generous

/ˈdʒenərəs//ˈdʒenərəs/

معنی: سخی، بخشنده، زیاد
معانی دیگر: کریم، با سخاوت، دهشگر، با گذشت، بلندنظر، گشاده دست، دست و دل باز، رادمنش، لوطی، بزرگ، پر برکت، از حد معمول بزرگتر یا بیشتر، حاصلخیز، پربار، (شراب) قوی، سخاوتمندانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: generously (adv.), generousness (n.)
(1) تعریف: willing to give or share, or giving more than necessary; unselfish.
مترادف: benevolent, bountiful, free-handed, lavish, liberal, munificent, openhanded, philanthropic, unselfish
متضاد: cheap, churlish, niggardly, penurious, rapacious, stingy, tightfisted, ungenerous
مشابه: altruistic, big, bighearted, bounteous, charitable, magnanimous, profuse, warm-hearted

- He was generous with his wealth and supported various charities.
[ترجمه معرفت] او نسبت به دارایی اش سخاوتمند بود و از خیریه های مختلف حمایت می کرد
|
[ترجمه f] نسبت به دارایی اش سخاوتمند بود و از خیریه های مختلف حمایت می کرد
|
[ترجمه گوگل] او با ثروت خود سخاوتمند بود و از مؤسسات خیریه مختلف حمایت می کرد
[ترجمه ترگمان] او با ثروت خود سخاوتمند بود و از خیریه های مختلف پشتیبانی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It was generous of her to invite her elderly aunt to live with them.
[ترجمه گوگل] سخاوتمندانه او از عمه پیرش دعوت کرد تا با آنها زندگی کند
[ترجمه ترگمان] خیلی سخاوتمند بود که عمه پیرش را به خانه دعوت کند تا با آن ها زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: having an admirable character or disposition.
مترادف: beneficent, benevolent, bighearted, largehearted, magnanimous
متضاد: mean
مشابه: charitable, kind, kindhearted, philanthropic, warm-hearted

- He was a generous ruler who endeavored to help his people.
[ترجمه گوگل] او حاکمی سخاوتمند بود که برای کمک به مردمش تلاش می کرد
[ترجمه ترگمان] او یک حاکم سخاوتمند بود که سعی می کرد به مردمش کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: larger than average; more than might be expected; abundant.
مترادف: abundant, bountiful, copious, lavish, plentiful
متضاد: exiguous, mean, niggardly, small, stingy, ungenerous
مشابه: ample, extravagant, handsome, munificent, plenteous, rich, round

- She gave each person a generous portion of food.
[ترجمه معرفت] بخش قابل توجهی از غذا را به هر شخص می داد.
|
[ترجمه گوگل] او به هر فرد یک بخش سخاوتمندانه غذا داد
[ترجمه ترگمان] او به هر فرد بخش بزرگی از غذا می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. generous rains
باران های وافر

2. a generous man
یک مرد سخاوتمند

3. a generous man who was a patron of poets and artists
مرد سخاوتمندی که حامی شعرا و هنرمندان بود

4. a generous portion of food
سهم خوراک بیشتر از حد معمول

5. gillan's generous farms
روستاهای حاصلخیز گیلان

6. he was decorous and generous toward his wife's parents
نسبت به والدین زنش با احترام و گشاده دستی رفتار می کرد.

7. she also had a generous endowment of intelligence
او همچنین از هوش سرشاری برخوردار بود.

8. despite their own poverty, they were generous to the poor
علی رغم فقر خود نسبت به بینوایان سخی بودند.

