flyaway

/ˈflaɪəweɪ//ˈflaɪəweɪ/

معنی: فراری، فرار، سبک، شل و ول
معانی دیگر: مواج در باد، در اهتزاز، بادجنبان، رجوع شود به: flighty، گیج، ول درگفتگوی ازجامه، سبک، گیج بی قرار

جمله های نمونه

1. flyaway hair
گیسویی که در باد تکان می خورد.

2. The body is aluminium and carbon fibre, and the chassis is glued together for extra fly-away lightness.
[ترجمه گوگل]بدنه آلومینیومی و فیبر کربنی است و شاسی برای سبکی بیشتر به هم چسبیده است
[ترجمه ترگمان]بدنه آن آلومینیوم و فیبر کربن است و شاسی به خاطر سبک پرواز کردن اضافی به هم چسبیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Made from silk protein, it makes hair shine like glass. Q My hair is layered and very fly-away.
[ترجمه گوگل]ساخته شده از پروتئین ابریشم، موها را مانند شیشه می درخشد Q موهای من لایه لایه است و بسیار پریده است
[ترجمه ترگمان]آن از پروتئین ابریشم ساخته می شود و باعث می شود مو به شکل شیشه بدرخشد موهای من لایه لایه و بسیار دور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fourth, Flyaway Satellite System rental, Flyaway flight mobile support station.
[ترجمه گوگل]چهارم، اجاره سیستم ماهواره ای Flyaway، ایستگاه پشتیبانی سیار پرواز Flyaway
[ترجمه ترگمان]چهارم، کرایه سیستم ماهواره ای flyaway، ایستگاه پشتیبانی سیار flight
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is also extremely forgiving to flyaway hairs.
[ترجمه گوگل]همچنین برای پر شدن موها بسیار بخشنده است
[ترجمه ترگمان]همچنین نسبت به موهای flyaway بسیار بخشنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. MASTER: "All the sins of the body flyaway if one chants the name of God and sings His glories . "
[ترجمه گوگل]استاد: "اگر کسی نام خدا را بخواند و جلال او را بخواند، تمام گناهان بدن از بین می رود "
[ترجمه ترگمان]استاد: \" اگر کسی نام خدا را می خواند و شکوه و جلال خود را می خواند همه گناهان همه flyaway \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is the last flyaway race, and it is very important to score lots of points early in the season.
[ترجمه گوگل]این آخرین مسابقه پروازی است و کسب امتیازات زیادی در اوایل فصل بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]این آخرین مسابقه flyaway است، و خیلی مهم است که در اوایل فصل امتیازهای زیادی را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Oh, hollow flyaway, wonderful!
[ترجمه گوگل]اوه، پرنده توخالی، فوق العاده!
[ترجمه ترگمان]! اوه، flyaway خالی، خیلی عالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cream Silk Hot Oil Therapy is a deep conditioner, developed to add strength and body to fine, flyaway hair.
[ترجمه گوگل]کرم ابریشم هات اویل تراپی یک نرم کننده عمیق است که برای افزایش استحکام و بدن به موهای ظریف و پرپوز ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]روغن داغ ابریشم: یک نرم کننده عمیق است که برای افزودن قدرت و بدن به موهای خوب، flyaway توسعه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Maintain and restore moistures, Revives hair softness, shine and vitality, Reduces flyaway. Recommended for daily use. . .
[ترجمه گوگل]حفظ و بازیابی رطوبت، احیای نرمی، درخشندگی و شادابی مو، کاهش پف کردن مو برای استفاده روزانه توصیه می شود
[ترجمه ترگمان]حفظ و بازیابی moistures، نرمی مویی revives، درخشش و نشاط، flyaway را کاهش می دهد پیشنهاد شده برای استفاده روزانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. During my childhood, I was told that there was flyaway in desert and I have been longing for it. I want to know how bewitching it is.
[ترجمه گوگل]در دوران کودکی به من می گفتند که در بیابان پرواز وجود دارد و من در حسرت آن بودم من می خواهم بدانم چقدر جادوگر است
[ترجمه ترگمان]در دوران کودکی به من گفتند که در صحرا، هیچ یک از این کارها نیست و من هم دلم به حال آن می سوزد میخوام بدونم چقدر فریبنده ست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Be sure to make your hair sleek, with no flyaway strands.
[ترجمه گوگل]مطمئن شوید که موهای خود را براق و بدون تارهای براق کنید
[ترجمه ترگمان]مطمئن شو که موهات رو براق کنی، با این همه موی دم اسبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. MW: For the European races, we arrive on Thursday morning but for flyaway races we usually get in a day or two earlier so we can acclimatize to the time difference and climate.
[ترجمه گوگل]MW: برای مسابقات اروپایی، صبح پنجشنبه می‌رسیم، اما برای مسابقات پروازی معمولاً یک یا دو روز زودتر می‌رویم تا بتوانیم با اختلاف زمانی و آب و هوا سازگار شویم
[ترجمه ترگمان]مگا: برای مسابقات اروپایی، ما صبح پنجشنبه وارد می شویم، اما برای مسابقات flyaway معمولا یکی دو روز زودتر به آنجا می رسیم، بنابراین می توانیم به اختلاف زمانی و آب و هوا برسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Aunt Judith was the sort of woman who always looked vaguely flustered; she had a thin,mild face and light flyaway hair pushed back untidily.
[ترجمه گوگل]عمه جودیت از آن دسته زنی بود که همیشه به طور مبهم به نظر می رسید او صورت نازک و ملایمی داشت و موهای پرزدار و روشنی داشت که به طور نامرتب به عقب کشیده شده بودند
[ترجمه ترگمان]عمه Judith زنی بود که همیشه گیج و آشفته به نظر می رسید، صورتی لاغر و لطیف داشت و موهایش را نامرتب می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فراری (اسم)
hideaway, bolter, runaway, fugitive, defector, escapee, deserter, refugee, flyaway, lamster

فرار (اسم)
defection, breakaway, escape, getaway, hideaway, guy, bolter, runaway, fugitive, defector, deserter, escapement, desertion, scape, flyaway, lam

سبک (صفت)
light, fast, easy, quick, lively, thin, flippant, frivolous, volatile, gossamer, light-minded, flyaway, lightsome, uncomplicated

شل و ول (صفت)
flaggy, flimsy, flabby, flappy, flyaway, flaccid

انگلیسی به انگلیسی

• blown about, windblown; easy-going, carefree, frivolous; ready to fly
flyaway hair is very soft, fine, and difficult to control.

پیشنهاد کاربران

درباره مو: الکتریسیته مو/ موی برق گرفته
یک مکانی را با پرواز کردن ترک کردن.
در هوا پرواز کردن.

بپرس