forgery

/ˈfɔːrdʒəri//ˈfɔːdʒəri/

معنی: سند، ساختگی، جعل اسناد، سند جعلی، امضاء سازی
معانی دیگر: هرچیز جعلی، مجعول، جعل، چلاک، بنچاک سازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: forgeries
(1) تعریف: the act of forging, esp. something fraudulently imitated.

(2) تعریف: that which is forged.
مشابه: counterfeit, fabrication, fake, sham

جمله های نمونه

1. He spent 5 years in prison for forgery.
[ترجمه گوگل]او 5 سال را به جرم جعل در زندان گذراند
[ترجمه ترگمان]او پنج سال را در زندان به جرم جعل به سر برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was found guilty of forgery.
[ترجمه گوگل]او به جرم جعل مجرم شناخته شد
[ترجمه ترگمان]اون گناهکار شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was sent to prison for forgery.
[ترجمه گوگل]به جرم جعل روانه زندان شد
[ترجمه ترگمان]او برای جعل اسناد به زندان فرستاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The painting was declared to be a forgery.
[ترجمه گوگل]این نقاشی تقلبی اعلام شد
[ترجمه ترگمان]این تابلو جعلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The painting was a very clever forgery.
[ترجمه گوگل]نقاشی یک جعلی بسیار هوشمندانه بود
[ترجمه ترگمان]نقاشی یک جعل بسیار هوشمندانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was charged with forgery, embezzlement and misappropriation of union funds.
[ترجمه گوگل]وی به جعل، اختلاس و سوء استفاده از بودجه اتحادیه متهم شد
[ترجمه ترگمان]او متهم به جعل، اختلاس و سو استفاده از صندوق های اتحادیه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He increased his income by forgery.
[ترجمه روژان] او درآمدش را با کپی کردن اسناد مهم افزایش داد.
|
[ترجمه گوگل]او با جعل درآمد خود را افزایش داد
[ترجمه ترگمان]او درآمد خود را با جعل افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They knew the painting was a forgery. Moreover, they knew who had painted it.
[ترجمه گوگل]آنها می دانستند که این نقاشی تقلبی است علاوه بر این، آنها می دانستند که چه کسی آن را نقاشی کرده است
[ترجمه ترگمان]آن ها می دانستند که نقاشی جعلی است علاوه بر این، آن ها می دانستند که چه کسی آن را نقاشی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The expert pronounced the picture to be a forgery.
[ترجمه گوگل]کارشناس تصویر را جعلی اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]متخصص این عکس را جعلی اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was like a man convicted of forgery paying his fine with a dud £50 note.
[ترجمه گوگل]مثل این بود که مردی که به جرم جعل محکوم شده بود جریمه خود را با اسکناس 50 پوندی پرداخت می کرد
[ترجمه ترگمان]مثل یک مرد متهم به جعل اسکناس با اسکناس ۵۰ پوندی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Those arrested Wednesday face criminal charges of forgery and falsifying business records, both of which carry possible jail sentences.
[ترجمه گوگل]کسانی که روز چهارشنبه دستگیر شدند با اتهامات جنایی جعل و جعل سوابق تجاری روبرو هستند که هر دوی آنها ممکن است با احکام زندان همراه باشند
[ترجمه ترگمان]افراد دستگیر شده روز چهارشنبه با اتهامات جنایی در جعل و جعل اسناد تجاری مواجه هستند که هر دو آن ها محکومیت زندان احتمالی را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If they discovered that the will was a forgery, too, they would have no mercy on him.
[ترجمه گوگل]اگر متوجه می شدند که وصیت نامه نیز جعلی است، به او رحم نمی کردند
[ترجمه ترگمان]اگر کشف کنند که وصیت نامه جعلی است، هیچ رحمی در او نخواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Refusal in payment, forgery or any other misuse thereby became treason or sacrilege and attracted savage penalties.
[ترجمه گوگل]امتناع از پرداخت، جعل یا هر سوء استفاده دیگری که بدین وسیله تبدیل به خیانت یا توهین به مقدسات شد و مجازات های وحشیانه ای را در پی داشت
[ترجمه ترگمان]امتناع از پرداخت، جعل یا هر سو استفاده از آن، موجب خیانت یا توهین به مقدسات شد و جرایم وحشیانه را به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This letter is a forgery!
[ترجمه گوگل]این نامه جعلی است!
[ترجمه ترگمان]این نامه جعلی است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سند (اسم)
bill, act, deed, document, instrument, evidence, title deed, script, voucher, writ, forgery, legal act, muniment

ساختگی (اسم)
sham, fake, falsification, imitation, forgery, pastiche, postiche, pseud

جعل اسناد (اسم)
forgery

سند جعلی (اسم)
forgery

امضاء سازی (اسم)
forgery

انگلیسی به انگلیسی

• counterfeit, falsification, fake, imitation
forgery is the crime of forging things such as banknotes, documents, or paintings.
you can refer to a forged banknote, document, or painting as a forgery.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : forge
✅️ اسم ( noun ) : forge / forgery
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
جعل آثار هنری و فروش آن ها ( جرم )
جعل سند
جعل سند، سند سازی
جعل کردن اسناد و آثار هنری که مسلماً خلافه : ) ) )
forgery
plural noun: forgeries حالت جمع
the action of forging a copy or imitation of a document, signature, banknote, or work of art.
اقدام ( عمل ) به جعل یک نسخه ( کپی ) یا تقلید ( بدل ) از یک سند ( مدرک ) ، امضا، اسکناس یا کار هنری. . . .
...
[مشاهده متن کامل]

"he was found guilty of forgery"
"او مجرم به جعل اسناد شناخته شد"
a forged document, signature, banknote, or work of art. سند جعلی، امضاجعلی، اسکناس جعلی یا کار هنری جعلی.
"the notes must be forgeries" "یادداشت ها باید جعلی بوده باشند"

کلاهبرداری
counterfeit

بپرس