gasping

جمله های نمونه

1. an old man gasping for breath
پیرمردی که به زحمت نفس می کشید

2. the horse was gasping and heaving its chest
اسب نفس نفس می زد و سینه خود را دمیده می کرد.

3. What a hot day! I'm gasping for a cold drink,aren't you?
[ترجمه Amir Ezadi] چه روز داغی! من برای یه نوشیدنی خنک له له میزنم، تو چطور؟
|
[ترجمه زهرا] چه روز گرمیه! دارم برای یه نوشیدنی خنک له له میزنم، تو چطور؟
|
[ترجمه گوگل]چه روز گرمی! من دارم برای نوشیدنی سرد نفس میکشم، نه؟
[ترجمه ترگمان]چه روز داغی است! من دارم برای یه نوشیدنی خنک نفس می کشم، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He came to the surface of the water gasping for air.
[ترجمه Amir Ezadi] او در حالیکه برای هوا له له میزد، به سطح آب آمد.
|
[ترجمه قدیمی] برای نفس گیری روی آب آمد
|
[ترجمه گوگل]با نفس نفس زدن به سطح آب آمد
[ترجمه ترگمان]به سطح آب که نفس نفس می زد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For a long time, she's been gasping for a chance to show her acting ability, and now her chance has come!
[ترجمه گوگل]مدتها بود که برای نشان دادن توانایی بازیگری اش نفس نفس می زد و حالا فرصتش فرا رسیده است!
[ترجمه ترگمان]مدت زیادی است که دارد نفس می کشد تا توانایی بازیگری را به او نشان دهد، و حالا فرصت او فرا رسیده است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was gasping for breath.
[ترجمه گوگل]نفس نفس می زد
[ترجمه ترگمان]نفس نفس می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We lay there: a huddle of bodies, gasping for air.
[ترجمه گوگل]ما آنجا دراز کشیدیم: انبوهی از اجساد، نفس نفس زدن به هوا
[ترجمه ترگمان]در آنجا خوابیدیم؛ گروهی از جسدها که به سختی نفس می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her breath went and left her gasping for air.
[ترجمه گوگل]نفسش رفت و نفسش به هوا رفت
[ترجمه ترگمان]نفسش در سینه حبس شد و نفسش را در سینه حبس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gasping for breath, she leaned against the door.
[ترجمه گوگل]نفس نفس زد، به در تکیه داد
[ترجمه ترگمان]نفس نفس می زد و به در تکیه می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gasping, she tossed her hair out of her face.
[ترجمه گوگل]با نفس نفس زدن موهایش را از صورتش پرت کرد
[ترجمه ترگمان]او با نفس بریده موهایش را از روی صورتش کنار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was gasping for air as she ran out of the burning house.
[ترجمه گوگل]وقتی از خانه در حال سوختن بیرون می دوید، نفس نفس می زد
[ترجمه ترگمان]در حالی که از خانه سوزان بیرون می دوید، نفس نفس می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I came up gasping for air.
[ترجمه گوگل]با نفس نفس اومدم بالا
[ترجمه ترگمان]برای هوا بلند شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I was gasping for a cigarette.
[ترجمه گوگل]داشتم نفس میکشیدم برای سیگار
[ترجمه ترگمان]به خاطر سیگار نفس می کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He came up out of the water gasping for breath.
[ترجمه گوگل]با نفس نفس زدن از آب بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]نفس نفس زنان از آب بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• labored breathing, panting
panting, wheezing (of breath)

پیشنهاد کاربران

gasping در زبان عامیانه انگلیسی به خاله زنک بازی هم اطلاق میشه
نفس عمیق کشیدن هنگام تعجب یا درد
نفس کم آوردن
نفس نفس زدن
To breath a lot of air because you are having difficult breathing

بپرس