9. They made a generous donation to charity.
[ترجمه ایلیا مهدی خانی ] آن ها کمک مالی سخاوتمندانه به خیریه انجام دادند
|
[ترجمه باران عنایتی] انها کمک سخاوتمندانه ای به خیریه کردند
|
[ترجمه گوگل]آنها کمک های سخاوتمندانه ای به امور خیریه دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها کمک های سخاوتمندانه ای را به خیریه اهدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His charity bespeaks a generous nature.
[ترجمه گوگل]خیریه او حکایت از طبیعت سخاوتمندانه دارد
[ترجمه ترگمان] اون موسسه خیریه - ش یه طبیعت بخشنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. John's getting very generous with the wine!
[ترجمه Army girl] جان با جایزه اش دست و دلبازی کرد
|
[ترجمه گوگل]جان با شراب بسیار سخاوتمند می شود!
[ترجمه ترگمان]جان خیلی با شراب دست و دل بازی کرده!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was generous of him to offer to pay for us both.
[ترجمه گوگل]این سخاوتمندانه بود که پیشنهاد داد برای هر دوی ما پول بدهد
[ترجمه ترگمان]خیلی سخاوتمند بود که پیشنهاد می داد هر دو را به ما بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Leave a generous margin on the left.
[ترجمه گوگل]یک حاشیه سخاوتمندانه در سمت چپ بگذارید
[ترجمه ترگمان]حاشیه بخشنده را در سمت چپ رها کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Each gag was rewarded with a generous belly-laugh.
[ترجمه گوگل]هر گاگ با خنده سخاوتمندانه شکم پاداش می گرفت
[ترجمه ترگمان] هر کدوم از اینا با یه شکم بزرگ جایزه گرفتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Obviously he had plenty of money and was generous in its use without being ostentatious.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که او پول زیادی داشت و در استفاده از آن سخاوتمندانه بود بدون اینکه خودنمایی کند
[ترجمه ترگمان]معلوم بود که پول زیادی دارد، و بی آن که being باشد، سخاوتمند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He is not so generous at all.
[ترجمه Hamid] او به هیچ وجه سخاوتمند نیست.
|
[ترجمه گوگل]او اصلاً آنقدر سخاوتمند نیست
[ترجمه ترگمان]او اصلا سخاوتمند نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سخی (صفت)
liberal, big-hearted, charitable, generous, bounteous, bountiful, free-handed

بخشنده (صفت)
merciful, munificent, generous, bounteous, bountiful, gracious, placable, open-handed, good-hearted, indulgent, large-hearted

زیاد (صفت)
wide, great, numerous, liberal, manifold, high, thick, vast, rife, heavy, generous, intense, extortionate, copious, fulsome, populous, immane, immoderate, superabundant, supererogatory

انگلیسی به انگلیسی

• benevolent, giving, unselfish; abundant, plentiful, ample
a generous person gives more of something, especially money, than is usual or expected.
generous also means friendly, helpful, and willing to see the good qualities in people or things.
something that is generous is much larger than is usual or necessary.

پیشنهاد کاربران

دست و دلباز، بخشنده
در آشپزی به معنای سر پر هم است.
جانانه
مُفَصّل
درست و حسابی
زیاد
با دست و دل بازی
پُر و پیمان
سخاوتمندانه
سخاپیشه . [ س َ ش َ / ش ِ ] ( ص مرکب ) آنکه پیشه ٔ او سخا باشد. مرد با کرم و سخاوت . سخی . بسیار جوانمرد : مردیست سخاپیشه و مردیست عطابخش با خلق نکوکار بکردار و بگفتار. فرخی . این زین دین امیر سخاپیشه تا مرادر مجلس تو کدیه ٔ دستار پیشه شد. سوزنی .
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : generosity
✅️ صفت ( adjective ) : generous
✅️ قید ( adverb ) : generously
Charitable
لوطی گری
مهربان
generouse=kind
بخشنده و دستو دلباز
لطف
بخشنده، مهربان، دست و دلباز، سعادتمند
سخاوتمند یه جمله براش میخوام
با کیفیت

عالی
بسیار خوب

بخشنده مهربان کریم

دست باز
بخشندگی
دست و دلباز، بخشنده، کریم
پولدار
معنای نخست؛ که به رایگان می دهد یا می خواهد به رایگان بدهد - کریم، کریمانه، راد، رادانه، سخی، سخیانه، سخاوتمند، سخاوتمندانه
ترجمه کردن این واژه با واژه های بخشنده یا بخشاینده یا دهشگر کاملاً غلط است
...
[مشاهده متن کامل]

معنای دوم؛ بیش از نیاز، می توانید از قید و صفت �بیش از نیاز� یا از قید و صفت �زیادی� برای ترجمه کردن استفاده کنید.
معنای سوم؛ مهربانانه

giving or willing to give freely; given freely. Ox
Hamid has always been recognized as a generous kid
حمید همیشه به عنوان بچه ای سخاوتمند شناخته شده است🐯
دست و دل باز، سخاوتمند
More than is usual or expected
Food in generous portions
سخــآوتمــند: )
زیاد , فراوان
Helps other people with money
خیّر
بخشنده. سخاوتمند
دست و دلباز
ممنون از سایت خوبتون
Easy with money
A very good person
بخشنده
مهربان - بخشنده
A person who helps financialy to others
بخشنده بزرگ
معنیشو دوستان گفتن . . از نام های پروردگار
سخاوتمند
The poor people are often the most generous
دست و دلباز
بخشنده، کریم
بخشنده٫بزرگ٫کریم٫سخی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤١)

بپرس