freedom of the press

/ˈfriːdəməvðəˈpres//ˈfriːdəməvðəpres/

آزادی مطبوعات، آزادی جراید (از دخالت و سانسور دولت)، ازادی نگارش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the right to publish newspapers, magazines, books, and the like without governmental interference or censorship.

جمله های نمونه

1. Freedom of the press is sacrosanct.
[ترجمه گوگل]آزادی مطبوعات مقدس است
[ترجمه ترگمان]آزادی مطبوعات مقدس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Recent laws have tended to restrict the freedom of the press.
[ترجمه گوگل]قوانین اخیر آزادی مطبوعات را محدود می کند
[ترجمه ترگمان]قوانین اخیر گرایش به محدود کردن آزادی مطبوعات داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The editors, citing freedom of the press, refused to pay fines.
[ترجمه گوگل]سردبیران با استناد به آزادی مطبوعات از پرداخت جریمه خودداری کردند
[ترجمه ترگمان]ویراستاران با اشاره به آزادی مطبوعات از پرداخت جریمه خودداری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was no article concerning the freedom of the press and the bans on journalists' activities were broadened.
[ترجمه گوگل]هیچ مقاله ای در مورد آزادی مطبوعات وجود نداشت و ممنوعیت فعالیت روزنامه نگاران گسترش یافت
[ترجمه ترگمان]هیچ مقاله ای در مورد آزادی مطبوعات و ممنوعیت فعالیت های روزنامه نگاران وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Along with the freedom of the press, there was also a heavy burden of social responsibility.
[ترجمه گوگل]در کنار آزادی مطبوعات، بار سنگین مسئولیت اجتماعی نیز وجود داشت
[ترجمه ترگمان]همراه با آزادی مطبوعات، بار سنگین مسئولیت اجتماعی نیز وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Freedom of expression and the freedom of the press have returned after many years of absence.
[ترجمه گوگل]آزادی بیان و آزادی مطبوعات پس از چندین سال غیبت بازگشته است
[ترجمه ترگمان]آزادی بیان و آزادی مطبوعات پس از سال ها دوری بازگشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is a great deal of talk about freedom of the press.
[ترجمه گوگل]صحبت های زیادی در مورد آزادی مطبوعات وجود دارد
[ترجمه ترگمان]صحبت در مورد آزادی مطبوعات بسیار زیاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The conflict between freedom of the press and the reputation rights is caused by the inherent division illegibility, the imperfectness of laws and improper use of rights.
[ترجمه گوگل]تضاد بین آزادی مطبوعات و حقوق شهرت ناشی از ناخوانا بودن تقسیم بندی ذاتی، ناقص بودن قوانین و استفاده نادرست از حقوق است
[ترجمه ترگمان]تعارض بین آزادی مطبوعات و حقوق شهرت توسط بخش ذاتی illegibility، نقض قوانین و استفاده نادرست از حقوق ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The first great victory for freedom of the press was won by a Philadelphia lawyer defending a New York editor .
[ترجمه گوگل]اولین پیروزی بزرگ برای آزادی مطبوعات توسط یک وکیل فیلادلفیا در دفاع از سردبیر نیویورک بدست آمد
[ترجمه ترگمان]اولین پیروزی بزرگ برای آزادی مطبوعات توسط یک وکیل فیلادلفیا که از یک سردبیر نیویورکی دفاع می کرد به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The freedom of the press is one of the great bulwarks of liberty.
[ترجمه گوگل]آزادی مطبوعات یکی از سنگرهای بزرگ آزادی است
[ترجمه ترگمان]آزادی مطبوعات یکی از بدنه عظیمی از آزادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In democratic countries any efforts to restrict the freedom of the Press are rightly condemned.
[ترجمه گوگل]در کشورهای دموکراتیک هر گونه تلاش برای محدود کردن آزادی مطبوعات به درستی محکوم می شود
[ترجمه ترگمان]در کشورهای دموکراتیک، هر تلاشی برای محدود کردن آزادی مطبوعات به درستی محکوم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He believed in freedom of speech, including freedom of the press, no matter what.
[ترجمه گوگل]او به آزادی بیان، از جمله آزادی مطبوعات، بدون توجه به هر چیزی، اعتقاد داشت
[ترجمه ترگمان]او به آزادی بیان، از جمله آزادی مطبوعات، اهمیتی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In democratic countries any efforts to restrict the freedom of the Press are right condemned.
[ترجمه گوگل]در کشورهای دموکراتیک، هرگونه تلاش برای محدود کردن آزادی مطبوعات محکوم است
[ترجمه ترگمان]در کشورهای دموکراتیک، هر تلاشی برای محدود کردن آزادی مطبوعات به درستی محکوم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He throttled the freedom of the press in the country.
[ترجمه گوگل]او آزادی مطبوعات در کشور را خنثی کرد
[ترجمه ترگمان]او آزادی مطبوعات را در کشور خفه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• right to circulate opinions in print without restraint or censorship by the government

پیشنهاد کاربران

بپرس