gassing


معنی: خود ستایی
معانی دیگر: عمل گازدادن یازیرتاثیرگازدراوردن، استعمال گاز، مسموم سازی باگا

جمله های نمونه

1. Well, I can't sit here gassing all day.
[ترجمه گوگل]خوب، من نمی توانم تمام روز اینجا بنشینم و گاز بگیرم
[ترجمه ترگمان] خب، من نمیتونم اینجا بشینم و تمام روز رو gassing
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Susan came round and we sat gassing for hours.
[ترجمه گوگل]سوزان دور شد و ساعت ها نشستیم گاز گرفتیم
[ترجمه ترگمان] سوزان \"اومد و ما ساعت ها تو\" gassing \"نشسته بودیم\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was still gassing when I left.
[ترجمه گوگل]او هنوز داشت گاز می گرفت که من رفتم
[ترجمه ترگمان] وقتی رفتم هنوز داشت gassing می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They were just standing there gassing away.
[ترجمه گوگل]فقط آنجا ایستاده بودند و گاز می زدند
[ترجمه ترگمان] اونا فقط اونجا وایساده بودن تا تو رو از خودشون دور کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I was a long time because everyone was gassing in the shop.
[ترجمه گوگل]من خیلی وقت بود که همه در مغازه گاز می زدند
[ترجمه ترگمان]خیلی وقت بود که همه تو مغازه gassing میکردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An alternative is gassing - again an unpleasant and painful death.
[ترجمه گوگل]یک جایگزین گاز گرفتگی است - دوباره یک مرگ ناخوشایند و دردناک
[ترجمه ترگمان]یک گزینه دیگر gassing است - بار دیگر یک مرگ ناخوشایند و دردناک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jack is always gassing about his rich uncle.
[ترجمه گوگل]جک همیشه در مورد عموی ثروتمندش گاز می گیرد
[ترجمه ترگمان]جک همیشه در مورد عموی his حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They were still gassing when I left.
[ترجمه گوگل]هنوز داشتند گاز می زدند که من رفتم
[ترجمه ترگمان] وقتی رفتم هنوز تو \"gassing\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The girls were still gassing when I left.
[ترجمه گوگل]وقتی من رفتم دخترها هنوز گاز می زدند
[ترجمه ترگمان]وقتی از آنجا رفتم، دخترها هنوز مشغول صحبت کردن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Based on the technology of rotating impeller de gassing in aluminum alloy melt, the effect of pulse gas current on the gas bubble size by studied with the water modeling method.
[ترجمه گوگل]بر اساس فناوری چرخش پروانه گازگیری در مذاب آلیاژ آلومینیوم، تأثیر جریان پالس گاز بر اندازه حباب گاز با روش مدلسازی آب مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]براساس فن آوری چرخش پروانه چرخان در آلیاژ آلومینیوم، اثر جریان گاز پالس بر اندازه حباب گاز با مطالعه روش مدل سازی آب مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was always gassing about her twelve - year - old boy's skill in drawing.
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد مهارت پسر دوازده ساله خود در طراحی گاز می گرفت
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مورد مهارت دوازده ساله خود در نقاشی حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What is out gassing and how is it used in encaustic wax painting?
[ترجمه گوگل]خروج گاز چیست و چگونه در نقاشی مومی انکوستیک استفاده می شود؟
[ترجمه ترگمان]gassing چیست و چگونه در نقاشی موم encaustic مورد استفاده قرار می گیرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They were still gassing away when I left.
[ترجمه گوگل]وقتی من رفتم هنوز داشتند گاز می زدند
[ترجمه ترگمان]وقتی از آنجا رفتم، آن ها هنوز مشغول gassing بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I hate gassing about democracy.
[ترجمه گوگل]من از گاز دادن به دموکراسی متنفرم
[ترجمه ترگمان]من از gassing در مورد دموکراسی متنفرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خود ستایی (اسم)
flattery, gas, swank, gasconade, self-praise, swagger, braggadocio, buck, gassing, fanfaronade, splurge, flash, rodomontade, jactation, ostent, self-importance, self-applause, self-glorification, self-glory, vainglory

تخصصی

[نساجی] پرزگیری از سطح پارچه پنبه ای با کمک شعله - پرزسوزی - گاز دادن - کز دادن

انگلیسی به انگلیسی

• poisoning caused by exposure to gas; use of gas (for poisoning)

پیشنهاد کاربران

In prison slang, “gassing” refers to the act of throwing bodily fluids or waste, such as urine or feces, at another person. This is considered a highly disrespectful and degrading form of assault.
در زبان عامیانه زندان، به عمل پرتاب مایعات یا مواد زائد بدن مانند ادرار یا مدفوع به سوی شخص دیگر اشاره دارد. این یک شکل بسیار بی احترامی و تحقیرآمیز حمله تلقی می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

For instance, a prisoner might say, “If you disrespect me, I’ll gas you. ”
In a conversation about prison safety, someone might mention, “Guards have to be vigilant to prevent gassing incidents. ”
A former inmate might share their experience, “I witnessed a gassing incident. It was a terrifying and humiliating experience. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-prison/
در طول فرآیند تخلیه و شارژ باتری، به آزاد شدن حباب های گاز از الکترولیت باتری اشاره دارد. این معمولاً زمانی اتفاق می افتد که باتری بیش از حد شارژ می شود یا خیلی سریع تخلیه می شود و باعث شکسته شدن الکترولیت
...
[مشاهده متن کامل]
و آزاد شدن گاز می شود. آزاد شدن حباب های گاز می تواند منجر به از دست دادن الکترولیت، کاهش ظرفیت باتری و در موارد شدید، حتا باعث انفجار باتری شود. نظارت بر فرآیند شارژ و دشارژ باتری ها برای جلوگیری از آزاد شدن حباب های گاز و اطمینان از طول عمر و ایمنی باتری بسیار مهم است.

gassing
زیادی تعریف و چاپلوسی کردن gassing up

بپرس