garbage

/ˈɡɑːrbɪdʒ//ˈɡɑːbɪdʒ/

معنی: تفاله، روده، نخاله، اشغال، خاکروبه، زباله، فضولات، خش، اشغال خاکروبه
معانی دیگر: چیز بی ارزش یا زننده، آشغال

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: anything that is or ought to be discarded as worthless, esp. spoiled or unwanted food; rubbish.
مترادف: refuse, rubbish, trash, waste
مشابه: junk, offal

- We put garbage in this container and take it outside when it is full.
[ترجمه سجاد مصلحی] ما زباله را در این محفظه قرار می دهیم و وقتی پر شد آنرا بیرون می بریم.
|
[ترجمه گوگل] زباله ها را در این ظرف می ریزیم و وقتی پر شد بیرون می آوریم
[ترجمه ترگمان] ما زباله را در این ظرف قرار می دهیم و وقتی پر است آن را بیرون می بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There was a lot of garbage in the streets after the festival.
[ترجمه samir_8203] بعد جشن خیلی آشغال کف خیابون ریخته شده بود
|
[ترجمه گوگل] بعد از جشنواره زباله های زیادی در خیابان ها جمع شده بود
[ترجمه ترگمان] پس از جشن، زباله زیادی در خیابان ها وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a collection of garbage or the container designated for garbage.

- Don't put metal cans in the garbage; they can be recycled.
[ترجمه samir_8203] قوطی های فلزی را در سطل آشغال نیندازید آنها میتوانند بازیافت شوند ( میتونیم "آنها قابل بازیافت هستند" ترجمه کنیم )
|
[ترجمه گوگل] قوطی های فلزی را در زباله نگذارید آنها می توانند بازیافت شوند
[ترجمه ترگمان] قوطی فلزی رو توی سطل آشغال ننداز اونا میتونن بازیافت بشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: anything that is regarded as worthless, illogical, substandard, or offensive.
مترادف: junk, rubbish
مشابه: chaff, crud, filth, hogwash, refuse, rot, shit, trash, waste

- That book is garbage.
[ترجمه Jennie] این کتاب چرت و پرته/اشغاله
|
[ترجمه گوگل] اون کتاب آشغاله
[ترجمه ترگمان] این کتاب آشغاله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. garbage collection
جمع کردن خاکروبه

2. garbage can
سطل آشغال

3. garbage disposal
بردن یا جمع آوری آشغال،آشغالدانی

4. garbage man
آشغالی،رفتگر

5. a garbage can
سطل خاکروبه

6. literary garbage
آثار ادبی بی ارزش

7. no garbage may be emptied on highways
آشغال ها را در جاده ها خالی نکنید.

8. don't throw your garbage out of the window
زباله ی خود را از پنجره به بیرون نیاندازید.

9. i rooted through the garbage in order to find the ring
برای یافتن انگشتر خاکروبه ها را زیرو رو کردم.

10. they are refusing to remove the garbage
از بردن خاکروبه امتناع می کنند.

11. beggers were scavenging through a heap of garbage
گداها در تلی از زباله به دنبال غذا می گشتند.

12. the court ordered him to desist from putting his garbage in the street
دادگاه به او دستور داد که از قرار دادن زباله در خیابان دست بردارد.

13. They fouled the river by throwing in garbage.
[ترجمه گوگل]آنها رودخانه را با ریختن زباله آلوده کردند
[ترجمه ترگمان]با پرتاب کردن سطل آشغال رودخانه را آلوده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He talks a lot of garbage about education.
[ترجمه Ali] او یه عالمه چرت و پرت درمورد آموزش و پرورش میگه
|
[ترجمه @] او یه عالمه کصشر در مورد اموزش و پروزش میگه
|
[ترجمه گوگل]او در مورد آموزش و پرورش صحبت های زیادی می کند
[ترجمه ترگمان]او کاره ای زیادی درباره آموزش و پرورش انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Garbage pollutes our rivers and streams.
[ترجمه گوگل]زباله ها رودخانه ها و نهرهای ما را آلوده می کنند
[ترجمه ترگمان]زباله رودخانه ها و نهرها را آلوده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Throw any left-over food in the garbage.
[ترجمه گوگل]مواد غذایی باقیمانده را در سطل زباله بیندازید
[ترجمه ترگمان]هر چیزی رو که تو سطل آشغال هست رو پرت کنی بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. A bomb planted in a garbage can exploded early today.
[ترجمه گوگل]بمبی که در سطل زباله کار گذاشته شده بود امروز صبح منفجر شد
[ترجمه ترگمان]بمبی که در یک سطل زباله کار گذاشته شده بود، امروز می تواند منفجر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. You do talk a load of garbage!
[ترجمه Getmad] خیلی کصشر میگی!
|
[ترجمه H] تو مثل یک آشغالِ کثافت حرف میزنی
|
[ترجمه kowsar] داری چرند میگی! تشبیه حرف طرف مقابل به زباله ( منظور بی ارزش بودن حرف طرف مقابل هس )
|
[ترجمه گوگل]شما یک بار از زباله صحبت می کنید!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. No waste or garbage is to be emptied on highways.
[ترجمه گوگل]هیچ زباله یا زباله ای نباید در بزرگراه ها تخلیه شود
[ترجمه ترگمان]هیچ زباله یا زباله در بزرگراه ها خالی نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. What day do they collect the rubbish / garbage?
[ترجمه گوگل]چه روزی زباله ها / زباله ها را جمع آوری می کنند؟
[ترجمه ترگمان]آن ها چه روزی زباله ها را جمع می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Don't talk such a load of garbage!
[ترجمه گوگل]اینقدر آشغال حرف نزن!
[ترجمه ترگمان]این قدر چرت و پرت نگو!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تفاله (اسم)
slag, bagasse, scum, dross, raff, trash, crap, garbage, residuum, riffraff, slop

