groovy

/ˈɡruːvi//ˈɡruːvi/

(آمریکا - خودمانی) عالی، خیلی خوب، شیک، یک نواخت، جاری، عادی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: groovier, grooviest
• : تعریف: (slang; old-fashioned) very pleasing; wonderful; great.
مترادف: cool, neat

- I met some groovy people in the park.
[ترجمه گوگل] من در پارک با افراد بداخلاق آشنا شدم
[ترجمه ترگمان] من یه سری آدم های حسابی تو پارک دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Where did you get those groovy shades?
[ترجمه گوگل] آن سایه های شیار را از کجا آوردی؟
[ترجمه ترگمان] اون سایه ها رو از کجا گیر آوردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. That's a groovy hat you're wearing, did you knit it yourself?
[ترجمه Hamid] کلاه قشنگی پوشید آیا خودتان آن را بافتید؟
|
[ترجمه گوگل]این یک کلاه شیاردار است که بر سر دارید، خودتان آن را بافتید؟
[ترجمه ترگمان]کلاه قشنگی پوشیده بودی، خودت knit؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was a groovy time across the board-in art, literature and music.
[ترجمه گوگل]آن زمان در سراسر هنر، ادبیات و موسیقی دوران پر جنب و جوشی بود
[ترجمه ترگمان]این یک time groovy روی تخته بود - در هنر، ادبیات و موسیقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When I do get a stab at some groovy chow, what's happened to it, man?
[ترجمه گوگل]وقتی من در یک غذای ناخوشایند چاقو خوردم، چه اتفاقی برای آن افتاده است، مرد؟
[ترجمه ترگمان]وقتی یه چاقو تو یه غذای عالی پیدا کردم چه اتفاقی براش افتاده، مرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was just groovy for our students to talk in the early 1970s about saving the world as lawyers.
[ترجمه گوگل]صحبت کردن در اوایل دهه 1970 برای دانشجویان ما در مورد نجات جهان به عنوان وکیل بسیار عجیب بود
[ترجمه ترگمان]این فقط groovy برای students بود که در اوایل دهه ۱۹۷۰ درباره نجات جهان به عنوان وکیل صحبت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fortunately, there's usually groovy soul music playing and eye-catching art adorning the walls.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، معمولاً موسیقی روح شیک در حال پخش و هنرهای چشم نوازی است که دیوارها را تزئین می کند
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، معمولا groovy موسیقی روح بازی می کند و هنر جلب توجه دیوارها را زینت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hey man, I've got a real groovy idea.
[ترجمه گوگل]هی مرد، من یک ایده واقعی دارم
[ترجمه ترگمان]هی مرد، من یه ایده عالی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is real groovy love power.
[ترجمه گوگل]این قدرت عشق واقعی است
[ترجمه ترگمان]این groovy واقعی love
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A Groovy Closure is an anonymous function that can access its enclosing scope, can be called repeatedly at will, and be passed around as it were data.
[ترجمه گوگل]بسته شدن Groovy یک تابع ناشناس است که می تواند به محدوده محصور خود دسترسی داشته باشد، می تواند بارها و بارها به میل فراخوانی شود، و مانند داده ها منتقل شود
[ترجمه ترگمان]تعطیلی Groovy یک تابع anonymous است که می تواند به دامنه محصور آن دسترسی داشته باشد، و می تواند به طور مکرر در خواست خوانده شود، و همانطور که داده بود به اطراف انتقال داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You might want to be a bit more fail-safe when doing database inserts and deletes in BootStrap. groovy.
[ترجمه گوگل]ممکن است بخواهید هنگام درج و حذف پایگاه داده در BootStrap کمی ایمن تر باشید شیاردار
[ترجمه ترگمان]ممکن است بخواهید زمانی که یک پایگاه اطلاعاتی را انجام می دهید و در bootstrap حذف شود، کمی بیشتر ایمن باشید groovy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Thus, to write a handler that lists the collection of documents with a URI of /resources/document, create a script named document. groovy in the /app/resources directory of your application.
[ترجمه گوگل]بنابراین، برای نوشتن یک handler که مجموعه ای از اسناد را با یک URI از /resources/document فهرست می کند، یک اسکریپت به نام document ایجاد کنید groovy در فهرست /app/resources برنامه شما
[ترجمه ترگمان]بنابراین، برای نوشتن یک مربی که مجموعه ای از اسناد را با نشانی اینترنتی \/ منابع \/ سند نشان می دهد، یک اسکریپت به نام سند ایجاد کنید groovy در دایرکتوری \/ برنامه \/ منابع برنامه شما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The article made analytic assessment to groovy design method, gave out more reasonable consideration is formulary.
[ترجمه گوگل]این مقاله با ارزیابی تحلیلی به روش طراحی شیار، ملاحظات معقول تری را به صورت فرمول ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله، ارزیابی تحلیلی را با روش طراحی groovy انجام داد، که در آن توجه بیشتری به اصول فرمول شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Looks like Kelly is felling groovy on gin again.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که کلی دوباره در حال شکستن جین است
[ترجمه ترگمان]انگار \"کلی\" داره دوباره روی \"جین\" کار میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In Stanza we define a security constraint for comment. groovy which is the RESTful resource handling our AJAX services.
[ترجمه گوگل]در Stanza یک محدودیت امنیتی برای نظر تعریف می کنیم groovy که منبع RESTful است که خدمات AJAX ما را مدیریت می کند
[ترجمه ترگمان]در stanza ما یک محدودیت امنیتی برای اظهار نظر را تعریف می کنیم groovy which resource RESTful handling AJAX our our our is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Groovy: In transmit the frequency in measuring to answer (extent and phasic ) by compensation.
[ترجمه گوگل]Groovy: در انتقال فرکانس در اندازه گیری به پاسخ (وسعت و فاز) با جبران
[ترجمه ترگمان]Groovy: در انتقال فرکانس در اندازه گیری پاسخ (میزان و phasic)با جبران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The next stop on this Groovy roadshow is to plug it into a build process, specifically my maven. xml file.
[ترجمه گوگل]توقف بعدی در این نمایش جاده ای Groovy، وصل کردن آن به یک فرآیند ساخت، به ویژه maven من است فایل xml
[ترجمه ترگمان]توقف بعدی در این Groovy این است که آن را به یک فرآیند ساخت، به ویژه maven متصل کنید پرونده XML
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• great, excellent, very good (slang); tending to follow a certain routine
(slang) excellent!, great! (cry of agreement, approval or pleasure)
something that is groovy is attractive, fashionable, or exciting; an informal, old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

مهیج؛ مطابق مد روز؛ به روز ( از نظر شیک بودن )
Example: 👇
COOTIE: I know you meet a lotta pretty groovy people at these marches, but you can’t count on them having extra sandwiches for a new acquaintance. ( Moonchildren - a play by Michael Weller. )
شیار مغزی
جیگر
شیار
خوشایند
عامیانه :
اِیوَل
دَمِت گرم

بپرس