government

/ˈɡəvərmənt//ˈɡʌvənmənt/

معنی: حکومت، صلاحدید، دولت، فرمانداری، طرز حکومت هیئت دولت، عقل اختیار
معانی دیگر: حکمرانی، اداره، کنترل، سلطه، سیطره، تسلط، سرپرستی، سیستم حکومت، علوم سیاسی (political science هم می گویند)، کشور داری، (نادر) قلمرو دولت، حوزه ی حکومت، (دستور زبان) فرمانش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: governmental (adj.), governmentally (adv.)
(1) تعریف: the direction and control exercised politically over people living in a community, state, or nation.
مترادف: administration, governance, management
مشابه: charge, command, control, oversight, reign, rule, state

(2) تعریف: the authorized body or organization that exercises this direction and control, or the individuals that comprise it.
مترادف: administration, authorities, establishment
متضاد: anarchy
مشابه: Big Brother, congress, diet, legislature, parliament, power, power structure, presidency, senate, Uncle Sam

(3) تعریف: the specific system by which a community, state, or nation is governed.
مشابه: democracy, monarchy, regime, republic, system

(4) تعریف: control and restraint.
مترادف: control, restraint
متضاد: anarchy
مشابه: command, constraint, discipline, inhibition, mastery, suppression

جمله های نمونه

1. government authorities refused to comment
مراجع دولتی از توضیح خودداری کردند.

2. government bonds
اوراق قرضه ی دولتی

3. government bonds will be put up to auction tomorrow
اسناد قرضه ی دولتی فردا به مزایده گذاشته می شود.

4. government censors cut one-third of the film
سانسور کنندگان دولت یک سوم فیلم را بریدند.

5. government expenditures are on the rise
هزینه های دولتی رو به افزایش است.

6. government functionaries
متصدیان امور دولتی

7. government interference discourages the growth of trade
دخالت دولت از رشد تجارت جلوگیری می کند.

8. government interference obstructed the development of trade
دخالت دولت مانع توسعه ی امور بازرگانی می شد.

9. government interference ruined the country's economy
دخالت دولت اقتصاد کشور را نابود کرد.

10. government interference stunted the economy
دخالت دولت پیشرفت اقتصادی را کند کرد

11. government interference threatens commerce with complete paralysis
دخالت دولت تجارت را به فلج کامل تهدید می کند.

12. government interference was hobbling factory productions
دخالت دولت تولید کارخانه ها را مختل کرده بود.

13. government media hyped the news
رسانه های دولتی در بخش اخبار گزافه پردازی می کردند.

14. government media were not reliable
به رسانه های دولتی نمی شد اعتماد کرد.

15. government officials
صاحب منصبان دولت

16. government securities
اوراق قرضه ی دولتی

17. government service
کارمندی دولت

18. a government enervated by corruption
دولتی که فساد آن را کم توان می کند

19. a government in exile
دولت دور از میهن

20. a government scheme for fighting illiteracy
تدبیر دولت برای پیکار با بیسوادی

21. a government that encroaches upon the liberties of its citizens
دولتی که به آزادی های شهروندان خود تجاوز می کند

22. constitutional government
حکومت مشروطه

23. his government is now firmly entrenched and it would be difficult to overthrow it
دولت او اکنون سخت استقرار یافته است و بر انداختن آن مشکل خواهد بود.

24. interim government
دولت موقت

25. the government accepted the mandate of the people
دولت خواست مردم را قبول کرد.

26. the government apparatus is in need of a complete overhaul
دستگاه دولت نیاز به اصلاحات اساسی دارد.

27. the government borrowed money from banks in order to bolster up the economy
به منظور تقویت اقتصاد کشور،دولت از بانک ها وام گرفت.

28. the government claims that it has the situation under control
دولت ادعا می کند که بر اوضاع مسلط است.

29. the government clampdown on the newspapers
سختگیری دولت نسبت به روزنامه ها

30. the government cracked down on dissidents
دولت نسبت به مخالفان سخت گیری بیشتری کرد.

