gaslight

/ˈɡæslaɪt//ˈɡæslaɪt/

معنی: گاز سوز، شعله گاز، چراغ گاز، روشنایی گاز
معانی دیگر: گازی، وابسته به زمانی که چراغ گاز مرسوم بود، نور (ناشی از شعله ی گاز)، اجاق گاز، مخرج گاز، چراه گاز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the light emitted by a burning gas such as methane.
مشابه: light

(2) تعریف: a lamp that is used for burning gas, esp. for illumination.
مشابه: light

جمله های نمونه

1. a gaslight drama
نمایش زمان چراغ گاز

2. In the gaslight she looked paler than ever.
[ترجمه گوگل]در زیر نور گاز او رنگ پریده تر از همیشه به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]از همیشه بیشتر از همیشه به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He would show his collection by gaslight.
[ترجمه گوگل]او مجموعه خود را با چراغ گاز نشان می داد
[ترجمه ترگمان]gaslight را به او نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was no gaslight in the apartments; only kerosene lamps glowed in the windows.
[ترجمه گوگل]در آپارتمان ها چراغ بنزین نبود فقط لامپ های نفت سفید در پنجره ها می درخشید
[ترجمه ترگمان]چراغ اتاق روشن نبود؛ فقط چراغ های نفتی در پنجره ها می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her call sign was Gaslight Lil and his was Popeye.
[ترجمه گوگل]علامت تماس او Gaslight Lil و او Popeye بود
[ترجمه ترگمان]اسم صداش \"gaslight لیل\" بوده و اون هم \"ملوان زبل\" بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His bearded face was monstrous in the gaslight.
[ترجمه گوگل]صورت ریشویش زیر نور گاز هیولایی بود
[ترجمه ترگمان]در روشنایی چراغ چهره ریشو دیو آسا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The shadows are like black pits and the gaslight is too bright. Bright as the sun.
[ترجمه گوگل]سایه ها مانند چاله های سیاه هستند و نور گاز بسیار روشن است روشن مثل خورشید
[ترجمه ترگمان]سایه ها چون گودال های سیاه هستند و the خیلی روشن است مثل خورشید روشن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Czar Nicholas II and Barack Obama, gaslight and computer glow, grandmothers and grandchildren: All are contemporaries, all in sharp focus.
[ترجمه گوگل]تزار نیکلاس دوم و باراک اوباما، درخشش نور گاز و کامپیوتر، مادربزرگ ها و نوه ها: همه معاصر هستند، همه با تمرکز دقیق
[ترجمه ترگمان]تزار نیکولاس دوم و باراک اوباما، gaslight و نوه ها، مادربزرگ ها و نوه ها: همه معاصران، همگی در فوکوس شارپ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He sat staring at the yellow, singing gaslight.
[ترجمه گوگل]نشسته بود و به چراغ گاز زرد خیره شده بود
[ترجمه ترگمان]او به چراغ زرد رنگ نگاه کرد و شروع به آواز خواندن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. True that it passes muster by gaslight, but the sunlight shows it up.
[ترجمه گوگل]درست است که از نور گاز عبور می کند، اما نور خورشید آن را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]درست است که نور خورشید از آن عبور می کند، اما نور خورشید آن را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What a glorious discovery is the gaslight!
[ترجمه گوگل]چراغ گاز چه کشف باشکوهی است!
[ترجمه ترگمان]چه کشف باشکوهی، گاز سوز است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The play carries us back to a Victorian London of slums and gaslight.
[ترجمه گوگل]نمایشنامه ما را به لندنی ویکتوریایی پر از زاغه ها و نور گاز می برد
[ترجمه ترگمان]این نمایشنامه ما را به لندن ویکتوریایی از محله های فقیرنشین و gaslight می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He raked his fingers through fur the color of weak tea, brown, red, golden tint of gaslight.
[ترجمه گوگل]انگشتانش را از میان خزهایی به رنگ چای ضعیف، قهوه ای، قرمز و طلایی نور گاز فرو برد
[ترجمه ترگمان]انگشتان خود را به رنگ چای ضعیف، قهوه ای، قرمز و طلایی روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It dates back to 186 to a Victorian London of slums, of gaslight, of the powerless and the poor.
[ترجمه گوگل]قدمت آن به سال 186 در لندن ویکتوریایی پر از زاغه‌ها، پر از نور بنزین، افراد ناتوان و فقیر بازمی‌گردد
[ترجمه ترگمان]آن به ۱۸۶ سالگی باز می گردد، به یکی از شهرهای پرجمعیت ویکتوریا که از gaslight، از the، از فقرا و تهیدستان قرار دارد، باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گاز سوز (اسم)
gaslight

شعله گاز (اسم)
gaslight

چراغ گاز (اسم)
gaslight

روشنایی گاز (اسم)
gaslight

انگلیسی به انگلیسی

• light made by the burning of gas; lamp that burns gas to provide illumination
lamp powered by burning gas, gas burner; light produced by the combustion of gas
a gas light is a lamp that produces light by burning gas.

پیشنهاد کاربران

🇮🇷 همتای پارسی: گازچراغ 🇮🇷
بازی روانی دادن/کردن؛ جنگ روانی کردن؛
شبهه انداختن در ذهن کسی به جهت اینکه احساسات ، شخصیت و روان او را در اختیار بگیرند
form of psychological manipulation in which the abuser attempts to sow self - doubt and confusion in their victim's mind. Typically, gaslighters are seeking to gain power and control over the other person, by distorting reality and forcing them to question their own judgment and intuition
...
[مشاهده متن کامل]

Someone who's gaslighting might: insist you
said or did things you know you didn't do. deny or scoff at your recollection of events. call you “too sensitive” or “crazy” when you express your needs or concerns

باج گیری عاطفی ( نوعی اصطلاح روانشناسی )
نام فیلمی است gaslight 1944
خواننده‏اى به نام � آلیس � در خانه ‏اش به قتل مى‏رسد ، اما قاتل او هرگز شناخته و دستگیر نمى‏شود. � پولا � ( برگمن ) ، برادرزاده‏ى مقتول ، که اکنون وارث و ساکن خانه‏ى او شده ، با غریبه‏اى � بوایه ) ازدواج مى‏کند که علاقه‏اش بیش‏تر متوجه اتاقک زیر شیروانى خانه است. . .
...
[مشاهده متن کامل]

کارگردانی:George Cukor ستارگان:Charles Boyer, Ingrid Bergman, Joseph Cotten, May Whitty

manipulate ( someone ) by psychological means into doubting their own sanity
بازی دادنِ روح و روانِ یک شخص بطوری که به عقلانیت خودش شک کند

بپرس