.

پیشنهاد کاربران

بپرس