31. the government decided to extend aid to those in need
دولت بر آن شد که به نیازمندان کمک کند.

32. the government denationalized the steel industry
دولت صنایع پولاد را غیرملی کرد.

33. the government does not have enough money to finance road building
دولت برای تامین هزینه های راه سازی پول کافی ندارد.

34. the government encouraged the population of the colonies
دولت سکنی گزینی در کوچ نشین ها را تشویق می کرد.

35. the government expends a lot of money for road construction
دولت پول زیادی صرف راه سازی می کند.

36. the government fell
دولت سقوط کرد.

37. the government first tried to whitewash the scandal
در آغاز دولت کوشید که آن رسوایی را ماستمالی کند.

38. the government gave its sanction to what he had done
دولت عمل او را مورد تایید قرار داد.

39. the government had restricted the people's freedoms
دولت آزادی های مردم را محدود کرده بود.

40. the government had to capitulate to the workers' demands
دولت مجبور شد تسلیم خواسته های اعتصاب کنندگان شود.

41. the government had to take severe measures
دولت مجبور شد دست به اقدام شدید بزند.

42. the government has a working majority in the parliament
دولت دارای یک اکثریت کافی در پارلمان است.

43. the government has been very severe about certain films
دولت در مورد برخی فیلم ها خیلی سختگیری کرده است.

44. the government has decided to decentralize education and give more power to the provinces
دولت تصمیم گرفته است که آموزش را تمرکز زدایی کرده و به شهرستان ها اختیارات بیشتری بدهد.

45. the government has disbursed over one hundred million dollars for road construction
دولت بیش از صد میلیون دلار صرف راهسازی کرده است.

46. the government has made large disbursements for scientific research
دولت مبالغ هنگفتی صرف پژوهش های علمی کرده است.

47. the government has ordered a freeze on wages and prices
دولت دستور داده است که مزدها و قیمت ها ثابت بماند.

48. the government has put a floor under hourly wage
دولت برای مزدهای ساعتی میزان حداقل تعیین کرده است.

49. the government has taken the necessary measures to combat inflation
دولت برای مبارزه با تورم اقدامات لازم را به عمل آورده است.

50. the government has the support of the population
دولت از حمایت مردم برخوردار است.

51. the government has to jettison its old management practices
دولت باید روش های قدیمی مدیریت را به دور بیاندازد.

52. the government hiked the price of gasoline
دولت قیمت بنزین را بالا برد.

53. the government interferes too much in commerce
دولت در تجارت،زیاد دخالت می کند.

54. the government is going to clamp down on drug dealers
قرار است دولت دست فروشان مواد مخدر را سخت تحت فشار بگذارد.

55. the government is going to implement reforms
دولت اصلاحات را پیگیری خواهد کرد.

56. the government is providing against a probable famine
دولت دارد برای مقابله با قحطی احتمالی تدارک می بیند.

57. the government is responsible for maintaining roads
دولت مسئول نگهداری راه ها است.

58. the government is trying to foster carpet weaving
دولت می کوشد قالی بافی را رواج بدهد.

59. the government is trying to keep down inflation
دولت می کوشد جلو تورم را بگیرد.

60. the government is trying to stem the tide of discontsent
دولت می کوشد جلوی موج نارضایتی ها را بگیرد.

61. the government issues certificates qualifying our meat
دولت با صدور گواهی گوشت ما را تایید می کند.

62. the government lulled the people into a false sense of security
دولت با شیره مالیدن سر مردم به آنها حس امنیت کاذب می داد.

63. the government of iran
دولت ایران

64. the government of the people, for the people and by the people
حکومت مردم،برای مردم و توسط مردم

65. the government ordered a blackout on the news about the executions
دولت دستور داد اخبار مربوط به اعدام ها سانسور شود.

66. the government respects the citizens' privacy
دولت حق شهروندان به پنهان داری را محترم می شمارد.

67. the government reversed its policy
دولت سیاست خود را معکوس کرد.

68. the government sanctioned his actions
دولت اعمال او را تایید کرد.

69. the government seized control of oil companies
دولت شرکت های نفتی را خلع ید کرد.

70. the government should concentrate more on education
دولت باید به آموزش و پرورش توجه بیشتری بکند.

مترادف ها

حکومت (اسم)
regimen, administration, government, reign, power, dominion, raj

صلاحدید (اسم)
government, discretion

دولت (اسم)
government, state, mammon

فرمانداری (اسم)
government

طرز حکومت هیئت دولت (اسم)
government

عقل اختیار (اسم)
government

تخصصی

[حقوق] دولت، حکومت

انگلیسی به انگلیسی

• ruling of a country or area; political control; group of people that rule a country or area; rule, authority
a government is the group of people who are responsible for governing a country or state.
government is the organization and methods involved in governing a country or state.

پیشنهاد کاربران

⭕ فرشایمان
دولت، حکومت
مثال: The government announced new policies.
دولت سیاست های جدیدی را اعلام کرد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: فرشایمان

⚫ نگارش به خط لاتین: Farshāymān

⚫ آمیخته از: فَرشودن ( govern ) و �مان� ( ment )

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

یکی از واحد های درسیِدانش آموزان آمریکا که به مطالعه سیاست ها و حکومت های برقرار شده میپردازد.
Government =soveirignty
government: دولت
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : govern / governmentalize
✅️ اسم ( noun ) : government / governor / governess / governorship / governance / governmentalization
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : governing / governmental / gubernatorial / governable
✅️ قید ( adverb ) : governmentally

we need a good government
ما نیاز داریم به یک دولت خوب. . . ! 🙃
حکومت
دولت
ایالت، ایالتی
سیاست
government ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: حکومت
تعریف: سازوکاری قاعده‏مند متشکل از نهادها و قوانین برای حکمرانی در سطح محلی و منطقه‏ای و ملی
Government حکومت
State دولت
ترجمه درست واژه government می شود حکومت نه دولت
حکومت سازمانی اداری و سیاسی متشکل از ایدئولوژی و دستگاه دیوانی و تیم حاکم بر یک دولت - ملت ( کشور/مملکت ) است
حکومت یکی از عناصر دولت است
عناصر دولت شامل : جمعیت، جغرافیا، فرهنگ و تمدن ، حکومت و حاکمیت است
...
[مشاهده متن کامل]

منابع. آموزش دانش سیاسی. حسین بشیریه
سیاست. اندرو هیوود
بنیاد های علم سیاست. عبدالرحمان عالم

دولت یا حکومت
به طورمثال:
. A common simplified definition of a republic is a government where the head of state is not a monarch
یک تعریف ساده متداول از جمهوری، دولتی است که رئیس کشور یک پادشاه نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

یا مثلا:
theocracy is a form of government in which a religious institution is the source from which all authority derives
دین سالاری یک نوع حکومت است که در آن یک نهاد یا ساختار مذهبی منبعی است که از آن کلیه اختیارات، نشأت می گیرد

we need good government
ما نیاز داریم دولت خوب😉😉
we need good government
انجمن
حکومت، دولت
Government can't control population
دولت نمی تواند مردم را کنترل کند
فرمانداری
،
حکومت ،
و
. . .
دولت
حکومت
دولت.
دولت⭕️
do you trust the government
آیا به دولت اعتماد میکنی؟
دولت٬ مجموعه کسانی که به کشور ( منطقه ) حکومت میکنند
بصورت مخفف govt
به گروهی از افرادی که بصورت رسمی کشوری را اداره یا کنترل میکنند.
به خود سیستم مورد استفاده و یا بکار رفته در کنترل یا اداره ی یک "کشور" یا "شهر" یا "گروهی از مردم" گفته میشود.
...
[مشاهده متن کامل]

در مجموع به سیاست و ادارات و ساختمانها و گروهی از افرادیکه کشور یا شهر یا سایر واحدهای سیاسی را اداره میکنند.

دولت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس