forwarding

/ˈfɔːrwərdɪŋ//ˈfɔːwədɪŋ/

معنی: ارسال، حمل و نقل
معانی دیگر: حمل ونقل، ارسال

جمله های نمونه

1. forwarding address
نشانی جدید،نشانی

2. forwarding agent
کارگزار ترابری،عامل حمل و نقل کالا و غیره،موسسه ی کالا رسانی

3. Did she leave a forwarding address ?
[ترجمه گوگل]آیا او یک آدرس فوروارد گذاشته است؟
[ترجمه ترگمان]آدرسی هم از او گذاشته بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We will be forwarding our new catalogue to you next week.
[ترجمه گوگل]هفته آینده کاتالوگ جدید خود را برای شما ارسال خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]ما این فهرست جدید را هفته آینده به شما ارسال خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He moved house without leaving a forwarding address.
[ترجمه گوگل]او بدون گذاشتن آدرس فوروارد به خانه نقل مکان کرد
[ترجمه ترگمان]رفت خونه بدون اینکه آدرس دیگه ای رو بذاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The former owner had not left any forwarding address.
[ترجمه گوگل]مالک سابق هیچ نشانی ارسالی نگذاشته بود
[ترجمه ترگمان]صاحب قبلی هیچ نشانی مخابره را باقی نگذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Behind our urban backs, without notice or forwarding address, our mussels had mysteriously disappeared.
[ترجمه گوگل]پشت سر شهری ما، بدون اطلاع یا آدرس فوروارد، صدف های ما به طرز مرموزی ناپدید شده بودند
[ترجمه ترگمان]پشت سر ما، بی آن که توجه یا نشانی دیگری پیدا کنم، mussels به طرز اسرارآمیزی ناپدید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Disappeared and left no forwarding address.
[ترجمه گوگل]ناپدید شد و هیچ آدرس ارسالی باقی نگذاشت
[ترجمه ترگمان]Disappeared و نشانی مخابره باقی نمانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He further stated his concerns by forwarding a paper to the Action Committee for their information.
[ترجمه گوگل]وی در ادامه نگرانی های خود را با ارسال مقاله ای به کمیته اقدام برای اطلاع آنها بیان کرد
[ترجمه ترگمان]او همچنین نگرانی های خود را با ارسال یک مقاله به کمیته اقدام برای اطلاعات آن ها بیان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Frau Grossman was rather slow in forwarding it.
[ترجمه گوگل]Frau Grossman در ارسال آن نسبتاً کند بود
[ترجمه ترگمان]خانم وستن کمی آهسته تر راه می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This relates to the forwarding of investors' names to the Inland Revenue by a firm of solicitors.
[ترجمه گوگل]این به ارسال نام سرمایه گذاران به درآمد داخلی توسط یک شرکت وکلا مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]این مربوط به ارسال نام سرمایه گذاران به درآمد داخلی توسط یک شرکت حقوقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Post Office will be forwarding my mail to my new address.
[ترجمه گوگل]اداره پست نامه من را به آدرس جدید من فوروارد خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]اداره پست نامه من را به آدرس جدید من ارسال خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Problems encountered while specifying the location for Moderated forwarding.
[ترجمه گوگل]مشکلاتی که هنگام تعیین مکان برای بازارسال تعدیل شده پیش آمد
[ترجمه ترگمان]مشکلات با مشخص کردن مکان ارسال Moderated مواجه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Oh, he did? May I have his forwarding address, please ?
[ترجمه گوگل]اوه، او انجام داد؟ آیا می توانم آدرس فوروارد او را داشته باشم، لطفا؟
[ترجمه ترگمان]واقعا؟ میشه آدرس بعدیش رو داشته باشم، لطفا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارسال (اسم)
address, transmission, forwarding, dispatch, transmittance, transmittal, consignment, intromission, transmittancy

حمل و نقل (اسم)
forwarding, transport, haul, transportation

تخصصی

[ریاضیات] حمل و نقل، انتقال مانده به صفحه ی بعد، ارسال

انگلیسی به انگلیسی

• sending, transferring, dispatching, transmitting, directing onward

پیشنهاد کاربران

جایگزین:you left a forwarding number.
forwarding ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: پیش‏حمل
تعریف: حمل فراورده‏های چوبی از پای کنده تا انبارگاه جنگل
مترقی، پیشرو
Advancing, promoting , improving

بپرس