روده (اسم)
gut, bowel, intestine, garbage

نخاله (اسم)
trash, garbage, bran, grits

اشغال (اسم)
inhabitancy, litter, run-off, slag, tenure, occupation, raff, trash, refuse, garbage, junk, busyness, rubbish, scrap, soilage, dump, paltriness, dreg, offal, occupancy, jakes, riffraff, swill

خاکروبه (اسم)
trash, crap, garbage, rubbish

زباله (اسم)
ordure, sullage, garbage, rubbish, dump

فضولات (اسم)
residue, reject, refuse, garbage, excreta

خش (اسم)
hatch, strap, strip, garbage, stripe, notch, hack, flinders, good-mother, stria, mother-in-law

اشغال وخاکروبه (اسم)
garbage

تخصصی

[عمران و معماری] زباله - آشغال
[کامپیوتر] داده ناخواسته ؛ آشغال ؛ زباله
[بهداشت] پس مانده غذا - زباله
[خاک شناسی] زباله

انگلیسی به انگلیسی

• famous british rock and roll band
something that is discarded, rubbish, trash, junk, waste, refuse; anything thought to be worthless or substandard
garbage is rubbish, especially kitchen waste; used in american english.
you can refer to ideas that are stupid or worthless as garbage; an informal use.

پیشنهاد کاربران

( informal ) something stupid or not true
( غیررسمی ) چیزی احمقانه یا نادرست
garbage 2 ( n ) =a place or container where waste food, paper, etc. can be placed, e. g. Throw it in the garbage.
garbage
garbage 1 ( n ) ( ɡɑrbɪdʒ ) =waste food, paper, etc. that you throw away, e. g. Don't forget to take out the garbage.
garbage
اون کتاب آشغال هست
trash vs garbage vs rubbish
trash ( AmE ) :
امریکایی. آشغال خشک مثل قوطی کنسرو و جعبه و کاغذ
garbage ( AmE ) :
امریکایی. آشغال تر مثل دور ریز غذا و آشغال گوشت و مواد فاسد شدنی
rubbish ( BrE ) :
بریتیشی. آشغال تر مثل دور ریز غذا و آشغال گوشت و مواد فاسد شدنی
garbagegarbage
منابع• http://en.enlizza.com/confusing-words-rubbish-garbage-trash-litter-waste-junk/#
take out the garbage
بیرون بردن زباله
تفاله، زباله،
Take out the garbage
آشغال را بیرون ببر
تا حالا شده بپرسید فرق Trash با Garbage و Rubbish چیه ؟ litter چطور ؟ خب الان بهتون فرقشونو میگم
◀️ Trash چیه ؟
برید داخل سطل زباله خونتون رو نگاه کنید. هر چیزی که اون تو هست Trash هست. یعنی آشغال یا زباله
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ Garbage چیه ؟
این دقیقا هم معنیه با trash. اما این یکی بیشتر تو انگلستان استفاده میشه و Trash توی آمریکا. هر دو به معنی آشغال هستن
◀️ Litter چیه ؟
وقتی Garbage روی بریزید روی زمین در ملأ عام ( توی خیابون ) این میشه Litter و چیز خوبی نیست. هم اسم هست هم فعل. به عمل ریختن زباله در خیابان میگن Littering و اگه یه وقت دیدید یه جا نوشته Don't Litter این یعنی زباله نریزید
◀️ Rubbish چیه ؟
وسایل بدردنخور. Useless stuff. وسایلی که تو خونتون سردرگمن و استفاده نمیکنید و به دردتون نمیخوره
پس Trash و Garbage دقیقا مثل همن ( Synonym هستن )
Litter is garbage on the ground in public which is not good
Rubbish is not used anymore

garbage ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: پسماند غذایی
تعریف: پسماند زیست‏تخریب‏پذیر ( biodegradable ) حاصل از فعالیت های مرتبط با تولید و مصرف غذا
زباله
things aren't used anymore and we're going to take them out
آشغال، زباله
Things that you don't want anymore.

Garbage - Rubbish - Trash
هر سه میشن آشغال یعنی چیزی که دیگه ارزش و استفاده ای نداره و دور انداخته میشه
گاهی آشغالدونی و سطل آشغال هم معنا میده. مثلا همین garbage رو ببینین
Throw the can in the garbage. یعنی اون قوطی رو بنداز تو آشغالا. بنداز تو سطل آشغال
...
[مشاهده متن کامل]

Garbage can هم یعنی سطل آشغال
Bin هم یجور سطل کوچیکه

آشغال
زباله
چیز به درد نخور و دور انداختنی
کیسه زباله هم معنی میشه ( طبیعتا منظورم کیسه خالیش نیس : ) )
worthless or meaningless material or ideas, nonsense
حرف بیخود، یاوه، مهمل
زبــاله
مزخرف، بی ارزش
زباله ، روده
زباله هایی که دور میریزیم مثل پوست میوه و. . .
Trash
پسماند
زباله، اشغال، پسمانده، تفاله و. . .
اشغال، تفاله، چیز دور ریختنی
Waste meterial
اشغال خشک
زباله های خشک
زباله - اشغال
trash litter
زباله ، تفاله
زباله
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس