full fledged

/ˈfʊlˈfledʒd//fʊlfledʒd/

تمام عیار، تمام وکمال، به تمام معنی، کامل، (پرنده) بالغ، پر بال و پر، پرواز گر، قادر به پرواز، تکامل یافته، بالغ، رسیده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: completely developed; mature.
مترادف: full-blown, mature, ripe
مشابه: adult, developed, grown

- a full-fledged horse
[ترجمه گوگل] یک اسب تمام عیار
[ترجمه ترگمان] یک اسب تمام عیار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of full rank or position.
مترادف: foremost, ranking, top
مشابه: full-blooded, full-scale, official, qualified

- a full-fledged general
[ترجمه گوگل] یک ژنرال تمام عیار
[ترجمه ترگمان] یک ژنرال کامل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• experienced, skilled; whole, entire, of full status
full-fledged means the same as fully-fledged; used in american english.

پیشنهاد کاربران

۱. {جوجه} پر درآورده. قادر به پرواز ۲. تمام عیار. به تمام معنی. واقعی. کامل
مثال:
With the passing of several decades of full - fledged US support for Israel, it is evident to everyone that the Zionist regime, as the main proxy force of the US in the region, has advanced many of the hegemonic policies of the US, such as the Greater Middle East.
...
[مشاهده متن کامل]

با گذشت چند دهه از حمایت کامل {و تمام عیار} ایالات متحده از اسرائیل، بر همه آشکار شده که رژیم صهیونیستی، به عنوان نیروی نیابتی اصلی ایالات متحده در منطقه، بسیاری از سیاستهای سلطه جویانه ایالات متحده همچون خاورمیانه بزرگتر را جلو می برد.

کاملا آموزش دیده و آماده
مجرب

بپرس