gibberish

/ˈɡɪbərɪʃ//ˈdʒɪbərɪʃ/

معنی: حرف شکسته و نا مفهوم، قلمبه سولمبه
معانی دیگر: سخن تند و نامفهوم، زرزر، ور زنی، سخن دست و پا شکسته

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: written or spoken words that are unintelligible, needlessly obscure, or without coherent meaning.
مشابه: abracadabra, bilge, double-talk, jabber, jargon, mumbo jumbo, nonsense

- The letter appeared to contain nothing but gibberish until they discovered it was written in code.
[ترجمه هلن ممبینی] به نظر نامه جز حرف های بی معنی و نامفهوم هیچی نداشت تا اینکه فهمیدن به صورت رمزی نوشته شده بود.
|
[ترجمه گوگل] به نظر می‌رسید که این نامه حاوی چیزی جز حرف‌های بیهوده نبود تا اینکه متوجه شدند با کد نوشته شده است
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسید که این نامه چیزی جز gibberish نیست مگر اینکه کشف کنند که در کد نوشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I was so nervous, I just started talking gibberish.
[ترجمه هلن ممبینی] من به حدی عصبانی بودم که دهنم رو باز کردم و چرت و پرت گفتم. ( حرف های نامفهومی زدم ) .
|
[ترجمه گوگل]خیلی اعصابم خورد شد، تازه شروع کردم به حرفای بیهوده
[ترجمه ترگمان]، خیلی عصبی بودم تازه شروع کردم به حرف زدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You were talking gibberish in your sleep.
[ترجمه هلن ممبینی] توی خواب داشتی حرف های نامفهومی می زدی ( هذیون می گفتی ) .
|
[ترجمه گوگل]تو خواب حرف مفت می زدی
[ترجمه ترگمان]تو خواب چرت و پرت می گفتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Or would it sound like gibberish?
[ترجمه گوگل]یا به نظر می رسد به عنوان یک چرندیات؟
[ترجمه ترگمان]یا به نظر نامفهوم میاد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At times I went almost mad, talking gibberish, pulling faces, and singing in mock Latin.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات تقریباً دیوانه می‌شدم، حرف‌های بیهوده می‌زدم، چهره‌ها را می‌کشیدم، و به لاتین ساختگی آواز می‌خواندم
[ترجمه ترگمان]گاهی دیوانه می شدم و حرف می زدم، صورت ها را می کشیدم و به زبان لاتین آواز می خواندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Up and down she goes, talking gibberish.
[ترجمه گوگل]او بالا و پایین می رود و حرف های بیهوده می زند
[ترجمه ترگمان]اون بالا و پایین میره چرت و پرت میگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This manual is written in computer gibberish.
[ترجمه گوگل]این دفترچه راهنما به زبان کامپیوتری نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]این دفترچه راهنما به زبان انگلیسی نوشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is all so much gibberish.
[ترجمه گوگل]همه اینها خیلی مزخرف است
[ترجمه ترگمان]همه اش نامفهوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Here, likelihood you feel I said to pile gibberish, be!
[ترجمه گوگل]در اینجا، احتمالاً شما احساس می کنید که من گفتم به انباشته کردن حرف های بیهوده، باشید!
[ترجمه ترگمان]اینجا، به احتمال زیاد، تو احساس می کنی که من گفتم پرت و پلا میگم، باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. People with Wernicke's aphasia speak in gibberish and often write constantly.
[ترجمه گوگل]افرادی که مبتلا به آفازی ورنیکه هستند به زبان بیهوده صحبت می کنند و اغلب مدام می نویسند
[ترجمه ترگمان]افراد مبتلا به aphasia s به طور مرتب صحبت می کنند و اغلب به طور مداوم می نویسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The 2 nd, stubborn: A Q : Little gibberish, open the door!
[ترجمه گوگل]دومی، سرسخت: پاسخ: چرندیات کوچک، در را باز کن!
[ترجمه ترگمان]دو و دومین، سرسخت: یک سوال: gibberish کوچک، در را باز کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On the sidewalk Soapy began to yell drunken gibberish at the top of his harsh voice. He danced, howled, raved, and otherwise disturbed the welkin.
[ترجمه گوگل]در پیاده رو، صابون با صدای خشن خود شروع به فریاد زدن غرغرهای مستانه کرد او می رقصید، زوزه می کشید، هیاهو می کشید، و در غیر این صورت باعث ایجاد مزاحمت می شد
[ترجمه ترگمان]در پیاده رو گم شد و با صدای خشن و خشن خود شروع به فریاد زدن کرد می رقصید، زوزه می کشید، هذیان می گفت، و در غیر این صورت گنبد نیلگون را آشفته می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On the sidewalk Soapy began to yell drunken gibberish at the top of his harsh voice.
[ترجمه گوگل]در پیاده رو، صابون با صدای خشن خود شروع به فریاد زدن غرغرهای مستانه کرد
[ترجمه ترگمان]در پیاده رو گم شد و با صدای خشن و خشن خود شروع به فریاد زدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Welcome to the New Incomprehensibility: gibberish with attitude.
[ترجمه گوگل]به نامفهومی جدید خوش آمدید: بیهوده با نگرش
[ترجمه ترگمان]به the جدید خوش آمدید با طرز برخورد و برخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Documentation is the traditional language, if there is gibberish, it is open IE with it.
[ترجمه گوگل]Documentation زبان سنتی است، اگر حرف و حدیث وجود داشته باشد، با آن IE باز است
[ترجمه ترگمان]مستندسازی زبان سنتی است، اگر there وجود داشته باشد، آن را در اینترنت باز کرده و آن را با آن باز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حرف شکسته و نا مفهوم (اسم)
gibberish

قلمبه سولمبه (صفت)
gibberish

تخصصی

[کامپیوتر] اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود

انگلیسی به انگلیسی

• nonsensical speech; babble; unintelligible speech; use of highly technical or obscure words (in speech or writing)
gibberish is talk which does not make any sense.

پیشنهاد کاربران

NASA engineers discover why Voyager 1 is sending a stream of gibberish from outside our solar system
مهندسان ناسا در پی کشف طیفی از سیگنال های نامفهوم ارسال شده از خارج منظومه شمسی هستند.
noun
[noncount] : foolish, confused, or meaningless words
His lecture seemed like nothing but gibberish. [=nonsense]
She was talking gibberish in her sleep.
یاوه، چرند، چرت و پرت، ( حرف ) نامفهوم
ناخوانا
کیمیاگران عصرقدیم ، سعی زیادی در مخفی کردن ایده ها و یافته هاشون می کردند.
یکی ار بزرگترین این کیمیاگران، جابر بن حیان ( به اعتقاد بسیاری پدرعلم شیمی ) ، با توجه به جو بسیار امنیتی زمان خودش،
نوشته ها و کشفیات خودش رو به صورت کدهای پیچیده، رمز میکرد و برای کسی قابل فهم نبود. . .
...
[مشاهده متن کامل]

خیلی از محققان، لغت gibberish رو برگرفته از نام جابربن حیان میدونند، به خاطر نامفهوم بودن دست نوشته هاش. . .

دریوری

بپرس