guarded

/ˈɡɑːrdəd//ˈɡɑːdɪd/

معنی: مصون، محفوظ
معانی دیگر: محتاط، مواظب، (پزشکی) جدی و غیر قابل پیش بینی، پاسدارای شده، ایمنی یافته، پدآفند شده، سرپرستی شده، بررسی و کنترل شده، ملاحظه کار، بااحتیاط، سنجیده، نگهداری شده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: guardedly (adv.), guardedness (n.)
(1) تعریف: wary; cautious.
مترادف: alert, attentive, careful, cautious, heedful, mindful, observant, vigilant, wary, watchful
متضاد: unguarded
مشابه: awake, cagey, circumspect, keen, perceptive, prudent, safe

- Having had our hopes dashed so many times, we received the news with guarded optimism.
[ترجمه گوگل] پس از اینکه بارها امیدمان بر باد رفته بود، این خبر را با خوش بینی محفوظ دریافت کردیم
[ترجمه ترگمان] ما پس از اینکه چندین بار امید خود را به باد دادیم، اخبار را با خوش بینی حفظ کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a guarded manner
[ترجمه اراد] محتاط بودن
|
[ترجمه گوگل] به شیوه ای محافظت شده
[ترجمه ترگمان] با احتیاط رفتار می کرد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: protected or restrained.
متضاد: unguarded
مشابه: invulnerable, protected, safe, watched

جمله های نمونه

1. a guarded reply
جواب محتاطانه

2. a guarded secret
راز پنهان

3. two guards guarded the treasure
دو نگهبان از گنجینه محافظت می کردند.

4. a patient in guarded condition
بیماری که در وضع وخیم و غیر قابل پیش بینی قرار دارد

5. all entrances to the city were guarded by armed men
کلیه ی راه های ورود به شهر توسط قراولان مسلح پاسداری می شد.

6. the road between the camp and the hospital was guarded day and night
راه بین سربازخانه و بیمارستان شب و روز پاسداری می شد.

7. The boy gave him a guarded look.
[ترجمه گوگل]پسر نگاهی محتاطانه به او انداخت
[ترجمه ترگمان]پسر نگاه guarded به او انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The village was guarded by a ragtag group of soldiers.
[ترجمه گوگل]دهکده توسط گروهی متشکل از سربازان محافظت می شد
[ترجمه ترگمان]دهکده توسط گروهی از سربازان محافظت می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Three men guarded him whenever he went out.
[ترجمه گوگل]هر وقت بیرون می رفت سه مرد از او محافظت می کردند
[ترجمه ترگمان]هر وقت بیرون می رفت سه نفر از او مراقبت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The minister was quite guarded in his comments.
[ترجمه گوگل]وزیر در اظهارات خود کاملاً محتاط بود
[ترجمه ترگمان]وزیر کام لا از نظرات خود دفاع می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The military base is closely guarded.
[ترجمه گوگل]پایگاه نظامی به شدت محافظت می شود
[ترجمه ترگمان]پایگاه نظامی از نزدیک محافظت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Gunmen guarded homes near the cemetery with shotguns.
[ترجمه گوگل]مردان مسلح با تفنگ ساچمه ای از خانه های نزدیک گورستان محافظت می کردند
[ترجمه ترگمان]افراد مسلح از خانه ها در نزدیکی گورستان با تفنگ ساچمه ای محافظت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Two hulking figures guarded the entrance of the club.
[ترجمه گوگل]دو چهره غول پیکر از ورودی باشگاه محافظت می کردند
[ترجمه ترگمان]دو هیکل تنومند از ورودی باشگاه محافظت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The eggs are guarded by both parents.
[ترجمه گوگل]تخم ها توسط هر دو والدین محافظت می شوند
[ترجمه ترگمان]هر دو پدر و مادر از این تخم مرغ محافظت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They gave the news a guarded welcome .
[ترجمه گوگل]آنها از این خبر استقبال محافظتی کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها این خبر را به آن ها خوش آمد گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Five prison officers guarded the prisoners.
[ترجمه گوگل]پنج افسر زندان از زندانیان محافظت می کردند
[ترجمه ترگمان]پنج افسر زندان از اسیران محافظت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مصون (صفت)
defended, immune, protected, inviolable, untouchable, guarded

محفوظ (صفت)
safe, secure, protected, guarded, preserved

انگلیسی به انگلیسی

• kept safe, protected; watched over; wary, cautious
someone who is guarded is careful about what they say, either because they are not sure about something, or because they do not want to give away information.
see also guard.

پیشنهاد کاربران

محافظت شده
در لفافه
۱ - محتاط، با احتیاط
۲_دهن قرص

بپرس