freaked

/ˈfriːk//friːk/

خط دار، خط خط، راه راه

جمله های نمونه

1. he freaked out on heroine and burned his own house down
هروئین او را طوری منقلب کرد که خانه ی خود را سوزاند.

2. Gary freaked out and had a very hard time of it.
[ترجمه گوگل]گری هول شد و خیلی سخت گذشت
[ترجمه ترگمان]گری \"ترسیده و زمان خیلی سختی رو داشت\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When Ben heard about the accident, he just freaked.
[ترجمه گوگل]وقتی بن در مورد تصادف شنید، فقط ترسید
[ترجمه ترگمان]وقتی بن در مورد تصادف شنید، اون فقط ترسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He freaked out when he heard he'd got the job.
[ترجمه گوگل]وقتی شنید که این کار را پیدا کرده است عصبانی شد
[ترجمه ترگمان]وقتی شنید که کار را به دست آورده است، به وحشت افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My parents really freaked when they saw my hair.
[ترجمه گوگل]پدر و مادرم وقتی موهای من را دیدند واقعاً ترسیدند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرم وقتی موهام رو دیدن وحشت کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My parents freaked when I told them I was pregnant.
[ترجمه گوگل]پدر و مادرم وقتی به آنها گفتم باردار هستم وحشت کردند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرم وقتی بهشون گفتم که حامله هستم وحشت کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This ordinary quiet guy just freaked out and shot ten people.
[ترجمه گوگل]این مرد ساکت معمولی فقط به وحشت افتاد و به ده نفر شلیک کرد
[ترجمه ترگمان]این آدم بی سر و صدا همین الان وحشت زده و ده نفر رو کشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The whole idea freaked me out.
[ترجمه گوگل]کل این ایده من را به وحشت انداخت
[ترجمه ترگمان] کل این ایده منو ترسوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I suppose now that I could have freaked out and started smashing the place up, getting myself expelled as a result.
[ترجمه گوگل]فکر می‌کنم حالا که می‌توانستم هول کنم و شروع به خراب کردن مکان کنم و در نتیجه خودم را اخراج کنم
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم حالا که می توانستم وحشت زده باشم و شروع به خرد کردن زمین کنم، خودم را به عنوان یک نتیجه اخراج کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The acid rock freaked them out.
[ترجمه گوگل]سنگ اسید آنها را به وحشت انداخت
[ترجمه ترگمان]سنگ اسیدی آن ها را ترسونده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Freaked out after reading Superbug (put us in Megan Fox's corner), we asked Maryn for advice on avoiding MRSA and bad bugs in general. Here's what the scary disease reporter had to say.
[ترجمه گوگل]پس از خواندن Superbug (ما را در گوشه مگان فاکس قرار دهید)، ما از مرین برای اجتناب از MRSA و به طور کلی باگ های بد راهنمایی خواستیم در اینجا گزارشگر بیماری ترسناک باید بگوید
[ترجمه ترگمان]بعد از خواندن Superbug (که ما را در گوشه مگان فاکس قرار داد)، از Maryn برای مشاوره اجتناب از MRSA و حشرات بد در کل سوال کردیم این همان چیزی است که گزارشگر بیماری ترسناک باید بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We freaked out when we won the lottery.
[ترجمه گوگل]وقتی در قرعه کشی برنده شدیم عصبانی شدیم
[ترجمه ترگمان]وقتی لاتاری رو بردیم وحشت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I don't know what happened in the exams. I just freaked out.
[ترجمه گوگل]نمی دانم در امتحانات چه گذشت من فقط عصبانی شدم
[ترجمه ترگمان]من نمی دونم تو امتحانات چه اتفاقی افتاد فقط قاطی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I remember the first time I went onstage. I freaked out completely.
[ترجمه گوگل]اولین باری که روی صحنه رفتم را به یاد دارم کلا هول شدم
[ترجمه ترگمان]اولین باری که روی صحنه رفتم رو یادمه کاملا قاطی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It sort of frightens me. I guess I am kind of freaked out by it.
[ترجمه گوگل]یه جورایی منو میترسونه فک کنم یه جورایی ازش ناراحتم
[ترجمه ترگمان]این من را می ترساند فکر کنم یه جورایی قاطی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• astonished, stunned; passionately devoted to something as if addicted; weird, strange, abnormal

پیشنهاد کاربران

Angry
خشک شدن از ترس یا هیجان
. My parents freaked when I told them I'm pregnant
مادر پدرم خشکشون زد وقتی بهشون گفتم حامله ام .
@لَنگویچ
دمدمی مزاج
ترسیده، شوکه شده
عصبانی. عصبی. ناراحت. مضطرب

بپرس