folded


معنی: چین دار، چند لا

جمله های نمونه

1. he folded and pressed the papers together
او کاغذها را تا کرد و به هم فشرد.

2. he folded the letter in an envelope and mailed it
نامه را در پاکت گذاشت و پست کرد.

3. he folded up his sleeves
آستین های خود را بالا زد.

4. pari folded away the blankets
پری پتوها را جمع کرد.

5. she folded the tablecloth and put it in the suitcase
او رومیزی را تاکرد و در چمدان گذاشت.

6. the hen folded its wings and crawled into the hole
مرغ بال های خود را جمع کرد و به درون سوراخ خزید.

7. the mother folded her child in her arms
مادر کودک خود را دربر گرفت.

8. the wrestler folded up in agony
کشتی گیر از شدت درد به خود پیچید.

9. last year, the company folded
پارسال شرکت برچیده شد.

10. i flapped the fly with a folded newspaper
مگس را با روزنامه ی تاشده زدم.

11. she took a swipe at me with the folded newspaper
باروزنامه ی تاشده به من ضربه ای زد.

12. the map of the treasure house had been folded in an old newspaper
نقشه ی گنجینه در روزنامه ی کهنه ای پیچیده شده بود.

13. the wings of this new aircraft can be folded back
بال های این هواپیمای جدید به عقب تا می شوند.

14. the book's inserts consisted of two maps and a folded picture
لاورقی های کتاب عبارت بودند از دو نقشه و یک تصویر تا شده.

مترادف ها

چین دار (صفت)
corrugated, frizzy, folded, wrinkled, plicate, frizzly, rugose

چند لا (صفت)
folded, multiple

تخصصی

[عمران و معماری] چین خورده
[زمین شناسی] چین خورده
[نساجی] تا خورده - تا شده - چین خورده
[ریاضیات] دو تا

انگلیسی به انگلیسی

• pleated, bent back on itself; intertwined, clasped (i.e. hands); wrapped, enveloped

پیشنهاد کاربران

folded hands یعنی انگشت های دو تا دستت رو به هم قفل کنی، طوری که انگشتان دو دست یکی در میان قرار بگیرند.
To interlace the fingers of one's hands, with both palms facing each other.
folded arms یعنی دست به سینه.
چین خورده
Adjective :
تا خورده
لا داده شده

بپرس