gasbag

/ˈɡæsbæɡ//ˈɡæsbæɡ/

معنی: یاوه سرا، گاز دان، گیسه گاز
معانی دیگر: کیسه ی محتوی گاز، در هواپیما گاز دان، کیسه گاز دار، یاوه سرا، هرزه گو، بالون، درهواپیما گازدان

جمله های نمونه

1. Harry is such a gasbag when he gets going about himself.
[ترجمه گوگل]هری وقتی خودش را به کار می اندازد خیلی بدشانس است
[ترجمه ترگمان]هری به محض این که به خودش برسد گاز gasbag گاز می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After inserting conduit, abdomen uses gasbag pressurization, oppressive vein finishing speech, in order to reduce haemal circumfluence.
[ترجمه گوگل]پس از وارد کردن مجرا، شکم از فشار کیسه گاز، سخنرانی ظالمانه ورید به منظور کاهش دور همال استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]بعد از وارد کردن مجرا، ماهیچه های شکم از کیسه گاز استفاده می کنند و این سیاه رگ را به پایان می رساند تا haemal circumfluence را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is Mrs Gasbag. She lives next door to the Clarks.
[ترجمه گوگل]این خانم گاسبگ است او در همسایگی کلارکز زندگی می کند
[ترجمه ترگمان] ایشون خانم \"Gasbag\" هستن همسایه بغلی \"Clarks\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Gasbag - type rear shock absorber with higher safety.
[ترجمه گوگل]کیسه گاز - نوع کمک فنر عقب با ایمنی بالاتر
[ترجمه ترگمان]gasbag در عقب جذب کننده شوک در عقب با ایمنی بیشتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. General safety gasbag from gas generator(sentence dictionary), control system and gasbag three parts.
[ترجمه گوگل]کیسه گاز ایمنی عمومی از ژنراتور گاز (فرهنگ جملات)، سیستم کنترل و کیسه گاز سه قسمتی
[ترجمه ترگمان]کیسه های ایمنی عمومی از ژنراتور گاز (فرهنگ لغت جمله)، سیستم کنترل و کیسه های گاز ۳ بخش استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A gasbag (shake-proof bag) can enwrap goods according to their shape and size.
[ترجمه گوگل]یک کیسه گاز (کیسه ضد لرزش) می تواند کالاها را با توجه به شکل و اندازه آنها بپیچد
[ترجمه ترگمان]کیسه گاز می تواند با توجه به شکل و اندازه آن ها کالا را تمیز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This paper presents experimental and computer simulation studies of the gasbag throwing structure long - range - projectile.
[ترجمه گوگل]این مقاله مطالعات تجربی و شبیه سازی کامپیوتری سازه پرتاب کیسه گاز پرتابه دوربرد را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]در این مقاله مطالعات شبیه سازی کامپیوتری و کامپیوتری از لوله انتقال گاز بین برد - برد - برد ارائه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Below microscope we can see cork is by by tens of thousands be just as composition of alveolate dead cell, air was filled inside the cell, formed many a airtight gasbag.
[ترجمه گوگل]در زیر میکروسکوپ ما می‌توانیم ببینیم که چوب پنبه با ده‌ها هزار نفر است که دقیقاً به همان اندازه که ترکیب سلول‌های مرده آلوئولی است، هوا در داخل سلول پر شده است، و بسیاری از کیسه‌های گاز محفوظ را تشکیل می‌دهند
[ترجمه ترگمان]در زیر میکروسکوپ ما می توانیم چوب پنبه را ببینیم که توسط ده ها هزار نفر به عنوان ترکیب سلول مرده متحرک ساخته شده است، هوا در داخل سلول پر شده است و بسیاری از کیسه های هوا را شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The paper's engineering background was Non - rigid airship gasbag in two operating modes. "
[ترجمه گوگل]پیشینه مهندسی مقاله کیسه گاز غیر سفت و سخت کشتی هوایی در دو حالت عملیاتی بود "
[ترجمه ترگمان]پس زمینه مهندسی این مقاله به صورت دو حالت اجرایی به طور غیر جدی به کار گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lying motionless on the floor was something that looked like a clawed, tailed gasbag.
[ترجمه گوگل]دراز کشیدن بی حرکت روی زمین چیزی بود که شبیه کیسه گازی پنجه دار و دمدار بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که بی حرکت روی زمین افتاده بود چیزی بود که شبیه به یک گاز چنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We see phellem below microscope, it is by by tens of thousands be just as alveolate to do cellular composition, air was filled inside the cell, formed many a airtight gasbag.
[ترجمه گوگل]ما فلم را در زیر میکروسکوپ می‌بینیم، ده‌ها هزار نفر هستند که ترکیب سلولی را به همان اندازه آلوئول انجام می‌دهند، هوا در داخل سلول پر شده است، کیسه‌های گاز محفوظ تشکیل می‌دهند
[ترجمه ترگمان]ما phellem زیر میکروسکوپ را می بینیم که توسط ده ها هزار نفر به عنوان alveolate برای انجام ترکیب سلولی وجود دارد، هوا در داخل سلول پر شده است و بسیاری از کیسه های هوا را شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is many control ways for selection such as : control cabinet push - button box, photoelectricity and gasbag.
[ترجمه گوگل]راه های کنترل زیادی برای انتخاب وجود دارد مانند: جعبه دکمه ای کابینت کنترل، فوتوالکتریک و کیسه گاز
[ترجمه ترگمان]روش های کنترلی بسیاری برای انتخاب مانند: جعبه دکمه فشار کابینت، photoelectricity و کیسه های گاز وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یاوه سرا (اسم)
gasconade, gasbag

گاز دان (اسم)
gasometer, gasbag

گیسه گاز (اسم)
gasbag

انگلیسی به انگلیسی

• bag that contains the gas in an airship or balloon; windbag; boring person who talks too much, braggart (informal)
if you call someone a gasbag, you mean that they talk a lot, especially about things that are not important; an offensive word.

پیشنهاد کاربران

Noun - countable :
پُر حرف
ورّاج
پُرچانه
کسی که بیش از حد صحبت می کند.

بپرس