fridge

/ˈfrɪdʒ//frɪdʒ/

معنی: یخچال برقی، خنک کننده، سردخانه، دستگاه مبرد
معانی دیگر: (عامیانه - بیشتر درانگلیس) یخچال (برقی)، refrigerator : یخچال برقی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a refrigerator.

جمله های نمونه

1. The butter will soften out of the fridge.
[ترجمه غزل] کره بیرون یخچال نرم تر میشه
|
[ترجمه Melika] کره در بیرون یخچال آب میشود
|
[ترجمه Sarina] کره خارج از یخچال آب می شود
|
[ترجمه N] بیرون یخچال نرم تر میشه
|
[ترجمه گوگل]کره از یخچال نرم می شود
[ترجمه ترگمان] کره از یخچال کم میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I've put the beer in the fridge to chill.
[ترجمه گوگل]آبجو را در یخچال گذاشتم تا خنک شود
[ترجمه ترگمان]آبجو را در یخچال گذاشتم تا خونسرد باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There's some ice in the fridge.
[ترجمه رضا سعیدی] آنجا کمی یخ در یخچال هست
|
[ترجمه یگانه] مقداری یخ تو یخچاله
|
[ترجمه گلسا] مقداری یخ در یخچال وجود دارد.
|
[ترجمه ] مقداری یخ در یخچال است
|
[ترجمه نازنین] یخ تو یخچال هست
|
[ترجمه گوگل]مقداری یخ در یخچال هست
[ترجمه ترگمان]یه مقدار یخ تو یخچال هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He tottered to the fridge, got a beer and slumped at the table.
[ترجمه گوگل]به سمت یخچال تکان خورد، آبجو گرفت و پشت میز لم داد
[ترجمه ترگمان]او تلو تلو خوران به سمت یخچال رفت، آبجو گرفت و روی میز ولو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The brown mush in the fridge is some veg soup left over.
[ترجمه گوگل]ماش قهوه ای در یخچال مقداری سوپ سبزیجات باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]حریره قهوه ای در یخچال سوپ سبزی است که باقی مانده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The kids tend to raid the fridge when they get home from school.
[ترجمه گوگل]بچه ها وقتی از مدرسه به خانه می آیند تمایل دارند به یخچال حمله کنند
[ترجمه ترگمان]بچه ها دوست دارند وقتی از مدرسه به خانه می رسند به یخچال حمله کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Defrost the fridge regularly so that it works at maximum efficiency.
[ترجمه گوگل]یخچال را به طور منظم یخ زدایی کنید تا با حداکثر کارایی کار کند
[ترجمه ترگمان]یخچال را مرتب نگه دارید تا حداکثر کارآیی را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Put it in the fridge to keep it fresh.
[ترجمه گوگل]آن را در یخچال بگذارید تا تازه بماند
[ترجمه ترگمان] بذارش تو یخچال که اونو تازه نگه داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Put the jelly in the fridge to set.
[ترجمه گوگل]ژله را در یخچال بگذارید تا خودش را بگیرد
[ترجمه ترگمان] ژله رو بذار تو یخچال که آماده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I always stock up the fridge before my sister comes to stay.
[ترجمه گوگل]من همیشه قبل از اینکه خواهرم برای ماندن بیاید یخچال را تهیه می کنم
[ترجمه ترگمان]من همیشه قبل از اینکه خواهرم بیاد، یخچال رو ذخیره می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We had no fridge, cooker, cutlery or crockery.
[ترجمه گوگل]یخچال، اجاق گاز، کارد و چنگال و ظروف نداشتیم
[ترجمه ترگمان]ما یخچال، آشپز، کارد و چنگال نداشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their spartan lifestyle prohibits a fridge or a phone.
[ترجمه گوگل]سبک زندگی اسپارتانه آنها یخچال یا تلفن را ممنوع می کند
[ترجمه ترگمان]سبک زندگی Their، یک یخچال یا تلفن را منع کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There's some cheese in the fridge and that's about it.
[ترجمه محمد] مقداری پنیر در یخچال است آن کافی است
|
[ترجمه گوگل]مقداری پنیر در یخچال هست و بس
[ترجمه ترگمان]یه مقدار پنیر تو یخچال هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His fridge was bare apart from three very withered tomatoes.
[ترجمه گوگل]یخچال او بدون سه گوجه فرنگی بسیار پژمرده بود
[ترجمه ترگمان]در یخچال او از سه تا گوجه فرنگی خشک خالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I always keep fruit in the fridge so as to keep insects off it.
[ترجمه گوگل]من همیشه میوه ها را در یخچال نگه می دارم تا حشرات از آن دور نشوند
[ترجمه ترگمان]همیشه میوه را در یخچال نگه می دارم تا حشرات را از آن دور نگه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یخچال برقی (اسم)
cold store, fridge, frig, refrigerator

خنک کننده (اسم)
fridge, conditioner, cooler, radiator

سردخانه (اسم)
fridge, frig, refrigerator

دستگاه مبرد (اسم)
fridge, frig, refrigerator

انگلیسی به انگلیسی

• refrigerator (informal)
a fridge is a large metal container for storing food at low temperatures to keep it fresh.

پیشنهاد کاربران

fridge: یخچال
امریکنش میشه refrigerator
یخچال یا سرد خانه
A bad word ( informal )
Fridge = Refrigerator
◀️ Please put the milk in the fridge
◀️ Westinghouse Frtidge
یخچال
انگلیسی:refrigerator

یخچال یا یک وسیله ی برقی که مواد غذایی را در داخل آن قرار میدهیم تا خراب نشود.

فریزر . . . . یخچال
انگلیسی:refrigerator
مخفف ( refrigerator ) یعنی: یخچال
یخچال ، سردخانه و خنک کننده

سردخانه
یخچال
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس