generosity

/ˌdʒenəˈrɑːsəti//ˌdʒenəˈrɒsɪti/

معنی: مروت، بخشش، سخاوت، فتوت، گشاده دستی
معانی دیگر: دهش، بخشندگی، کرم، جوانمردی و گذشت، لوطی گری، بلند نظری، دست و دل بازی، خیر خواهی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: generosities
(1) تعریف: willing readiness to give.
متضاد: avarice, cupidity, greed
مشابه: bounty, largess

- Thanks to the generosity of the community, the money for the project was quickly raised.
[ترجمه bijan] ضمن تشکر از سخاوتمندی مردم، پول ساخت پرژوه به سرعت جمع آوری شد ( ترجمه معنوی )
|
[ترجمه گوگل] به لطف سخاوت جامعه، پول این پروژه به سرعت جمع‌آوری شد
[ترجمه ترگمان] با تشکر از سخاوت جامعه، پول پروژه به سرعت افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an act of ready giving.

- The philanthropist's generosity on this occasion brought about the completion of the library.
[ترجمه گوگل] سخاوت خیر نیکوکار در این مناسبت باعث تکمیل کتابخانه شد
[ترجمه ترگمان] سخاوت philanthropist در این مورد تکمیل کتابخانه را به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: largeness of character.

- The candidate's generosity was apparent in his gracious concession speech.
[ترجمه گوگل] سخاوت و سخاوت این نامزد در سخنرانی بخشش بخشنده او آشکار بود
[ترجمه ترگمان] سخاوت کاندیدا در سخنرانی امتیازی بزرگ او آشکار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. generosity crowned his other virtues
سخاوت (همچون تاج) سایر محسنات او را مزین می کرد.

2. . . . generosity towards friends, tolerance toward enemies
. . . با دوستان مروت با دشمنان مدارا

3. his generosity brought applause from the boys
سخاوت او تحسین پسران را برانگیخت.

4. behold god's generosity and kindness
کرم بین و لطف خداوندگار

5. with imperial generosity
با سخاوتی شاهانه

6. an act of generosity and goodness
عمل سخاوتمندانه و نیک

7. he repented of his generosity
از سخاوت خود پشیمان شد.

8. he has no spark of generosity in him
ذره ای سخاوت در وجودش نیست.

9. she is the soul of generosity
او مظهر سخاوت است.

10. to set an example of generosity
نمونه ی سخاوت شدن

11. his father was a paragon of generosity and honesty
پدرش خدای سخاوت و درستکاری بود.

12. to endear oneself by acts of generosity
با کارهای سخاوت آمیز خود را محبوب القلوب کردن

13. Your generosity puts me to shame.
[ترجمه اکرم حسینی ] سخاوت شما، مرا شرمنده می کند
|
[ترجمه گوگل]سخاوت شما مرا شرمنده می کند
[ترجمه ترگمان] جوانمردی تو باعث شرمساری من میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He thanked them for the extraordinary generosity they had shown.
[ترجمه گوگل]او از آنها به خاطر سخاوت فوق العاده ای که نشان دادند تشکر کرد
[ترجمه ترگمان]از آن ها به خاطر سخاوت فوق العاده ای که نشان داده بودند تشکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was humbled by her generosity.
[ترجمه گوگل]او در برابر سخاوت او متواضع شد
[ترجمه ترگمان]جوانمردی او را حقیر می شمرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. There are stories about his generosity, the massive amounts of money he gave to charities.
[ترجمه گوگل]داستان هایی در مورد سخاوت او وجود دارد، مبالغ هنگفتی که به خیریه داده است
[ترجمه ترگمان]داستان هایی در مورد سخاوت او وجود دارد، مبالغ هنگفتی پول که به موسسات خیریه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The generosity of the local people is bottomless.
[ترجمه گوگل]سخاوت مردم محلی بی پایان است
[ترجمه ترگمان]بخشندگی مردم محلی بی انتها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. How can I ever repay you for your generosity?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم سخاوت شما را جبران کنم؟
[ترجمه ترگمان]چطور میتونم به خاطر your جبران کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مروت (اسم)
courage, goodness, kindness, humanism, audacity, generosity, manliness, mercy, humanity, clemency, pity

بخشش (اسم)
release, present, profusion, forgiveness, remission, remittal, bounty, tip, grant, grace, boon, pardon, gift, generosity, mercy, baksheesh, bakshish, benefaction, beneficence, bestowal, munificence, largess, pity

سخاوت (اسم)
bounty, generosity, liberality, munificence, largess

فتوت (اسم)
generosity, manliness, chivalry, youth

گشاده دستی (اسم)
generosity, largess

انگلیسی به انگلیسی

• generous act, unselfish deed
unselfishness, willingness to give, openhandedness
someone's generosity is their characteristic of doing or giving more than is usual or expected.

پیشنهاد کاربران

سخاوت، سخاوتمندی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : generosity
✅️ صفت ( adjective ) : generous
✅️ قید ( adverb ) : generously
ثبات نفس
مناعت طبع
Her generosity knows no bounds
کَرَم و بلند نظری ش حد و مرز نداره
جوانمردی
فضل و احسان و جود
مردونگی
سخاوتمندی

بپرس