full stop

/ˈfʊlˈstɑːp//fʊlstɒp/

معنی: نقطه، وقفه کامل
معانی دیگر: (نقطه ی آخر جمله) نقطه، وقفه کامل period

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a punctuation mark (.) used to indicate the end of a sentence or abbreviation.
مشابه: period

جمله های نمونه

1. We put a full stop at the end of a sentence.
[ترجمه گوگل]در پایان یک جمله نقطه می گذاریم
[ترجمه ترگمان]در پایان یک جمله توقف کامل کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Put a full stop at the end of the sentence.
[ترجمه گوگل]در آخر جمله نقطه بگذارید
[ترجمه ترگمان] پایان جمله رو تمومش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'm not going to the party, full stop.
[ترجمه Fargol] به مهمانی نخواهم رفت. تماااام.
|
[ترجمه گوگل]من به مهمانی نمی روم، نقطه پایان
[ترجمه ترگمان]من به مهمونی نمیرم، یه توقف کامل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The full stop at the end of this sentence is a dot.
[ترجمه گوگل]نقطه پایان این جمله یک نقطه است
[ترجمه ترگمان]پایان کامل این جمله نقطه نقطه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This sentence ends with a full stop.
[ترجمه گوگل]این جمله با نقطه تمام می شود
[ترجمه ترگمان] این جمله با یه توقف کامل تموم میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I don't have to give you any reasons, full stop.
[ترجمه محمد م] مجبور نیستم برای تو دلیل بیاورم ، تمااام .
|
[ترجمه گوگل]من مجبور نیستم هیچ دلیلی برای شما بیاورم، تمام
[ترجمه ترگمان]من مجبور نیستم به شما دلیلی برای کامل دادن داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I've already told you—we can't afford it, full stop!
[ترجمه محمد م] من قبلا بهت گفته ام ، ما نمیتوانیم از عهده آن برآییم ، تمام.
|
[ترجمه گوگل]من قبلاً به شما گفته ام - ما نمی توانیم آن را بپردازیم
[ترجمه ترگمان]من قبلا به شما گفتم - ما نمی توانیم آن را تحمل کنیم، کامل!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I just think he is very unpleasant, full stop.
[ترجمه گوگل]من فقط فکر می کنم او بسیار ناخوشایند است
[ترجمه ترگمان]من فقط فکر می کنم که او خیلی ناراحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Look, I'm not lending you my car, full stop!
[ترجمه محمد م] ببین! من ماشینمو به تو قرض نمیدم . تماام
|
[ترجمه گوگل]ببین، من ماشینم را به تو قرض نمی دهم، توقف کامل!
[ترجمه ترگمان]ببین، من به تو ماشین من رو قرض نمیدم، یه توقف کامل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The car came to a full stop at the traffic lights.
[ترجمه گوگل]ماشین در چراغ راهنمایی کاملاً متوقف شد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل به یک توقف کامل در چراغ های راهنمایی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her life had simply come to a full stop.
[ترجمه محمد م] زندگی او به یک بن بست رسیده بود
|
[ترجمه گوگل]زندگی او به سادگی به پایان رسیده بود
[ترجمه ترگمان]زندگی او به سادگی تمام شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Always bring the car to a full stop at a stop sign.
[ترجمه گوگل]همیشه در تابلوی ایست خودرو را به حالت توقف کامل برسانید
[ترجمه ترگمان]همیشه اتومبیل را با یک توقف کامل متوقف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The full stop before Politically does a number of things simultaneously.
[ترجمه گوگل]نقطه قبل از اینکه Politically چندین کار را به طور همزمان انجام دهد
[ترجمه ترگمان]توقف کامل قبل از این که از لحاظ سیاسی تعداد زیادی از چیزها را به طور همزمان انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Will Tie Rack come to a full stop?
[ترجمه گوگل]آیا تای رک به پایان می رسد؟
[ترجمه ترگمان]Will رو به یه توقف کامل می رسونه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نقطه (اسم)
stop, ace, speck, point, spot, dot, part, jot, period, mark, prick, mote, minim, iota, plot, fleck, full stop, splotch, punctation, speckle, tittle

وقفه کامل (اسم)
full stop

انگلیسی به انگلیسی

• complete halt, standstill; period, punctuation mark at the end of a sentence (british)
a full stop is the punctuation mark (.).

پیشنهاد کاربران

لُب کلام
علائم نگارشی به انگلیسی:
full stop ( British ) / full point ( British ) /stop ( British ) / period ( American ) = نقطه ( . )
question mark = علامت سوال ( ❓️ )
exclamation mark ( British ) / exclamation point ( American ) = علامت تعجب ( ❗️ )
...
[مشاهده متن کامل]

comma = ویرگول (  ,   )
colon = دونقطه ( : )
semicolon = نقطه ویرگول (  ;   )
hyphen = خط پیوند، خط ربط ( - )
em dash = خط تیره ( — )
en dash = خط تیره ( – )
* نکته: تفاوت این دو dash در این موارد است:
em dash
۱: برای اضافه کردن اطلاعات بیشتر مثال: There has been an increase—though opposed by many people—in the education system.
۲: گاهی به جای comma, colon و پرانتز و همچنین برای تاکید می آید
en dash
۱: برای نوشتن فواصل زمانی استفاده می شود مثال: July 5th–9th
۲: برای نشان دادن یک relationship بین دو چیز استفاده می شود مثال: Tehran–Los Angeles flight
brackets ( American ) / square brackets ( British ) = کروشه ( [ ] )
parentheses ( American ) / round bracket ( British ) / brackets ( British ) = پرانتز ( )
* نکته: brackets در انگلیسی بریتیش می تواند پرانتز معنا دهد اما در انگلیسی امریکن فقط به معنای کروشه است
braces = آکولاد ( { } )
apostrophe (  ʼ  ) = آپاستروفی
quotation marks / quotes / speech marks / inverted commas ( British ) = نشان نقل قول (  ʼ ‘ ) و (   ”  “ )
slash / oblique ( British ) = اسلش ( / )
backslash = ( \ )
hash ( British ) / hash sign ( British ) / pound sign ( American ) = ( # )
asterisk = ستاره ( * )
ampersand = ( & )
guillemets = گیومه
* نکته: این کلمه فرانسوی است و تلفظ آن ( گیمِی ) می باشد
tilde = ( ~ )
ellipsis = سه نقطه ( . . . )

full stop ( موسیقی )
واژه مصوب: تمام گرفت
تعریف: گرفتن همۀ سیم ها به طور هم زمان برای ایجاد آکورد در سازهای خانوادۀ بربط ها
full - stop ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: نقطه 1
تعریف: نشانه ای به شکل «. » در پایان جملۀ نوشتاری
نقطه وقف کامل

بپرس