front load

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: front-loads, front-loading, front-loaded
مشتقات: front-loader (n.)
(1) تعریف: to assign the bulk of the expense or benefit of a financial process to its early stages.

- The builder wanted to front-load the contract to cover his expenses in the early stages of the project, but he was forced to agree to payment at the end.
[ترجمه گوگل] سازنده می خواست برای تامین هزینه های خود در مراحل اولیه پروژه، قرارداد را بارگیری کند، اما در پایان مجبور شد با پرداخت موافقت کند
[ترجمه ترگمان] سازنده می خواست قرارداد ببندد تا هزینه های خود را در مراحل اولیه پروژه بپوشاند، اما او مجبور شد تا در پایان موافقت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to move and concentrate caucuses and party primaries to an earlier period before a general election than had previously been established.

- Many states' attempts to play a more critical role in the presidential primary race have led them to front-load the primary election process, with most primaries now occurring in February or March.
[ترجمه گوگل] تلاش‌های بسیاری از ایالت‌ها برای ایفای نقش حیاتی‌تر در رقابت‌های مقدماتی ریاست‌جمهوری، آنها را به پیشبرد فرآیند انتخابات مقدماتی سوق داده است که اکثر انتخابات مقدماتی اکنون در فوریه یا مارس برگزار می‌شود
[ترجمه ترگمان] بسیاری از کشورها تلاش می کنند نقش انتقادی تری در رقابت اولیه ریاست جمهوری ایفا کنند، آن ها را به جلو بردن روند انتخابات اولیه، با بسیاری از نشسته ای مقدماتی که در حال حاضر در فوریه یا مارس اتفاق می افتد، هدایت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

تخصیص ( منابع ) در آغاز ( پروژه )
از قبل آماده شدن
تخصیص نامساویِ در ابتدا بیشتر
توزیع عمده
پرداخت
نزدیک شدن به آغاز یک دوره

در ابتدای چیزی جمع شدن، از جلو وارد کردن

بپرس