معنی: نقطه، وقفه کاملمعانی دیگر: (نقطه ی آخر جمله) نقطه، وقفه کامل period
بررسی کلمه
اسم ( noun )
• : تعریف: a punctuation mark (.) used to indicate the end of a sentence or abbreviation. • مشابه: period
جمله های نمونه
1. We put a full stop at the end of a sentence.
[ترجمه گوگل]در پایان یک جمله نقطه می گذاریم [ترجمه ترگمان]در پایان یک جمله توقف کامل کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Put a full stop at the end of the sentence.
[ترجمه گوگل]در آخر جمله نقطه بگذارید [ترجمه ترگمان] پایان جمله رو تمومش کن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I'm not going to the party, full stop.
[ترجمه Fargol] به مهمانی نخواهم رفت. تماااام.
|
[ترجمه گوگل]من به مهمانی نمی روم، نقطه پایان [ترجمه ترگمان]من به مهمونی نمیرم، یه توقف کامل [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The full stop at the end of this sentence is a dot.
[ترجمه گوگل]نقطه پایان این جمله یک نقطه است [ترجمه ترگمان]پایان کامل این جمله نقطه نقطه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This sentence ends with a full stop.
[ترجمه گوگل]این جمله با نقطه تمام می شود [ترجمه ترگمان] این جمله با یه توقف کامل تموم میشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I don't have to give you any reasons, full stop.
[ترجمه محمد م] مجبور نیستم برای تو دلیل بیاورم ، تمااام .
|
[ترجمه گوگل]من مجبور نیستم هیچ دلیلی برای شما بیاورم، تمام [ترجمه ترگمان]من مجبور نیستم به شما دلیلی برای کامل دادن داشته باشم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I've already told you—we can't afford it, full stop!
[ترجمه محمد م] من قبلا بهت گفته ام ، ما نمیتوانیم از عهده آن برآییم ، تمام.
|
[ترجمه گوگل]من قبلاً به شما گفته ام - ما نمی توانیم آن را بپردازیم [ترجمه ترگمان]من قبلا به شما گفتم - ما نمی توانیم آن را تحمل کنیم، کامل! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I just think he is very unpleasant, full stop.
[ترجمه گوگل]من فقط فکر می کنم او بسیار ناخوشایند است [ترجمه ترگمان]من فقط فکر می کنم که او خیلی ناراحت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Look, I'm not lending you my car, full stop!
[ترجمه محمد م] ببین! من ماشینمو به تو قرض نمیدم . تماام
|
[ترجمه گوگل]ببین، من ماشینم را به تو قرض نمی دهم، توقف کامل! [ترجمه ترگمان]ببین، من به تو ماشین من رو قرض نمیدم، یه توقف کامل [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The car came to a full stop at the traffic lights.
[ترجمه گوگل]ماشین در چراغ راهنمایی کاملاً متوقف شد [ترجمه ترگمان]اتومبیل به یک توقف کامل در چراغ های راهنمایی رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]زندگی او به سادگی به پایان رسیده بود [ترجمه ترگمان]زندگی او به سادگی تمام شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Always bring the car to a full stop at a stop sign.
[ترجمه گوگل]همیشه در تابلوی ایست خودرو را به حالت توقف کامل برسانید [ترجمه ترگمان]همیشه اتومبیل را با یک توقف کامل متوقف کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The full stop before Politically does a number of things simultaneously.
[ترجمه گوگل]نقطه قبل از اینکه Politically چندین کار را به طور همزمان انجام دهد [ترجمه ترگمان]توقف کامل قبل از این که از لحاظ سیاسی تعداد زیادی از چیزها را به طور همزمان انجام دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Will Tie Rack come to a full stop?
[ترجمه گوگل]آیا تای رک به پایان می رسد؟ [ترجمه ترگمان]Will رو به یه توقف کامل می رسونه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• complete halt, standstill; period, punctuation mark at the end of a sentence (british) a full stop is the punctuation mark (.).
پیشنهاد کاربران
لُب کلام
علائم نگارشی به انگلیسی: full stop ( British ) / full point ( British ) /stop ( British ) / period ( American ) = نقطه ( . ) question mark = علامت سوال ( ❓️ ) exclamation mark ( British ) / exclamation point ( American ) = علامت تعجب ( ❗️ ) ... [مشاهده متن کامل]
comma = ویرگول ( , ) colon = دونقطه ( : ) semicolon = نقطه ویرگول ( ; ) hyphen = خط پیوند، خط ربط ( - ) em dash = خط تیره ( — ) en dash = خط تیره ( – ) * نکته: تفاوت این دو dash در این موارد است: em dash ۱: برای اضافه کردن اطلاعات بیشتر مثال: There has been an increase—though opposed by many people—in the education system. ۲: گاهی به جای comma, colon و پرانتز و همچنین برای تاکید می آید en dash ۱: برای نوشتن فواصل زمانی استفاده می شود مثال: July 5th–9th ۲: برای نشان دادن یک relationship بین دو چیز استفاده می شود مثال: Tehran–Los Angeles flight brackets ( American ) / square brackets ( British ) = کروشه ( [ ] ) parentheses ( American ) / round bracket ( British ) / brackets ( British ) = پرانتز ( ) * نکته: brackets در انگلیسی بریتیش می تواند پرانتز معنا دهد اما در انگلیسی امریکن فقط به معنای کروشه است braces = آکولاد ( { } ) apostrophe ( ʼ ) = آپاستروفی quotation marks / quotes / speech marks / inverted commas ( British ) = نشان نقل قول ( ʼ ‘ ) و ( ” “ ) slash / oblique ( British ) = اسلش ( / ) backslash = ( \ ) hash ( British ) / hash sign ( British ) / pound sign ( American ) = ( # ) asterisk = ستاره ( * ) ampersand = ( & ) guillemets = گیومه * نکته: این کلمه فرانسوی است و تلفظ آن ( گیمِی ) می باشد tilde = ( ~ ) ellipsis = سه نقطه ( . . . )
full stop ( موسیقی ) واژه مصوب: تمام گرفت تعریف: گرفتن همۀ سیم ها به طور هم زمان برای ایجاد آکورد در سازهای خانوادۀ بربط ها
full - stop ( زبانشناسی ) واژه مصوب: نقطه 1 تعریف: نشانه ای به شکل «. » در پایان جملۀ نوشتاری