fountain pen

/ˈfaʊntənˈpen//ˈfaʊntɪnpen/

معنی: قلم خود نویس
معانی دیگر: قلم خود نویس قلم خودنویس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a pen in which ink is drawn into a pointed nib at one end from a reservoir or cartridge inside.

جمله های نمونه

1. Snape wrote a receipt with a gold fountain pen.
[ترجمه گوگل]اسنیپ با یک خودکار طلایی رسید نوشت
[ترجمه ترگمان]اسنیپ یک رسید با قلم پر طلا نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Silver cufflinks are £4 9 and a Waterman 100 fountain pen is £120.
[ترجمه گوگل]دکمه سرآستین نقره ای 4 9 پوند و خودکار واترمن 100 120 پوند است
[ترجمه ترگمان]نقره cufflinks ۴ \/ ۴ پوند و یک قلم ۱۰۰ Waterman ۱۰۰ fountain ۱۲۰ پوند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The creation of the modern fountain pen is usually attributed to Lewis E Waterman in the 1880s.
[ترجمه محمد رضا علم طلب] ساخت خودنویس های مدرن امروزی به لوئیس ای واترمن در دهه 1880 نسبت داده می شود.
|
[ترجمه گوگل]خلق قلم مدرن معمولاً به لوئیس ای واترمن در دهه 1880 نسبت داده می شود
[ترجمه ترگمان]ایجاد یک خودکار fountain مدرن معمولا به لوییس E در دهه ۱۸۸۰ نسبت داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Swan fountain pen and inkwell are filled from a large blue bottle of Stephens's ink.
[ترجمه گوگل]قلم و جوهردان سوان از یک بطری بزرگ آبی از جوهر استفنز پر شده است
[ترجمه ترگمان]قلم پر قو و دوات از یک بطری بزرگ آبی رنگ of پر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Filled it in with his fountain pen.
[ترجمه گوگل]آن را با قلم خود پر کرد
[ترجمه ترگمان]آن را پر کرد و با قلم his پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He drew a checkbook and fountain pen from his pocket, and wrote.
[ترجمه گوگل]یک دسته چک و خودکار از جیبش بیرون کشید و نوشت
[ترجمه ترگمان]یک دسته چک را از جیبش بیرون کشید و نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The fountain pen is placed in a satin - covered small box, lined with beautiful silk ribbon.
[ترجمه گوگل]خودکار در یک جعبه کوچک با روکش ساتن قرار داده شده است که با روبان ابریشمی زیبا پوشانده شده است
[ترجمه ترگمان]قلم فواره در جعبه کوچک ساتن کوچک قرار دارد که با نوار ابریشمی زیبا ردیف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He uses violet - colored ink in his fountain pen because it lasts longer.
[ترجمه گوگل]او در قلم خود از جوهر بنفش رنگی استفاده می کند زیرا ماندگاری بیشتری دارد
[ترجمه ترگمان]او از جوهر بنفش رنگی در قلم خودنویس خود استفاده می کند، چون بیشتر طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I pulled out my fountain pen and wrote a note.
[ترجمه گوگل]قلمم را بیرون آوردم و یادداشتی نوشتم
[ترجمه ترگمان]قلم fountain را بیرون کشیدم و یک یادداشت نوشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is the cap of my fountain pen.
[ترجمه گوگل]این کلاه قلم من است
[ترجمه ترگمان]این کلاه fountain منه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Can you twist the cap of this fountain pen off?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید درپوش این خودکار را بچرخانید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید این قلم فواره را از هم جدا کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The student twisted the cap off a fountain pen.
[ترجمه گوگل]دانش آموز کلاهک را از روی خودکار پیچاند
[ترجمه ترگمان]محصل کلاه را از روی یک فواره برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Requests the acceptance of a fountain pen forwarded herewith.
[ترجمه گوگل]تقاضای پذیرش قلم فواره ای که بدین وسیله ارسال شده است
[ترجمه ترگمان]درخواست پذیرش یک قلم خودنویس در این ضمن رد و بدل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As I bent over, my fountain pen fell to the ground.
[ترجمه گوگل]وقتی خم شدم، خودکارم روی زمین افتاد
[ترجمه ترگمان]وقتی خم شدم قلم فواره به زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. At first I thought of a fountain pen, but you've already got one.
[ترجمه گوگل]در ابتدا به یک خودکار فکر کردم، اما شما قبلاً یکی را دارید
[ترجمه ترگمان]اول به یک قلم فواره فکر کردم، اما تو یکی داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قلم خودنویس (اسم)
fountain pen

انگلیسی به انگلیسی

• pen with a reservoir for continuously supplying ink
a fountain pen is a pen with a container inside which you fill with ink.

پیشنهاد کاربران

خودنویس
نوعی قلم دارای محفظه که جوهر را در آن می ریزند.
برگرفته از فرهنگ فارسی معین
fountain pen
noun - countable :
خودنویس
قلمی که توسط جوهر، پُر می شود.
به عنوان مثال :
On Wednesday after the selection committee meeting, I realized I'd left my fountain pen in here
fountain pen
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/fountain-pen
خودنویس fountain pen
روان نویس میشه rollerball pen

بپرس