give in

/ˈɡɪvɪn//ɡɪvɪn/

معنی: تسلیم شدن
معانی دیگر: 1- تسلیم کردن، دادن، ارائه دادن 2- تسلیم شدن، مجاب شدن، دست برداشتن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to agree to something you don't want to agree to, especially after a long argument.

- I finally gave in to my son and let him drive my new car.
[ترجمه مترجم] من سرانجام تسلیم پسرم شدم واجازه رانندگی ماشین جدیدم را به او دادم.
|
[ترجمه یاسمین سیدنا ] در نهایت در تسلیم پسرم شدم و گذاشتم ماشین جدیدم رو برونه
|
[ترجمه گوگل] بالاخره تسلیم پسرم شدم و اجازه دادم ماشین جدیدم را براند
[ترجمه ترگمان] بالاخره به پسرم تسلیم شدم و گذاشتم ماشین جدیدم رانندگی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. You must give in your examination papers now.
[ترجمه طیار] شما باید همین الان برگه امتحانیت رو بدی
|
[ترجمه گوگل]اکنون باید برگه های امتحانی خود را ارائه دهید
[ترجمه ترگمان]حالا باید روزنامه های your را امتحان کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A s nobody was willing to give in, he came out for another voting.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که هیچ کس حاضر به تسلیم نشد، او برای یک رای دیگر بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]کسی حاضر نبود تسلیم شود، برای یک رای دیگر آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This government will not give in to terrorism.
[ترجمه نسرین رنجبر] این دولت تسلیم تروریسم نخواهد شد.
|
[ترجمه گوگل]این دولت تسلیم تروریسم نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]این دولت به تروریسم دست نخواهد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My family insisted that I should not give in, but stay and fight.
[ترجمه گوگل]خانواده ام اصرار داشتند که تسلیم نشوم، بمانم و بجنگم
[ترجمه ترگمان]خانواده ام اصرار داشتند که من تسلیم نشوم، اما بمانم و بجنگم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. don't give up and don't give in.
[ترجمه شبنم] رها نکن و تسلیم نشو
|
[ترجمه گوگل]تسلیم نشو و تسلیم نشو
[ترجمه ترگمان]تسلیم نشو و تسلیم نشو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The defenders were outnumbered and had to give in.
[ترجمه گوگل]تعداد مدافعان بیشتر بود و باید تسلیم می شدند
[ترجمه ترگمان]مدافعان بر تعدادشان افزوده بودند و مجبور بودند تسلیم شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All right. I give in. What did you do with the ship?
[ترجمه گوگل]خیلی خوب من تسلیم شدم با کشتی چه کردی؟
[ترجمه ترگمان] خیلی خب من تسلیم می شوم با کشتی چیکار کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The government refused to give in to the hijackers' threats.
[ترجمه گوگل]دولت تسلیم تهدید هواپیماربایان نشد
[ترجمه ترگمان]دولت از تسلیم شدن به ربایندگان هواپیما خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She wouldn't give in until she received a full apology.
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که یک عذرخواهی کامل دریافت نکرده بود تسلیم نمی شد
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که عذرخواهی کامل دریافت نمی کرد تسلیم نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Their opposition only strengthened her resolve not to give in.
[ترجمه گوگل]مخالفت آنها فقط عزم او را برای تسلیم نشدن تقویت کرد
[ترجمه ترگمان]مخالفت آنان تنها عزم و اراده او را تقویت کرد که تسلیم نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was compelled to give in.
[ترجمه گوگل]او مجبور شد تسلیم شود
[ترجمه ترگمان]ناچار شد تسلیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I hate the way you always give in to him.
[ترجمه نسرین رنجبر] متنفرم از اینکه همیشه در برابرش تسلیم میشی.
|
[ترجمه گوگل]از روشی که همیشه به او تسلیم می شوید متنفرم
[ترجمه ترگمان]از شکلی که همیشه بهش میدی متنفرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rose decided to give in her notice .
[ترجمه گوگل]رز تصمیم گرفت اخطارش را بدهد
[ترجمه ترگمان]رز تصمیم گرفت توجه او را به خود جلب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The government cannot be seen to give in to terrorists' demands.
[ترجمه گوگل]نمی توان دید که دولت تسلیم خواسته های تروریست ها شده است
[ترجمه ترگمان]دولت را نمی توان دید که خواسته های تروریست ها را برآورده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This rope has too much give in it.
[ترجمه گوگل]این طناب دارای تسلیم بیش از حد در آن است
[ترجمه ترگمان]این طناب بسیار زیاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تسلیم شدن (فعل)
abandon, surrender, give in, submit, capitulate, succumb, quit, vouchsafe, acquiesce, defer, knuckle, obey

انگلیسی به انگلیسی

• surrender to, yield; hand over, submit

پیشنهاد کاربران

جازدن، وادادن
🧷 تفاوت 𝗴𝗶𝘃𝗲 𝗶𝗻 و 𝗴𝗶𝘃𝗲 𝘂𝗽
عبارت give up به این معنی است که قبول کرده اید کاری را انجام نمی دهید و از تلاش دست می کشید. give in به این معنی است که شما تصمیم گرفته اید به شخص یا چیز دیگری اجازه دهید بر اوضاع مسلط شود و اوضاع را کنترل کند، دیگر برای انجام آن تلاش نمی کنید ؛ این دو عبارت در جمله می توانند معنای متفاوتی داشته باشند مثل : تسلیم شدن ، دادن ، تن دادن ، وا دادن ، دست کشیدن ، ترک کردن
...
[مشاهده متن کامل]

e. g. 📍When do we have to give up our homeworks ?
📍I have given up ( stopped ) smoking
📍Three of our officers gave themselves up to the enemy
📍Give in your copybooks to me
📍He can't continue fighting . He will soon give in

تفاوت بین give in و give up
give in : تسلیم خواست کسی یا چیزی شدن
give up : از انجام کاری دست کشیدن
🔴 cease fighting or arguing; admit defeat : تسلیم شدن - شکست را پذیرفتن
◀️ he reluctantly gave in to the pressure
◀️ I know it's wrong, but fuck it. It feels good. Why didn't i give it sooner?
رضایت دادن و راضی شدن
give in
وادادن
تسلیم شدن/کردن، پذیرفتن بااکراه، مجاب شدن، دست برداشتن، ارائه دادن
در مکالمات روزمره حتما شنیدید که میگن : فلانی دستو داده تو ( کوتاه آومده و تسلیم شده )
در واقع ترجمه لفظ به لفظ give in میشه
داده ( give ) تو ( in )
در واقع ریشه کلمه بر میگردد به اینکه : کسی که داره میجنگه شمشیرش رو غلاف کنه یا بده give تو in غلاف یعنی دیگه تسلیم شده و مبارزه نمیکنه
...
[مشاهده متن کامل]

rose decided to give in her notice یعنی به طور رسمی استعفای خود را تسلیم کرد . ( اسعفای خود را داد give به in رییسش )
مقایسه کنید با give up : ( دستها را ) دادن بالا یعنی تسلیم شدن
مثال دیگر : give in marriage ( فلانی را شوهر دادن یا دادن ( give ) به ( in ) شوهر marriage )
مثال دیگر : give in trust دادن به امانت یا امانتی

تسلیم شدن: )
If you give in to sth , you can't say no to sth you want
کم آوردن
Give up
● گردن نهادن ( پذیرفتن بعد از تلاش و اکراه بسیار )
● تسلیم شدن
● give something in
یعنی دادن برگه یا گزارش به بالادستی ( مثل معلم یا رییس )
تسلیم چیزی شدن
کوتاه آمدن و پذیرفتن
تسلیم شدن و پذیرفتن
با اکراه پذیرفتن

to give something, especially a piece of work, to someone in authority who is expecting it
ارائه چیزی به مرجع بالاتر مانند گزارش، نظر که مرجع بالاتر از و خواسته است.
to finally agree to what someone wants, after refusing for a period of time
موافقت نهایی
stop fighting or arguing with sb and accept you can't win
some one had forced to you accept some ting. . . با زور چیزی را قبول کردن. ، تسلیم شدن
تن دادن

Give in:
( پس از مدتی عدم پذیرش ) تسلیم خواسته دیگری شدن
Cambridge:👇👇👇
to finally agree to what someone wants, after refusing for a period of time�
Eg: first he said he would not go; then he gave in and went
...
[مشاهده متن کامل]

اول می گفت نخواهد رفت ولی بالاخره تسلیم شد و رفت.
Eg: he dogged Akbar Agha until he�gave in�and married her
آن قدر دنبال اکبر آقا را گرفت تا بالاخره اکبرآقا تسلیم شد و با او ازدواج کرد.

کوتاه اومدن در مقابل کاری که کسی انجام داده
Collapse or fall
تسلیم شدن
از پا درآمدن
( to submit , concede , or yield ( to sb or sth
to surrender or acknowledge defeat
collapse
( to hand in, deliver, or submit ( sth
Agree to do sth that you don't want to do
با اکراه پذیرفتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس