foeman


معنی: دشمن، خصم
معانی دیگر: (قدیمی) دشمن (به ویژه در جنگ)، دشمن درجنگ، عدو

جمله های نمونه

1. Zheng San after receiving the newspaper namely the foeman circulars city decide to approve a leg, he should also return to and only quit Zhen son and little Yun, they still make folk don't trust.
[ترجمه گوگل]ژنگ سان پس از دریافت روزنامه یعنی فومن بخشنامه شهر تصمیم به تایید یک پا، او نیز باید به بازگشت و تنها ترک ژن پسر و یون کوچک، آنها هنوز هم مردمی اعتماد ندارند
[ترجمه ترگمان]ژنگ سن پس از دریافت این روزنامه به نام the foeman تصمیم می گیرد که پای خود را تایید کند، وی همچنین باید برگردد و تنها پسر Zhen و یون کوچک را رها کند، اما آن ها هنوز به مردم اعتماد ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What to him is friend or foeman, Rise of moon, or set of sun, Hand of man, or kiss of woman?
[ترجمه گوگل]دوست یا دشمن، طلوع ماه، یا غروب خورشید، دست مرد، یا بوسه زن برای او چیست؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی برای او دوست یا foeman، بلند شدن ماه یا دست خورشید، دست انسان یا بوسه یا بوسه زن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In deep drision outlaughs the foeman.
[ترجمه گوگل]در خشکی عمیق دشمن می خندد
[ترجمه ترگمان]با این همه، با این همه، با این همه، تا به حال با هم آشتی کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They appreciated him as a foeman worthy of their intellect, and they listened intently, following every word.
[ترجمه گوگل]آنها او را دشمنی شایسته عقل خود می دانستند و با دقت گوش می دادند و هر سخنی را دنبال می کردند
[ترجمه ترگمان]با این همه، او را با حریفی زرنگ و سزاوار سرزنش می دانستند و با دقت گوش می دادند و هر کلمه را دنبال می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The results show that there are 20 journals in Henan selected by various types of core journal table, accounting for 25% of the total of journals in Foeman .
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که 20 مجله در هنان وجود دارد که بر اساس انواع مختلف جدول مجلات اصلی انتخاب شده اند که 25 درصد از مجموع مجلات فومن را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که ۲۰ مجله در شهر هنان به وسیله انواع مختلفی از صفحات مجله اصلی انتخاب شده اند که ۲۵ درصد از کل مجلات in را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دشمن (اسم)
adversary, enemy, hostile, foe, antagonist, foeman

خصم (اسم)
opponent, adversary, enemy, foe, antagonist, foeman

انگلیسی به انگلیسی

• enemy in war

پیشنهاد کاربران

بپرس