gossamer

/ˈɡɑːsəmər//ˈɡɒsəmə/

معنی: تنزیب، پارچه بسیار نازک، بند شیطان، لعاب خورشید، لعاب عنکبوت، نازک، لطیف، سبک
معانی دیگر: هر چیز سبک و فرانما، ظریف (gossamery هم می گویند)، کارتنک، تار عنکبوت، لعاب عنکبوت (تار ظریفی که بر بته ها و چمن گسترده می شود و یا در هوا حرکت می کند)، پارچه ی توری بسیار ظریف و مه مانند، پارچه ی نازک و فرانما (مثل روسری توری که عروسان با آن سر و صورت خود را نیمه نمایان می کنند)، (آمریکا) پالتو یا بارانی سبک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a delicate spider web, esp. one that has become attached to a plant or is floating freely in the air.

(2) تعریف: any filmy, delicate, gauzelike fabric.
صفت ( adjective )
• : تعریف: delicately fine, gauzelike, or filmy.
مشابه: diaphanous, sheer, transparent

- The gossamer wings of dragonflies flashed in the sunlight.
[ترجمه گوگل] بال‌های سنگدل سنجاقک‌ها زیر نور خورشید می‌درخشیدند
[ترجمه ترگمان] بال های نازک خرمگس ها در نور خورشید می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the gossamer wings of a butterfly
بال های ظریف و شفاف پروانه

2. Hung on seemingly gossamer cables and curving seductively over a frothing gorge below the Falls, it would be esthetically ideal.
[ترجمه گوگل]با آویزان شدن به کابل‌های به ظاهر نامرئی و انحنای فریبنده روی دره‌ای کف‌ریز در زیر آبشار، از نظر زیبایی شناختی ایده‌آل خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که به طرز فریبنده ای برق می زد و به طرز فریبنده ای بر روی a frothing پایین آبشار خم می شد، esthetically بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A closer look reveals a galaxy of gossamer threads that reach out to anchor the organism to rocks or other surfaces.
[ترجمه گوگل]نگاهی دقیق‌تر، کهکشانی از رشته‌های غول‌پیکر را نشان می‌دهد که دراز می‌کنند تا ارگانیسم را به سنگ‌ها یا سطوح دیگر متصل کنند
[ترجمه ترگمان]یک نگاه نزدیک تر، کهکشانی از رشته های درهم تنیده را نشان می دهد که به لنگر انداختن موجود زنده به صخره ها و یا سطوح دیگر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her glazed porcelain wings billow in a gossamer sweep of iridescence.
[ترجمه گوگل]بال‌های چینی لعاب‌دار او در رنگین کمانی رنگین‌آمیزی می‌چرخد
[ترجمه ترگمان]بال های glazed که پر از قوس قزحی بود از قوس قوس قزحی و قوس قوس قزحی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was made of a fine gossamer fabric that clung to her smooth, flawless skin.
[ترجمه گوگل]از یک پارچه ی نازک ساخته شده بود که به پوست صاف و بی عیب او چسبیده بود
[ترجمه ترگمان]از پارچه بسیار ظریفی ساخته شده بود که به پوست صاف و بی نقص او چسبیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Saliva glistened on her chin like brown gossamer.
[ترجمه گوگل]بزاق مثل غزال قهوه ای روی چانه اش می درخشید
[ترجمه ترگمان]بزاق بر چانه او همچون رنگ های قهوه ای رنگی می درخشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A lover may bestride the gossamer idles in the wanton summer air, and yet not fall.
[ترجمه گوگل]ممکن است یک عاشق در هوای تابستانی بیکار و بیکار بگذرد، اما سقوط نکند
[ترجمه ترگمان]یک عاشق ممکن است به bestride gossamer در هوای آزاد تابستان، و در عین حال سقوط نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They wear sneakers with gossamer wings. They a deal on dry cleaning.
[ترجمه گوگل]آنها کفش های کتانی با بال های گوسامر می پوشند آنها در مورد تمیز کردن خشک معامله می کنند
[ترجمه ترگمان]ان ها کفش های ورزشی را با بال های نازک می پوشند اونا یه معامله خشک و خشک انجام میدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gossamer Threads is the earliest use of a set of books.
[ترجمه گوگل]Gossamer Threads اولین استفاده از مجموعه ای از کتاب ها است
[ترجمه ترگمان]gossamer Threads اولین استفاده از مجموعه ای از کتاب ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Like gossamer you float and land on pavilions.
[ترجمه گوگل]شما مانند غازها شناور می شوید و روی غرفه ها فرود می آیید
[ترجمه ترگمان]مثل gossamer که در pavilions پرواز می کنید و زمین را on
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Gossamer is floating in calm air.
[ترجمه گوگل]گوسامر در هوای آرام شناور است
[ترجمه ترگمان]gossamer در هوای آرام شناور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Binding wire yarn Gossamer Threads, flaxen thread, etrieve and etc.
[ترجمه گوگل]سیم صحافی نخ های گوسامر، نخ کتان، اتریو و غیره
[ترجمه ترگمان]نخ سیم اتصال نخ، نخ، نخ و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Kandata eagerly grabbed the gossamer and started to pull himself up.
[ترجمه گوگل]کانداتا با اشتیاق غزال را گرفت و شروع کرد به بالا کشیدن
[ترجمه ترگمان]با شور و شوق کتاب gossamer را برداشت و شروع به بالا کشیدن خودش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His confidence is but a gossamer thread and his trust is a spider's web.
[ترجمه گوگل]اعتماد به نفس او فقط یک نخ غول پیکر است و اعتماد او یک تار عنکبوت است
[ترجمه ترگمان]اعتماد او فقط یک تار عنکبوت است و اعتماد او تار عنکبوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Gossamer Conder, a human - powered airplane, flew into aviation history on Aug. 2197
[ترجمه گوگل]گوسامر کاندر، یک هواپیمای با نیروی انسانی، در اوت 2197 وارد تاریخ هوانوردی شد
[ترجمه ترگمان]هواپیمای gossamer Conder، یک هواپیمای نیروی انسانی، در روز یکم ماه اوت در تاریخ هوانوردی به پرواز درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تنزیب (اسم)
gossamer, gauze

پارچه بسیار نازک (اسم)
gossamer

بند شیطان (اسم)
gossamer

لعاب خورشید (اسم)
gossamer

لعاب عنکبوت (اسم)
gossamer

نازک (صفت)
fine, tender, attenuate, soft, thin, slim, frail, ethereal, spare, fragile, tenuous, gossamer, eggshell, thready

لطیف (صفت)
fine, delicate, tender, gentle, soft, subtle, rare, fair, elegant, benignant, benign, fragile, tenuous, refined, precious, volatile, gossamer, incomparable

سبک (صفت)
light, fast, easy, quick, lively, thin, flippant, frivolous, volatile, gossamer, light-minded, flyaway, lightsome, uncomplicated

تخصصی

[نساجی] لیف مصنوعی گوزامر ( پلی استر نخ دوزندگی )

انگلیسی به انگلیسی

• cobweb; thin light fabric; something light or insubstantial
gossamer is the very light, fine thread that spiders use to make cobwebs.
gossamer is very thin and delicate cloth; a literary use.

پیشنهاد کاربران

سبک مثل پرِ کاه
توری ( پارچه , پرده ) ؛ ظریف , نازک
# gossamer fabric
# gossamer curtains
# the gossamer wings of a butterfly
ظریف و زیبا

بپرس