garbage disposal

/ˈgɑrbɪʤ dɪˈspoʊzəl//ˈgɑrbɪʤ dɪˈspoʊzəl/

بردن یا جمع آوری آشغال، آشغالدانی

جمله های نمونه

1. Run lemon wedges or fresh mint leaves through garbage disposal to kill odors.
[ترجمه گوگل]قاچ‌های لیمو یا برگ‌های تازه نعناع را در زباله‌دانی بگذارید تا بوها را از بین ببرید
[ترجمه ترگمان]آب نبات لیمویی یا نعناع تازه را در زباله دفع زباله جا به جا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Our garbage will be put in a garbage disposal unit that will eliminate the need for trash collection.
[ترجمه گوگل]زباله های ما در یک واحد دفع زباله قرار می گیرد که نیاز به جمع آوری زباله را برطرف می کند
[ترجمه ترگمان]زباله ما در یک واحد دفع زباله قرار خواهد گرفت که نیاز به جمع آوری زباله را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Garbage disposal is a major problem in most cities around the world.
[ترجمه گوگل]دفن زباله یک مشکل بزرگ در اکثر شهرهای جهان است
[ترجمه ترگمان]دفع زباله یک مشکل بزرگ در اغلب شهره ای سراسر جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Your garbage disposal should be in A - one shape now, ma'am.
[ترجمه گوگل]زباله های شما باید به شکل A باشد، خانم
[ترجمه ترگمان]سیستم دفع زباله شما باید الان در یک شکل باشه، خانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sanitation department is in charge of garbage disposal.
[ترجمه گوگل]اداره بهداشت وظیفه دفع زباله را بر عهده دارد
[ترجمه ترگمان]اداره بهداشت مسئول دفع زباله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Only rely on the garbage disposal plant is difficult to respond to the disaster area, the Japanese central government will also coordinate other areas for assistance.
[ترجمه گوگل]تنها بر روی کارخانه دفع زباله تکیه می کنند برای پاسخ به منطقه فاجعه دشوار است، دولت مرکزی ژاپن نیز مناطق دیگر را برای کمک هماهنگ خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]تنها اتکا به کارخانه دفع زباله برای واکنش به این منطقه فاجعه مشکل است، دولت مرکزی ژاپن هم مناطق دیگری را برای کمک هماهنگ خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nongovernmental investment has also gone into urban garbage disposal and sewage works.
[ترجمه گوگل]سرمایه‌گذاری غیردولتی نیز برای دفع زباله‌های شهری و کارهای فاضلاب انجام شده است
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری Nongovernmental نیز به دفع زباله شهری و کاره ای فاضلاب تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For garbage disposal, equipment suppliers and collaborators to exploit the market at home jointly are wanted.
[ترجمه گوگل]برای دفع زباله، تامین کنندگان تجهیزات و همکاران برای بهره برداری مشترک از بازار در خانه تحت تعقیب هستند
[ترجمه ترگمان]برای دفع زباله، تامین کنندگان تجهیزات و همکاران برای بهره برداری از بازار در خانه به طور مشترک تحت تعقیب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The garbage disposal was broken.
[ترجمه گوگل]دفن زباله خراب بود
[ترجمه ترگمان]دفع زباله شکسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Municipal: Garbage disposal and tax.
[ترجمه گوگل]شهرداری: دفع زباله و مالیات
[ترجمه ترگمان]شهرداری: دفع زباله و مالیات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The man who shared her apartment was surly, unfriendly, and always complaining about the lifts and the garbage disposal.
[ترجمه گوگل]مردی که آپارتمانش را به اشتراک می‌گذاشت، بداخلاق، غیردوستانه بود و همیشه از آسانسورها و دفع زباله‌ها شاکی بود
[ترجمه ترگمان]مردی که در آپارتمانش شریک بود عبوس و غیر دوستانه بود و همیشه از آسانسور و دفع زباله شکایت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On the other hand, we understand why you would prefer not to see usable food go down the garbage disposal.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، ما درک می‌کنیم که چرا ترجیح می‌دهید مواد غذایی قابل استفاده را در زباله‌دانی نکنید
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، ما درک می کنیم که چرا شما ترجیح می دهید مواد غذایی قابل استفاده را در سطل زباله نبینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her gear shifts sounded like twenty cooks pushing trays of silverware into an industrial-strength garbage disposal.
[ترجمه گوگل]صدای تعویض دنده او شبیه بیست آشپز بود که سینی های ظروف نقره را به داخل زباله دانی صنعتی فشار می دادند
[ترجمه ترگمان]لباس هایش به نظر بیست cooks که سینی های چنگال نقره را به سطل زباله صنعتی وارد می کردند، به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The new district has independent public utility systems of water supply, drainage, heating supply, gas, wideband network(WBN), cable TV, independent sewage and garbage disposal facilities.
[ترجمه گوگل]منطقه جدید دارای سیستم‌های خدمات عمومی مستقل از آب، زهکشی، تامین گرمایش، گاز، شبکه پهنای باند (WBN)، تلویزیون کابلی، فاضلاب مستقل و تأسیسات دفع زباله است
[ترجمه ترگمان]این منطقه جدید سیستم های عمومی و رفاهی عمومی تامین آب، زه کشی، تامین گرمایش، گاز، شبکه پهنای باند (WBN)، تلویزیون کابلی، فاضلاب مستقل و امکانات دفع زباله را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

دستگاهی که در زیر سینک آشپزخانه تعبیه شده و زباله را خرد می کند و به لوله فاضلاب می ریزد.
زباله خردکن
وسیله ای در زیر سینک آشپزخانه که تکه های درشت آشغال ریخته شده را ریزریز میکند

بپرس