fries

/ˈfraɪz//fraɪz/

(عامیانه) رجوع شود به: french fries

جمله های نمونه

1. we had hamburgers and fries
ما همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده خوردیم.

2. Millions of hamburgers and French fries are eaten every year.
[ترجمه مهگل جلیلوند] هر ساله میلیون ها همبرگر و سیب زمینی سرخ شده خورده می شود
|
[ترجمه ممد] هرساله پیاز و سیر می خورن دو ساله
|
[ترجمه Aynaz] هر سال میلیون ها همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده خورده می شود
|
[ترجمه محمد رضا میثمی] سالیانه میلیون ها ساندویچ همبرگر و سیب زمینی سرخ شده مصرف می شود.
|
[ترجمه محسن] میلیون ها همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده فرانسوی هر ساله در حال خوردن است
|
[ترجمه گوگل]سالانه میلیون ها همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده خورده می شود
[ترجمه ترگمان]میلیون ها همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده هر سال می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'd like a steak and fries with chocolate mousse to follow.
[ترجمه ترجمه شخصی] من می خواهم یک استیک و سیب زمینی سرخ کرده و سپس موس شکلات بخورم
|
[ترجمه گوگل]من می خواهم استیک و سیب زمینی سرخ شده با موس شکلاتی را دنبال کنم
[ترجمه ترگمان]من یک استیک و سیب زمینی با خامه شکلاتی دوست دارم که دنبالش باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Could I get a supersize fries with that?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم با آن یک سیب زمینی سرخ کرده بزرگ تهیه کنم؟
[ترجمه ترگمان]میشه یه سیب زمینی سرخ کرده هم باه اش بخورم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'll have a omelette with fries on the side, please.
[ترجمه گوگل]من یک املت با سیب زمینی سرخ شده در کنار، لطفا
[ترجمه ترگمان]من یک املت با سیب زمینی دارم لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fries are made from pellets of pulverised potato.
[ترجمه گوگل]سیب زمینی سرخ شده از گلوله های سیب زمینی پودر شده تهیه می شود
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی سرخ شده از قرص های سیب زمینی pulverised درست شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He's eaten a whole plate of french fries.
[ترجمه گوگل]او یک بشقاب کامل سیب زمینی سرخ کرده خورده است
[ترجمه ترگمان] اون یه بشقاب سیب زمینی سرخ کرده خورده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You can choose either french fries, baked potato, or mashed potatoes.
[ترجمه گوگل]می توانید سیب زمینی سرخ کرده، سیب زمینی پخته یا پوره سیب زمینی را انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان] میتونی سیب زمینی سرخ کرده رو انتخاب کنی، سیب زمینی پخته یا پوره سیب زمینی درست کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The fries, made through a counter-top machine, can then be deep-fried before serving.
[ترجمه گوگل]سیب‌زمینی‌های سرخ شده را که از طریق دستگاه پیش‌خوان درست می‌کنند، می‌توانند قبل از سرو سرخ شوند
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی سرخ کرده، که از طریق یک ماشین با کیفیت بالا ایجاد می شود، قبل از خدمت می تواند عمیق باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I'll have a burger and fries to go, please.
[ترجمه گوگل]من برگر و سیب زمینی سرخ کرده می خورم، لطفا
[ترجمه ترگمان]یه همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده میخوام لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Steak, french fries and chocolate, delicious new delicacies, were all put before her and she gorged enthusiastically.
[ترجمه گوگل]استیک، سیب زمینی سرخ کرده و شکلات، غذاهای لذیذ جدید، همه پیش او گذاشته شده بود و او با اشتیاق هجوم آورد
[ترجمه ترگمان]استیک، سیب زمینی سرخ کرده و شکلاتی، غذاهای خوش مزه و خوش مزه، همه در مقابل او قرار داشتند و او با شور و شوق فراوان آن را می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He squirted some ketchup on his fries.
[ترجمه گوگل]روی سیب زمینی سرخ کرده کمی سس گوجه فرنگی پاشید
[ترجمه ترگمان] یه مقدار سس کچاپ روی سیب زمینی ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Two portions of French fries please.
[ترجمه گوگل]دو قسمت سیب زمینی سرخ کرده لطفا
[ترجمه ترگمان] دوتا تیکه از سیب زمینی سرخ کرده فرانسوی لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Large fries to go.
[ترجمه گوگل]سیب زمینی سرخ شده بزرگ برای رفتن
[ترجمه ترگمان] سیب زمینی سرخ کرده هم برای رفتن هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Jack downed three beers with his steak and fries.
[ترجمه گوگل]جک سه آبجو را با استیک و سیب زمینی سرخ کرده اش خورد
[ترجمه ترگمان]جک با استیک و سیب زمینی خودش سه تا آبجو خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• potato strips deep fried in hot oil

پیشنهاد کاربران

سیب زمینی سرخ شده، چیپس
سلام . کسی مترادف دقیقا همین کلمه رو میدونه؟
برای ساخت عبارت ( تولید سیب زمینی سرخ کرده ) ممنونم.
سیب زمینی سرخ کرده
Fries
هم
به معنی سرخ کردن هم سیب زمینی سرخ کرده
سیب زمینی سرخ کرده
سرخ کردن
سرخ کردن
French fries=سیب زمینی سرخ کرده
سیب زمینی سرخ شده
سرخ شده ، سرخ کرده ، سرخ کردنی

بپرس