gallery

/ˈɡæləri//ˈɡæləri/

معنی: راهرو، لژ بالا، خندق، گالری، اطاق نقاشی، اطاق موزه، جای ارزان
معانی دیگر: گذرگاه سر پوشیده (که سقف آن بر چندین ستون سوار است)، دهلیز، هشتی، سرسرا، بالکن دراز و باریک (در جنوب ایالات متحده) ایوان، بالاخانه، (در تماشاخانه و کلیساهایی که چند ردیف بالکن دارند) بالکن فوقانی (که بلیط های آن ارزانتر است)، ارزانترین صندلی های تماشاخانه، لژ فوقانی، تماشاچیان این قسمت تماشاخانه (که مظهر سلیقه ی عوام تلقی می شوند)، حضار، اتاق باریک و دراز، سالن، (در موزه ها و غیره) سالنی که در آن اشیا به نمایش گذاشته می شوند، (محل نمایش و خرید و فروش اشیای هنری) گالری هنری، نمایشگاه هنرهای زیبا، نگارخانه، (در مورد آثار هنری) مجموعه، گروهه، (عکاسی) استودیو، (هنر) کارگاه، سالن تمرین تیراندازی، (معدن) نقب، تونل، حفره (حفاری شده توسط حیوانات)، دیواره (چوبی یا فلزی) در لبه ی میز یا طاقچه، دارای بالکن کردن

جمله های نمونه

1. a picture gallery
نمایشگاه تصاویر (معمولا تصاویر نقاشی شده)،نگارخانه

2. an art gallery
تالار آثار هنری،نگارخانه

3. play to the gallery
خودشیرینی کردن،بازی درآوردن

4. play to the gallery
عوام فریبی کردن،برای جلب محبوبیت هر کاری کردن

5. A fire in the gallery caused the premature closing of the exhibition.
[ترجمه تهمینه] آتش سوزی در گالری باعث تعطیلی زودتر از موعد نمایشگاه شد.
|
[ترجمه گوگل]آتش سوزی در گالری باعث تعطیلی زودهنگام نمایشگاه شد
[ترجمه ترگمان]آتش سوزی در گالری منجر به تعطیلی زودرس این نمایشگاه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Chinese vases are disposed around the gallery.
[ترجمه گوگل]گلدان های چینی در اطراف گالری قرار دارند
[ترجمه ترگمان]گلدان های چینی دور و بر گالری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Johann would creep into the gallery to listen to the singers.
[ترجمه گوگل]یوهان برای گوش دادن به خوانندگان وارد گالری می شد
[ترجمه ترگمان]یوهان به راهرو خزید تا به خوانندگان گوش فرا دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The National Gallery mounted an exhibition of Danish painting.
[ترجمه گوگل]گالری ملی نمایشگاهی از نقاشی دانمارکی برپا کرد
[ترجمه ترگمان]گالری ملی نمایشگاهی از نقاشی دانمارکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The gallery is seeking to enlarge its holdings of Danish art.
[ترجمه گوگل]این گالری به دنبال گسترش هنر دانمارکی خود است
[ترجمه ترگمان]نگارخانه به دنبال گسترش دارایی خود در زمینه هنر دانمارک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Jenkinson instigated a refurbishment of the old gallery.
[ترجمه گوگل]جنکینسون به نوسازی گالری قدیمی دامن زد
[ترجمه ترگمان]جنکینسن یکی از the قدیمی را تحریک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Visitors to the gallery are in for a few surprises.
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان گالری با چند شگفتی روبرو هستند
[ترجمه ترگمان]بازدید کنندگان از گالری به خاطر چند سورپرایز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He frequently exhibits at the art gallery.
[ترجمه گوگل]او اغلب در گالری هنری نمایشگاه می گذارد
[ترجمه ترگمان]او بارها در گالری هنر نمایش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The gallery produced a catalogue of young artists.
[ترجمه گوگل]این گالری کاتالوگ هنرمندان جوان را تولید کرد
[ترجمه ترگمان]نگارخانه یک فهرست از هنرمندان جوان به وجود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The spiral staircase led to an upper gallery.
[ترجمه گوگل]پلکان مارپیچ به گالری بالایی منتهی می شد
[ترجمه ترگمان]پلکان مارپیچی به سمت راهروی بالایی منتهی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The gallery possesses a number of the artist's early works.
[ترجمه گوگل]این گالری تعدادی از آثار اولیه این هنرمند را در اختیار دارد
[ترجمه ترگمان]این نگارخانه تعدادی از آثار اولیه هنرمند را در اختیار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I want two tickets for the gallery, please.
[ترجمه گوگل]لطفاً دو بلیط برای گالری می خواهم
[ترجمه ترگمان]من دوتا بلیط برای گالری میخوام لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He and others in the rogues' gallery of international terrorists may be running out of time.
[ترجمه گوگل]او و سایرین در گالری سرکشان تروریست های بین المللی ممکن است وقت خود را تمام کنند
[ترجمه ترگمان]او و دیگران در نگارخانه rogues تروریست های بین المللی ممکن است فرار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راهرو (اسم)
runway, aisle, corridor, hall, doorway, passage, lobby, walk, vestibule, gallery, passageway, door, gangway

لژ بالا (اسم)
balcony, gallery

خندق (اسم)
bay, hole, dike, gallery, ditch, trench, moat, pit, entrenchment, fosse

گالری (اسم)
gallery

اطاق نقاشی (اسم)
gallery

اطاق موزه (اسم)
gallery

جای ارزان (اسم)
gallery

تخصصی

[عمران و معماری] دالان - گالری - معبر - نقب
[زمین شناسی] دالان ،دهلیز،معبر،اهون یک راهرو افقی یا تقریبا افقی زیرزمینی که یا به صورت طبیعی دیده می شود یا به شکل مصنوعی ساخته می گردد
[ریاضیات] تالار
[معدن] گالری (معادن زیرزمینی)
[] دالان
[آب و خاک] کوره، معبر، نقب، گالری

انگلیسی به انگلیسی

• raised balcony-like area (in a theater, etc.); narrow covered walkway open on one or both sides; building in which artwork is exhibited; hall, room used for a particular purpose; general public
a gallery is a building or room where works of art are exhibited, and sometimes sold.
in a theatre or large hall, the gallery is a raised area at the back or sides where the audience can sit.

پیشنهاد کاربران

گالری
مثال: The paintings are displayed in the art gallery.
نقاشی ها در گالری هنر نمایش داده می شوند.
gallery ( حمل‏ونقل ریلی )
واژه مصوب: پناه راه 1
تعریف: دالان یا فضای سرپوشیده در مجاورت کوه برای جلوگیری از ریزش بهمن در بستر راه‏آهن
سالن
گالری، نمایشگاه
عمران/ ) دالان یا مسیر عبوری برای راهسازی
نمایشگاهِ عکس/خودرو/هنری
تالار هنری ، کارگاه هنری/نمایشی
نگارخانه ، نگارکده ، نگارستان

بپرس