get to do something

پیشنهاد کاربران

١ ) فرصت انجام کاری را پیدا کردن
٢ ) شروع به انجام کاری کردن
فرصت انجام کاری را داشتن
اجازه ی انجام کاری را داشتن
دست به کار شدن
وقت کردن / تونستن
get to do something�did you get to visit the Louvre when you were in Paris?
وقتی پاریس بودی وقت کردی از لُور دیدن کنی ؟

Her brothers went out a lot, but Lisa never got to go.
برادرش زیاد بیرون میره اما لیسا هرگز وقت نمی کنه که بره بیرون.
فرصت انجام کاری را داشتن
to have the opportunity to do something
اجازه/فرصت/توانایی انجام کاری را داشتن
Why do you work at home? I get to spend a lot of time with you and the kids.
چرا تو خانه کار میکنی؟ ( زیرا ) می توانم با تو و بچه ها وقت بگذرانم.
قادر به انجام کاری بودن
موفق شدن به انجام کاری

بپرس