gatekeeper

/ˈɡeɪtˌkipər//ˈɡeɪtkiːpə/

معنی: سرایدار، دروازه بان
معانی دیگر: دربان، فراش دم در (gateman هم می گویند)، دروازه بان، دربان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who supervises the passage of traffic through a gate.

جمله های نمونه

1. the gatekeeper was in cahoots with the thieves
دربان هم با دزدان همدست بود.

2. He told the gatekeeper to keep vigil.
[ترجمه گوگل]او به دروازه بان گفت که هوشیار باشد
[ترجمه ترگمان]به نگهبان دروازه گفت که به شب زنده داری ادامه بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She blandished the gatekeeper into letting her through the gate of the theatre.
[ترجمه گوگل]او به دروازه بان لجبازی کرد که اجازه دهد او از دروازه تئاتر عبور کند
[ترجمه ترگمان]او نگهبان دروازه را باز کرد تا او را از دروازه تئاتر بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An offering for the gatekeeper of hell.
[ترجمه گوگل]پیشکشی برای دربان جهنم
[ترجمه ترگمان]یک پیشنهاد برای دروازه بان جهنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Affect is the gatekeeper and determines whether the gates are open or closed.
[ترجمه گوگل]Affect دروازه‌بان است و باز یا بسته بودن دروازه‌ها را تعیین می‌کند
[ترجمه ترگمان]تاثیر دروازه بان است و مشخص می کند که آیا دروازه ها باز یا بسته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The groom should then pay the gatekeeper a token gift to allow the procession to pass.
[ترجمه گوگل]سپس داماد باید یک هدیه نمادین به دروازه بان بپردازد تا اجازه عبور از صفوف را بدهد
[ترجمه ترگمان]پس داماد باید به دروازه بان هدیه کوچکی بدهد تا اجازه عبور دسته جمعی را بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Either the thief or the gatekeeper took the picture away.
[ترجمه گوگل]یا دزد یا دروازه بان عکس را برداشتند
[ترجمه ترگمان]یا دزد یا نگهبان دروازه عکس را گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Gatekeeper was shocked, panting and staggering when he went down the stairs.
[ترجمه گوگل]دروازه بان وقتی از پله ها پایین رفت، شوکه شد، نفس نفس می زد و تلو تلو خورد
[ترجمه ترگمان]از پله ها بالا رفت، یکه خورد و تلوتلو خوران از پله ها پایین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gatekeeper Phone - Logon Option enabled but no alias specified.
[ترجمه گوگل]Gatekeeper Phone - گزینه Logon فعال است اما نام مستعار مشخص نشده است
[ترجمه ترگمان]گزینه Gatekeeper Phone به کار انداخته شده اما هیچ نام مستعار مشخص نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The gatekeeper opened half the gate to let him through.
[ترجمه گوگل]دروازه بان نیمی از دروازه را باز کرد تا اجازه دهد از آن عبور کند
[ترجمه ترگمان]نگهبان دروازه نیمی از دروازه را باز کرد تا به او اجازه عبور بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To this gatekeeper the country who asks to the law.
[ترجمه گوگل]به این دروازه بان کشوری که از قانون می خواهد
[ترجمه ترگمان]به این دروازه بان کشور که از قانون سوال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Gatekeeper enabled but no gatekeeper address specified.
[ترجمه گوگل]Gatekeeper فعال است اما هیچ آدرس دروازه‌بانی مشخص نشده است
[ترجمه ترگمان]Gatekeeper فعال شده اما نشانی دروازه بان مشخص نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The priMary care physician acts as a gatekeeper to the medical system.
[ترجمه گوگل]پزشک مراقبت های اولیه به عنوان دروازه بان سیستم پزشکی عمل می کند
[ترجمه ترگمان]پزشک بخش مراقبت های بهداشتی به عنوان دروازه بان سیستم پزشکی عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Apart from address translation a Gatekeeper provides for admission and bandwidth control.
[ترجمه گوگل]به غیر از ترجمه آدرس، یک دروازه‌بان برای پذیرش و کنترل پهنای باند فراهم می‌کند
[ترجمه ترگمان]صرف نظر از ترجمه آدرس، Gatekeeper برای پذیرش و کنترل پهنای باند فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Taoism priest all over the face grouchy, drank gatekeeper at once.
[ترجمه گوگل]کشیش تائوئیسم سرتاسر صورت غمگین، دروازه بان را یکباره نوشید
[ترجمه ترگمان]کشیش با بدخلقی نگاهی به او انداخت و بلافاصله دروازه بان هم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرایدار (اسم)
caretaker, watchman, janitor, gatekeeper

دروازه بان (اسم)
goal, gatekeeper

انگلیسی به انگلیسی

• one who oversees the flow of traffic through a gate; guard; butler; intelligent server that can direct calls to a telephone or computer or another server using computer communications
a gatekeeper is a person who is in charge of a gate and who allows people through it; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

به طور کلی به کسی یا چیزی اطلاق می شود که دسترسی به مکان، اطلاعات یا منبع خاصی را کنترل می کند یا صلاحیت تصمیم گیری در مورد اینکه چه کسی مجاز به ادامه یا ورود به یک موقعیت یا فرصت خاص است.
یه کسی شبیه مراقب یا گزینش کننده ، دربانی
گزینشگر
سانسورچی
ناظر
فیلترگر
دژبان
محافظ
فردی که بیمار روانی را به مراکز درمانی ارجاع می دهد
نگهبان دروازه
دربان
راهنما
متولی
مسئول
افرادی که از درگاههای سیستمهای مالی حفاظت می کنند ( حقوق - کنوانسیون FATF )
به شخصی که معیار های خودش رو داره و با هر چیزی موافقت نمیکنه هم اصطلاح gatekeeper گفته میشه.
someone in an organization who tells customers or people with questions which people in the organization should be able to help them
اطلاعات - از من بپرس ( معنی سوم کلمه )

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس